آزادی وصیت
آزادی وصیت
آزادی وصیت، قدرت فرد است در انتخاب مالک اموالش پس از مرگ که میتواند سبب جریان روان فعالیتهای اقتصادی شود.
برای هماهنگسازی نحوه ارثدهی به بستگان با شرایط خانوادگی، نیاز است فرد مجاز به تغییر قانونهای سفت و سخت وراثت باشد؛ مثلا تغییر نسبت ارثبری فرزندان براساس تواناییهایشان. هرچند آزادی فرد در محرومسازی یکی از فرزندان از ارث ممکن است بهقصد مطیع ساختن او باشد، اما آزادی وصیت همچنین میتواند برای واگذاری اموال به سازمانهای خیریه به کار گرفته شود. امکان سواستفاده از این قدرت مثلا برای انتقامگیری از یکی از وارثان، هزینهای است که جامعه باید برای این آزادی بپردازد.
توسعه آزادی وصیت بهکندی صورت گرفته است، و در هیچجااین آزادی بیمحدودیت نبوده است. این سوال که محدودیتهای این آزادی چهاند، مخصوصا اینکه مالک تا چه حد مجاز به محرومسازی بستگان نزدیک از ارث است و پس از مرگ تا چه حد میتواند نحوه بهکارگیری اموالش را مشخص کند، به راههای بسیار گوناگونی پاسخ داده شده است.
آزمون بروش پاگان
مقدمه
یکی از فروض رگرسیون خطی به روش حداقل مربعات معمولی(OLS) اینست که تمامی جملات پسماند دارای واریانس برابر هستند. در عمل این فرض چندان صادق نیست و در بسیاری از نمونهها به دلایل مختلفی از قبیل شکل نادرست تابع مدل، وجود نقاط پرت، شکست ساختاری در جامعه آماری، یادگیری در طی زمان و... شاهد پدیده واریانس ناهمسانی هستیم. برای بررسی این مشکل آزمون هایی از قبیل آزمون وایت، آزمون پارک، آزمون گلجسر، آزمون گولدفلد-کوانت و آزمون بروش-پاگان توسط اقتصاددانان مختلف معرفی شده است.
آزمون بروش-پاگان به منظور آزمودن واریانس ناهمسانی در مدلهای رگرسیون خطی استفاده می شود و وابستگی واریانس جملات پسماند بدست آمده از رگرسیون خطی را به مقادیر متغیرهای توضیح دهنده مدل، بررسی می کند. این آزمون از سادهترین آزمونهای مورد استفاده در این زمینه است و توسط آقایان بروش و پاگان در سال ۱۹۷۹ معرفی شده است.
ابرتورم
تعریف
به تورم غیر قابل کنترل ابر تورم (به انگلیسی: hyperinflation) گفته میشود. شرایط ابر تورمی شرایطی است که در آن قیمتها بسیار سریع افزایش مییابند و واحد پول به سرعت ارزش خود را از دست میدهد.
تعاریف تکنیکی ابر تورم یکسان نیست. تورم سالانه در حدود ۱۰۰ درصد در طول سه سال و تورم ماهانه ۵۰٪ دو نمونه از تعاریف تکنیکی ابر تورم است.
بعبارتی دیگراین پدیدهاي اساساً مرتبط با درآمدها است. اگر دولتها نتوانند براي تامين مالي مخارج خود يا مالياتها را زياد کنند يا قرض گيرند، گاهي اوقات به دستگاههاي چاپ پول متوسل میشوند و تلاش ميکنند مقادير زيادي حقالضرب (درآمد حاصل از خلق پول) را در اين ميان به دست آورند. در نتیجه ابرتورم پدید میآید و افراد را به كاهش داراييهاي نقدي خود واميدارد؛ بنابراين دستگاههاي چاپ پول بايد هر چه سريعتر كار كنند تا بتوانند مقدار منابع يكساني را بخرند و ... .
ابرتورم ها به خود استمرار مي بخشند. فرض كنيد دولتي براي تامين مالي مخارج خود اقدام به چاپ پول كند و اين كار را در ابتدا با افزايش حجم پول به ميزان ۱۰ درصد در ماه آغاز كند. نرخ تورم به زودي افزايش يافته و مثلاً به ۱۰ درصد در ماه مي رسد. اين دولت درخواهد يافت كه ديگر نمي تواند با پولي كه به چاپ مي رساند، خريد چنداني انجام دهد و احتمالابا افزايش بيشتر نرخ رشد پول به اين شرايط واكنش نشان مي دهد. در اين جا چرخه ابرتورم آغاز شده است. در خلال تورم شديد كشمكشي طولاني ميان مردم و دولت در خواهد گرفت. مردم تلاش مي كنند تمام پولي كه به دست مي آورند را به سرعت خرج كنند تا از ماليات تورمي اجتناب ورزند و دولت نيز با افزايش بيشتر نرخ چاپ پول به افزايش تورم واكنش نشان مي دهد. اكثر اقتصاددان ها موافقند كه تورم حتي با وجود درآمد حاصل از ماليات تورمي و اعوجاج ناشي از ماليات هاي ديگر رفاه اقتصادي را كاهش مي دهد.
مثالهای تاریخی
زیمباوه:
هجدهم آوریل ۱۹۸۰، وقتی کشور زیمبابوه از دل مستعمره سابق انگلستان، یعنی رودزیا، زاده شد واحد پول جدیدی به گردش انداخت با نام «دلار زیمبابوه». آن هنگام هر دلار زیمبابوه معادل ۱.۴۷ دلار آمریکا بود. اما این واحد پولی دستخوش یکی از بزرگترین تحولات پولی در طول تاریخ شد.
در اواخر آوریل ۲۰۰۸ ارزش تقریبی هر دلار آمریکا برابر با ۲۱۱۲۳۲ دلار زیمبابوه بود. بعد از مدتی بانک مرکزی زیمبابوه اسکناسهای جدید ۱۰۰ میلیارد دلاری منتشر ساخت و دولت زیمبابوه تعریف جدیدی از واحد پول خود کرد و با حذف ۱۰ صفر از آن هر دلار جدید زیمبابوه برابر با ۱۰ میلیارد شد خلاصه ان که زیمبابوه نرخ تورم ۱۱۲۵۰۰۰۰ درصد را تجربه کرد و این اتفاقات همواره در تاریخ بیاد خواهدماند.
آلمان
در آلمان بعد از جنگ جهانی اول (معروف به جمهوری وایمار) بین سالهای ۱۹۲۰ تا ۱۹۲۳ میلادی سیستم حکومتی وقت آلمان از مکتبی اقتصادی پیروی میکرد که چاپ پول بدون داشتن سرمایه سخت(طلا،…) را برای دولت ممکن میکرد. با توجه به هزینه سنگینی که آلمان باید برای غرامت جنگ پرداخت میکرد، دولت این کشور شروع به چاپ مارک کاغذی برای خرید مقادیری مشابه طلا و افزایش چرخه پول کرد. این کار باعث افزایش نقدینگی در جامعه و ظهور و البته قدرت سفته بازان شد که سبب ایجاد ابرتورم گردید که تا نوامبر سال ۱۹۲۳ ادامه داشت. به دنبال آن با ظهور رنتن مارک که با پشتوانه املاک و صنایع چاپ میشد، تورم پایان یافت.
گسترده ترين ابرتورم مطالعه شده، تورمي است که پس از جنگ جهاني اول در آلمان روي داد. نسبت شاخص قيمت ها در آلمان در نوامبر ۱۹۲۳ به آگوست ۱۹۲۲(تنها پانزده ماه پيش از آن)، ۱۰۱۰×۰۲/۱ بود. اين عدد بزرگ هم ارز نرخ تورم ماهانه ۳۲۲ درصد است. در شانزده ماهي كه ابرتورم در اين كشور حاكم بود، سطح قيمت ها به طور متوسط در هر ماه چهار برابر مي شد. اگر چه تورم شديد آلمان شناخته شده تر از ابرتورم مجارستان است، اما تورمي كه بعد از جنگ جهاني دوم در اين كشور روي داد بسيار بزرگ تر بود. سطح عمومي قيمت ها در مجارستان در فاصله آگوست ۱۹۴۵ تا جولاي ۱۹۴۶ با نرخ حيرت آور بيش از ۱۹۰۰۰ درصد در ماه يا ۱۹درصد در روز افزايش يافت. حتي اين ارقام بسيار بزرگ نيز تورمي كه در بدترين روزهاي ابرتورم در اين كشورها تجربه شد را كمتر از واقع بيان مي كنند. در اكتبر ۱۹۲۳ سطح قيمت ها در آلمان با نرخ ۴۱ درصد در روز بالامي رفت. همچنين در جولاي ۱۹۴۶ قيمت ها در مجارستان در هر روز بيش از ۳ برابر مي شد.
اما چه چيزي ابرتورم را به وجود مي آورد؟ هيچ شوكي هر قدر هم كه شديد باشد نمي تواند به تنهايي رشد سريع، مداوم و پايدار قيمت ها را توجيه كند. خود دو جنگ جهاني باعث بروز ابرتورم در آلمان و مجارستان نشدند. نابودي منابع در حين جنگ مي تواند دليلي براي بالاتر رفتن قيمت ها در اين دو كشور بعد از جنگ نسبت به قبل از آن باشد، اما خود اين دو جنگ نمي توانند توضيح دهنده اين باشند كه چرا قيمت ها در خلال دوره هاي ابرتورم به طور پيوسته و با نرخي سريع افزايش يافتند. ابرتورم ها به دليل رشد بسيار سريع عرضه «اسكناس» به وجود مي آيند. اين تورم هاي شديد زماني اتفاق مي افتند كه مراجع پولي و مالي يك كشور براي پرداخت هزينه هاي بالاي دولت، دائماً مقادير عمده اي پول منتشر كند. تورم در عمل شكلي از ماليات است كه در آن دولت به بهاي متضرر شدن افرادي كه پول را نزد خود نگه مي دارند سود مي كند(زيرا باعث مي شود ارزش اين پول كاهش يابد). مي توان ابرتورم ها را طرح هاي مالياتي بسيار بزرگ دانست. در خلال ابرتورم آلمان، تعداد واحد پول در جريان در اين كشور با ضريب ۳۲/۷ × ۱۰۹ افزايش يافت. اين افزايش در عرضه پول در مجارستان معادل ۱۹/۱ × ۱۰۲۵ بود. اين ارقام از رشد تجربه شده در قيمت ها کمتر هستند. اما اين كه افزايش قيمت ها سريع تر از عرضه پول باشد چه معنايي دارد؟
اقتصاددان ها در بحث از آنچه در زمان افزايش سريع قيمت ها در رابطه با نگهداري پول روي مي دهد، از مفهومي به نام «مقدار واقعي پول» استفاده مي كنند. مقدار واقعي پول كه برخي اوقات «قدرت خريد پول» ناميده مي شود، برابر است با نسبت حجم پول نگه داشته شده به سطح قيمت ها. فرض كنيد يك خانواده نوعي، بسته مشخصي از كالاها را مصرف مي كند. مقدار واقعي پول، تعداد بسته هايي را اندازه گيري مي كند كه خانواده ها مي توانند با پولي كه در اختيار دارد خريداري نمايند. خانواده ها در دوره هاي تورم پايين، تراز واقعي پولي بيشتري را حفظ مي كنند، چرا كه انجام چنين كاري راحت است، اما در دوره هاي تورم بالا، تراز واقعي پولي كمتري نگه داري مي كنند تا از «ماليات» تورمي اجتناب ورزند. بنابراين آنها براي پرهيز از ماليات تورمي بخش بزرگ تري از ثروت خود را در قالب دارايي هاي فيزيكي نگهداري مي كنند. با خريد اين كالاها از جانب مصرف كننده ها قيمت ها زيادتر شده و تورم افزايش مي يابد.
پدیده ی ابرتورم به علت سیاست های اقتصادی نادرست در ۲ قرن اخیر بسیار شایع بوده است تا جایی که آلمان به عنوان یکی از صنعتی ترین کشورها هم دچار آن گردید و به تبع آن فاشیسم و نازیسم شکل گرفت.به همین خاطر بسیار مورد توجه قرار میگیرد.
لهستان
از ۱۹۸۹ تا ۱۹۹۱ کمونیسم در کشورهای بلوک شوروی سابق در اروپا و آسیا از هم پاشید. بیست و هشت کشور عضو اتحاد جماهیر شوروی سابق و شرق اروپا نظامهای سیاسی و اقتصادی خود را کنار گذاشتند.
سقوط نظام سوسیالیستی همه کشورهای فوق در زمان سقوط کمونیسم به مشکلات اقتصادی بزرگی دچار بودند. نظام قدیمی و بسیار متمرکز اقتصاد سوسیالیستی به نظامی خشک و متصلب تبدیل شده بود. اگرچه این سیستم، سرمایه و نیروی کار را برای صنعتیسازی بسیج کرده بود، اما قادر نبود همپای اقتصاد جدید حرکت کند. نقص مزمن این نظام اقتصادی بروز کمبود بود، زیرا یک سیستم متمرکز توزیع، نمیتواند میان عرضه و تقاضا برای میلیونها کالاها و خدمتی که در یک اقتصاد جدید به تولید میرسیدند تعادل برقرار کند. این نظام اقتصادی همچنین نمیتوانست کارآیی یا کیفیت تولید را بهبود بخشد، چرا که تمرکز خود را بر تولید ناخالص معطوف ساخته بود و استفاده افراطی از تمامی مواد اولیه را تشویق میکرد. توانایی سوسیالیسم در خلاقیت نیز بسیار محدود بود. اقتصاد سوسیالیستی از کمبود بنگاههای کوچک و نبود فرایند ویرانگری خلاق (نابودسازی کالاها و خدمات قدیمی توسط کالاها و خدمات جدید و بهتر. رجوع کنید به ویرانگری خلاق) رنج میبرد. با اتمام منابع آزاد، نرخ رشد شروع به کاهش کرد. علاوه بر آن بخش روزافزونی از اقتصاد شوروی (نزدیک به یکچهارم GDP در دهه ۱۹۸۰) در رقابت تسلیحاتی با آمریکا به مخارج نظامی تخصیص مییافت. تنزل استانداردهای زندگی به بروز نارضایتیهای عمومی منجر شد که آنها نیز به نوبه خود به افزایش زیاده از حد دستمزدها انجامید. اما دولت مانع افزایش قیمتها شد. در لهستان و اتحاد جماهیر شوروی، کسری بودجه و عرضه پول به سرعت رشد پیدا کردند و این امر به نارضایتیهای عمومی دامن زد. این نارضایتیها باز به افزایش زیاده از حد دستمزدها انجامید ولی قیمتها افزایش نیافت. در لهستان و اتحاد جماهیر شوروی، کسری بودجه و عرضه پول به سرعت رشد پیدا کرد و به بروز ابرتورم (تورم بیش از ۵۰ درصد طی دوره یک ماهه)، کاهش چشمگیر تولید و سقوط اقتصادی منجر شد (کورنای، ۱۹۹۲).
ویژگی ها
۱. عموم مردم ترجیح دهند ثروتشان را در قالبهای غیرپولی یا در ارزهای نسبتاً باثبات خارجی نگهداری کنند تا قدرت خرید پولشان حفظ شود.
۲. ارز محک و معیاری میشود که به جای پول داخلی مینشیند و گاه معاملات داخلی نیز با ارز انجام میشود.
۳. در خرید و فروشهای نسیه همواره کاهش احتمالی ارزش پول در نظر گرفته میشود. و نرخ بهره، قیمتها و دستمزدها همواره در قیاس با نرخ تورم قرار میگیرند. با چنین پیشینه هولناکی از مرزهای بیکران تجربههای تورمیو شناخت ویژگیهای عمومیآن، بررسی پدیده تورم در اقتصاد ایران طی سالهای اخیر نکات قابل تاملی دارد.
ابرتورم درایران
آخرین نرخی که برای تورم در ایران اعلام شده است بالغ بر ۳۹ درصد است. اگرچه هنوز فاصله زیادی با بروز پدیده ابرتورم و عوارض خاص آن داریم؛ اما همین نرخ نیز برای ایجاد اختلال در روند تولید، سیاستگذاریها، توزیع درآمد،... کفایت میکند.
انتشار و حضور چکهای پانصدهزار ریالی که قابلیت مبادله و گردشی مانند اسکناس دارند نشانههایی است از تورمیکه هماکنون بر پیکر اقتصاد ایران سنگینی میکندوامروزه استفاده از چک ها بیش از حد رایج و معمولی شده است. میدانیم در کشورهایی که تورم سنگین را تجربه میکنند بانکهای مرکزی اغلب واحدهای پولی درشتتر منتشر میکنند چرا که واحدهای پولی کوچکتر بیارزش شدهاند و با چنین واحدهایی انجام مبادلات نقدی بهدشواری صورت میپذیرد. از این روست که انتشار واحدهای پولی با ارقام بالاتر در اشکال گوناگون رواج مییابد. اما اینها همه نشانههای ناگزیر یک بیماری ساختاری است که علاج آن محتاج توجه به عوامل بروز این بیماری و نگرشی ساختاری به پدیده تورم در اقتصاد ایران است.
بههرحال، طبیعی است که بخشی از تورم کنونی تورم وارداتی است. البته، در مورد آن اغراق نباید کرد اما نمیتوان آن را نادیده گرفت. بنا به اعلام بانک مرکزی یکدرصد افزایش در شاخص بهای کالاها و خدمات وارداتی (با فرض ثبات سایر شرایط) به طور متوسط در حدود ۲ واحد درصد نرخ تورم (خردهفروشی) را افزایش میدهد و سهم تورم وارداتی در تورم در حدود ۳۸ درصد برآورد میشود. بدین ترتیب حدود ۱۵ درصد تورم ۳۹ درصدی کنونی یعنی تقریباً یکسوم آن تورم ناشی از افزایش هزینههای وارداتی است.
عوامل درونزای تورم به عنوان موثرترین جزء تورم کنونی است
نخست، به نظر میرسد مهمترین عامل و زمینهساز تشدید تورم در سالهای اخیر بیانضباطیهای پولی و مالی بوده است.
اقتصاد ایران در شرایط کنونی ظرفیت و توانی برای توسعه دارد ودر این میان نقش بودجه دولت تعیین کننده است. شاید به نظر رسد در شرایط کنونی هم از آثار تورمی ناشی از رشد نقدینگی آسیب میبینیم و هم از آثار رکودی برخاسته از سیاستهای انقباضی. چنین شرایطی خود زمینهساز بروز اعوجاج و نوسانهای غیرعادی در بخشهای مختلف اقتصادی و بروز پدیده فرار سرمایه ودیگر تبعات منفی مشود که امروز در اقتصاد یران شاهد آن هستیم.
چنان که این سیاستها معمولاً با سختتر ساختن دسترسی به منابع بانکی و کاهش امکان دسترسی به وجوه بودجهای و مانند آن و در یک کلام سیاستهای انقباضی میتواند با تاثیرگذاری روی سطح دستمزدهای اسمیو درآمدها زمینه را برای رویگردانی از سیاست انقباضی و بازگشت دوباره به سیاستهای انبساطی فراهم سازد.
از این رو شاهد سیکلی از چرخش سیاستی از یکی به دیگری خواهیم بود. شاید با ملاحظه آثار محدودکننده سیاستهای بانک مرکزی نخستین راهکاری که به نظر برسد پاپس کشیدن از این سیاستها و بازگشت به سیاستهای انبساطی باشد. اما این نیز بهنوبه خود نادرستترین راهکار است که کمترین پیامد آن بیاعتنایی کامل فعالان اقتصادی به سیاستهای دستگاههای ناظر به بازارهای مالی و مالیه عمومیاست.
حاصل هم اینگونه است که هم آثار رکودی سیاست ضد تورمیو هم آثار تورمیسیاستهای انبساطی، هر دو را با هم خواهیم داشت. هم سطح واقعی درآمدها را کاهش دادهایم و هم با کاهش سرمایهگذاریها شرایط رکودی در اقتصاد را دامن زدهایم!
در چنین موقعیتی که رکود در بخشهای مختلف اقتصادی چیره میشود و فرصت سرمایهگذاری و سودآوری محدود است و از طرف دیگر تورم نیز در کشور وجود دارد، شکلگیری امواج سوداگری مالی میتواند بر ابعاد تورم دامن بزند.
این پولهای سوداگرانه روزی به بازار مسکن هجوم میبرد، روز دیگری به بازار ارز و زمانی دیگر به بورس میرود. تردیدی نیست که بخش مهمی از افزایش غیرمتعارف بهای مسکن در سال گذشته ناشی از همین هجوم سوداگرانه بود.
در پایان باید اشاره کرد که دو خطر اصلی امکان ارتقای تورم کنونی به سطح «ابرتورم» را به طور بالقوه پدید میآورد:
۱- بیانضباطی در سیاستهای پولی و مالی
۲- تبعات ناشی از اجرای ناقص و عجولانه طرح تحول اقتصادی و پرداخت نقدی یارانهها
سخن آخر آنکه حل معضل قیمتهای نازل انرژی، از طریق پرداخت یارانه نقدی تبعات و پیامدهای ناگواری برای اقتصاد ایران داشت که دو نوع تورم در اقتصاد پدید آورده است.
نخست تورم مستقیم ناشی از افزایش هزینهها و دوم تورم حاصل از افزایش شدید نقدینگی در میان مردم که در حقیقت ناشی از افزایش تقاضای خانوارهایی که این پرداختهای معوض نقدی را دریافت کردند. اما مرزهای بیکران تورم امروز همین یارانه نقدی را هم مورد هجوم قرارداده است و شریط معیشتی مردم در همه ابعاد آسیب پذیر شده است.
ابرتورم ها چگونه به پايان مي رسند؟
پاسخ معمول آن است كه دولت ها مجبور مي شوند رشد سريع حجم پول را متوقف سازند. مدافعان اين ديدگاه پايان ابرتورم در آلمان را شاهدي بر ادعاي خود مي دانند. آلمان در اواخر ۱۹۲۳ دست به اصلاحات پولي زد و واحد پول جديدي موسوم به rentenmark را به وجود آورد. دولت اين كشور متعهد شد كه اين واحد پول جديد را مي توان در صورت تقاضا به اوراق بهاداري تبديل كرد كه ارزش خاصي بر حسب طلاداشته باشد. طرفداران اين پاسخ معمولااعتقاد دارند كه تضمين قابليت تبديل، به گونه اي مناسب، به عنوان تعهدي براي توقف چاپ سريع پول در نظر گرفته مي شود.
ديدگاه ديگري كه برخي از اقتصاددان ها به آن معتقدند اين است كه براي پايان ابر تورم، نه تنها به اصلاحات پولي ،بلكه همچنين به تغييرات مالي نياز است. براساس اين ديدگاه اصلاحي موفقيت آميز است كه حاوي دو تعهد باورپذير از جانب دولت باشد. اولين مورد، تعهد به توقف رشد سريع اسكناس است. مورد دوم تعهد به متعادل کردن بودجه دولت است. اين تعهد دوم براي موفقيت اصلاحات نياز است، زيرا انگيزه دولت براي متوسل شدن به ماليات تورمي را از ميان برده يا حداقل كاهش مي دهد. اگر دولت به متعادل نمودن بودجه متعهد شود مردم مي توانند باور کنند كه در آينده نزديك، رشد پول دوباره افزايش پيدا نخواهد كرد. توماس سارجنت، از مدافعان ديدگاه دوم بر اين باور است كه اصلاحاتي كه در سال ۱۹۲۳ در آلمان انجام شد موفقيت آميز بود، زيرا بانك مركزي مستقلي را به وجود آورد كه مي توانست از پولي كردن كسري دولت سر باز زند و همچنين طرح هايي را براي افزايش ماليات و كاهش مخارج دولت در برداشت. نقطه نظر سارجنت را مي توان اين گونه نيز در نظر آورد كه ابرتورم ها زماني به پايان مي رسند كه مردم به شكل منطقي باور كنند كه نرخ رشد پول هم در حال حاضر و هم درآينده به سطوح نرمال كاهش خواهد يافت.
ابرتورم ها چه اثراتي به همراه دارند؟
يكي از اثرات ابر تورم ها كه عواقب جدي به دنبال دارد، تخصيص دوباره ثروت است. ابرتورم ها ثروت را از مردم عادي كه پول نگهداري مي كنند به دولت كه به چاپ پول مي پردازد، انتقال مي دهند. ابر تورم ها همچنان باعث مي شوند در صورتي كه قرارداد اعطاي وام پيش از بدتر شدن تورم امضا شده باشد، وام گيرنده ها به بهاي ضرر وام دهند ه ها سود ببرند. همچنين بنگاه هايي كه ذخايري از مواد خام و كالاهاي توليد شده را نگهداري مي كنند به قيمت متضرر شدن عموم مردم منتفع مي شوند. در آلمان مستاجرها به بهاي ضرر صاحبان املاك سود بردند، زيرا سرعت رشد سقف اجاره ها معادل سرعت افزايش سطح عمومي قيمت ها نبود. كنستانتينو برسچياني توروني بر اين باور است كه ابرتورم، ثروت طبقات با ثبات در آلمان را نابود كرد و دستيابي ناسيونال سوسياليست ها (نازي ها) به قدرت را آسان تر نمود. ابرتورم با دور كردن مردم از مبادلات پولي و وادار کردن آنها به روي آوردن به تهاتر (مبادله پاياپاي) كارآيي اقتصاد را كاهش مي دهد. همانطور که مي دانيم استفاده از پول براي انجام مبادله در يك اقتصاد معمولي كارآيي بسيار زيادي دارد. اما در خلال دوران ابر تورم افراد ترجيح مي دهند كه پرداخت به آنها در قالب كالاصورت بگيرد تا بدين شكل از ماليات تورمي اجتناب ورزند. در اين شرايط در صورتي كه پرداخت به مردم با استفاده از پول انجام شود، آن پول را با حداكثر سرعت ممكن خرج خواهند كرد. در آلمان كارگرها دستمزد خود را دو بار در روز دريافت مي كردند و خريد خود را در اواسط روز انجام مي دادند تا از كاهش بيشتر ارزش درآمدهاي خود جلوگيري نمايند. ابر تورم، يك بازي بي ثمر «سيب زميني داغ» (hot potato) است كه در آن افراد براي آنكه از نگهداري اسكناس پرهيز كنند، منابع با ارزش خود را مصرف مي کنند. ابرتورم ها مي توانند به رفتاري منجر شوند كه در شرايط معمول، غيرعادي تلقي خواهد شد. جرالد فلدمن در كتاب خود با عنوان «بي نظمي بزرگ» نقل مي کند که در يك شركت كوچك دستمزدهاي كاركنان در يك چرخ دستي جابه جا مي شد، زيرا تعداد اسكناس هاي موردنياز براي پرداخت دستمزد آنها در خلال تورم بسيار زياد شده بود (فلدمن، ۱۹۹۳، ص ۶۸۰) كوربيس كه يك منبع عكس اينترنتي است (www.corbis.com) تصويري از يك زن آلماني را نشان مي دهد كه اسكناس هاي خود را در اجاقش مي سوزاند، چرا كه حرارت ناشي از انجام اين كار بيشتر از حالتي است كه از اين اسكناس ها براي خريد سوختي ديگر استفاده شود.
ابزار تولید
در علم اقتصاد و جامعهشناسی منظور از ابزار تولید ورودی فیزیکی و غیر انسانی مورد استفاده در تولید است از جمله ذخایر سرمایهای مورد استفاده برای تولید ثروت نظیر ماشین آلات، ابزارها و کارخانهها، که سرمایهٔ زیرساختی و سرمایه طبیعی را در بر میگیرد. این عوامل تولید توصیف شده در اقتصاد کلاسیک را به جز سرمایه مالی و سرمایه انسانی در بر میگیرد.
مالکیت ابزار تولید و کنترل بر محصول مازاد تولید شده توسط استفاده از آنها عاملی کلیدی در طبقهبندی نظامهای اقتصادی است.
ابزار مشتقه
ابزار مشتقه (به انگلیسی: Derivative Contract) در مباحث مالی ابزاری است که ساختار پرداخت و ارزش آن از ارزش دارایی پایه و شاخصهای مربوطه نشآت میگیرد. این ابزار به دارنده آن اختیار یا تعهد خرید و یا فروش یک دارایی معین را میدهد و ارزش آن از ارزش دارایی مربوطه مشتق میشود.
معمولترین ابزارهای مشتقه عبارتند از: سواپ (مالی)|سواپها (Swaps)، قراردادهای آتی (Futures Contract) و اختیار معامله (Options) و نیز پیمان آتی (Forward contract). در واقع معنای حقیقی مشتقات توافق میان دو گروه مشروط بر خروجی آتی دارایی پایه میباشد.تصور رایج آن است که ابزارهای مشتقه خود دارایی میباشند، در صورتی که این تصور نادرست است، زیرا که یک ابزار مشتقه خود به تنهایی نمیتواند ارزشی داشته و ایجاد نماید. اما بسیاری از ابزارهای معمول مانند سواپها، معاملات آتی و اختیار معامله که دارای ارزش ذاتی نظری میباشند میتوانند از طریق فرمولهایی همچون بلک شولز محاسبه شده و به صورت مکرر در بازارهای آزاد قبل از تاریخ سررسید مورد معامله قرار گیرند.
دسته بندی
ابزارهای مشتقه معمولاً با وجود شرایط زیر دسته بندی میگردند:
ارتباط میان دارایی پایه و ابزار مشتقه (مانند قراردادهای آتی، اختیار معامله و سواپها)
نوع دارایی پایه (مانند مشتقات سرمایه، مشتقات ارزی و مشتقات نرخهای بهره)
بازاری که در آن مورد معامله قرار میگیرند. (مانند بازار ارز و یا فرابورس)
و ...
ابزراهای مشتقه به دلایل مختلفی همچون دلایل زیر از سوی سرمایه گذاران مورد استفاده قرار میگیرند:
فراهم نمودن اهرم که بدان طریق حرکتی کوچک در ارزش دارایی پایه میتواند منجر به تفاوتی اساسی در ارزش اوراق مشتقه شود.
سفته بازی و دستیابی به سود.اگر ارزش مشتقات مطابق انتظار سرمایه گذاران حرکت نماید این واقعیت محقق میکردد.
پوشش دهی و کاهش ریسک در دارایی پایه
خلق اختیارات در جایی که ارزش مشتقات وابسته به شرایط و یا رویدادهای خاصی باشد.
انواع مشتقات
در شرایط خارجی دو گروه از ابزارهای مشتقه وجود دارند که به واسطه شیوهای که در بازارها معامله میگردند تمیز داده میشوند.که عبارتند از:
اوراق مشتقه OTC) over - the – counter): عبارت است از قراردادهایی که به صورت خصوصی بین دو طرف انجام میشود و هیچ گونه واسطهای در این بین وجود ندارد.
اوراق مشتقه مبادلهای: عبارت است از معاملات استاندارد شده ابزار مشتقه که به صورت سازمان دهی شده و رسمی معامله میشوند. یعنی قابل خرید و فروش در بازار رسمی اوراق مشتقهاست.
انواع قراردادهای معمول مشتقه
سه گونه عمده این ابزارها عبارتند از:
معاملات آتی که به طور کلی به دو دسته فیوچر (پیمان آتی) و فوروارد (تحویل آتی) دسته بندی میشوند. پیمان آتی قراردادهای استاندارد شدهای هستند که خریدار و فروشنده توافق و تعهد میکنند مقدار مشخصی از کالا را به قیمت معین و در زمان و مکان معین مورد معامله قرار دهند .تحویل آتی قراردادی است که در خارج از تالار بورس خریدار و فروشنده توافق میکنند مقدار مشخصی از کالا را به قیمت معین و در زمان معین مورد معامله قرار دهند .
اختیار معامله قراردادی است که خریدار و فروشنده توافق میکنند که یک طرف در قبال پرداخت معینی، دارای اختیار خرید یا فروش کالای خاصی، به مقدار مشخص و به قیمت مشخص در زمان معین در آینده باشد.
سواپها قراردادی هستند که جریانات نقدی را که بر اساس ارزش پایه واحدهای پولی، نرخهای مبادلات، نرخهای بهره، سهام و دیگر داراییها پی ریزی شدهاند، پیش از تاریخ آتی مورد معامله قرار میدهند .
البته سایر ابزارهای مشتقه پیچیده میتوانند به وسیله ترکیب اجزای این سه نوع اساسی ایجاد گردند.
علاوه بر آن پنج دسته دیگر از ابزرهای مشتقه عبارتند از :
مشتقات نرخ بهره
مشتقات ارزی
مشتقات اعتباری
مشتقات سرمایه
مشتقات کالایی
این مشتقات در واقع یک قرارداد مالی هستند که ارزش آن از نوع عملکرد دارایی، نرخ بهره، نرخ ارز یا شاخصها مشتق میشود.
ارزش یابی
دو نوع معمول ارزیابی عبارتند از:
قیمت بازار که ارزش قراردادها بستگی به میزان خرید و فروش آنها دارد
قیمتهای آزاد آربیتراژی به این معنی که هیچ منفعتی بدون ریسک نمیتواند به واسطه مبادلات این قراردادها ایجاد شوند.اوراق سودآور مانند اختیار خرید و فروش میتواند به صورت دیفرانسیل دلتا نمایش و به وسیله اندازه گیری طبیعی ریسک، قیمت گذاری شود. در نهایت ارزش گذاری اوراق مشتقه براساس «احتمالات» انجام میگیرد.
معایب
معایب بسیاری بر ابزارهای مشتقه وجود دارد که چند نمونه کلی آنها عبارتند از:
امکان زیان بسیار: استفاده از ابزارهای مشتقه به دلیل ایجاد اهرم و یا وام گیری زیاد میتواند منجر به زیانهای شدیدی شود.
ریسک بخش شمارنده: برخی مشتقات خصوصاً سواپها موجب میشوند که سرمایه گذاران متحمل ریسک بخش شمارنده شوند.البته انواع مختلف مشتقات با درجات متفاوتی از این ریسک مواجه میگردند.
ارزش خیالی بالا
اهرمی شدن بدهی اقتصادی
مزایا
استفاده از این ابزارها میتواند مزایایی همچون مزیتهای زیر ایجاد نماید:
این ابزارها خرید و فروش ریسک را آسان مینمایند و افراد بسیاری این مساله را در سیستم اقتصادی مناسب میپندارند.با آنکه در این منظر برخی سود و برخی متحمل زیان میشوند تا زمانی که از معامله اوراق مشتقه در یک محیط عادی، در مقابل ضرر یک فرد، نفر دیگر سود میبرد مبادلات اوراق مشتقه تاثیری روی سیستم اقتصادی نخواهد داشت.
به عقیده رییس فدرال رزرو استفاده از ابزارهای مشتقه اثر رکود اقتصادی را در ابتدای قرن ۲۱ ملایم ساختهاست.
اثر تقویمی
اثر تقویمی (به انگلیسی: Calendar Effect) یکی از اجزای تقویم اقتصادی است. بر اساس مجموعهای از نظریات، بازارهای مالی در زمانهای خاصی از سال آبستن تغییرات قابل توجه در قیمت هستند.
بررسی صحت اثر تقویمی
فعالان بازار به صورت تجربی متوجه چنین اثراتی میشوند و همواره از آنها استفاده میکنند.
تعدادی پژوهش علمی نیز روی اثر تقویمی انجام شده است و صحت آنها راتایید کرده است.
اما اثرات تقویمی تحت شرایط بازار با شدت و ضعف ظاهر میشوند. حتی ممکن است منطق یک اثر تقویمی خدشه دار شود، یا یک اثر جدید آثار قدیمی را لغو کند.
مصادیق اثر تقویمی
نمونه اثرات تقویمی مطرح شده در بازارهای جهانی عبارتند از:
اثر ژانویه (به انگلیسی: The January Effect)
اثر اکتبر (به انگلیسی: The October Effect)
اثر دوشنبه (به انگلیسی: Monday Effect)
اثر هالووین (به انگلیسی: the Halloween Effect)
در بازارهای مالی ایران نیز میتوان بر اساس گاه شماری هجری شمسی و گاه شماری هجری قمری اثرات تقویمی زیر را یافت:
اثر ساعت تسویه
اثر روز شنبه
اثر نوروز
اثر آخر برج
اثر ماه محرم
اثر ماه رمضان
مکانیسم اثر
رفتار مردم و آنچه با پول و وقتشان انجام میدهند، بر اقتصاد و بازار اثر میگذارد و الگوهایی مشابه در بازار ایجاد میکند. روانشناسی توده در زمانهای خاصی از سال فضای خرید یا فروش را رقم میزند. برای نمونه، در شرایطی که داشتن سهام موجب پرداخت مالیات باشد، سهامداران تمایل دارند پیش از پایان سال مالی که مبنای محاسبه مالیات است، تمام سهام خود را بفروشند و پس از آغاز سال مالی بعد، مجدداً سهام خود را خریداری نمایند تا به این ترتیب از پرداخت مالیات معاف بمانند. چنین مکانیسمی میتواند فروشندگان سهام را در پایان سال زیاد کند و موجب کاهش قیمت آن شود، و همچنین خریداران سهام را در ابتدای سال زیاد کند و از این طریق به افزایش قیمت آن منجر شود.
مناسبتهای مذهبی نیز میتواند تغییرات جدی در تقاضای بازار ایجاد کرده و از این طریق قیمتها را دچار نوسان کند. برای نمونه، مصرف کنندگان طلای زینتی ایران بر اساس باورهای دینی خود خرید طلا در ماه محرم را خوشیمن نمیدانند. همین طور برگزاری مراسم ازدواج و... در این ماه مرسوم نیست. در مقابل، در اعیاد تقاضای خرید طلا برای مصرف یا هدیه بیشتر میشود، که به تغییرات قمیت آن میانجامد.
تغییر قیمت در دورههای پس از تعطیلی (شروع هفته و شروع سال) نیز میتواند چنین توجیه شود که طبق روانشناسی بازار، معامله گران بعد از چند روز تعطیلی با دیدی خوش بینانه به بازار قدم میگذارند. لذا موجب تشکیل بازاری مثبت میشوند.
کاربرد
در نظر گرفتن اثر تقویمی به عنوان یکی از اجزای تقویم اقتصادی میتواند به بهینهسازی تحلیل تکنیکال و تحلیل فاندامنتال کمک به سزایی کند.
ارزش افزوده
ارزش افزوده (به انگلیسی: Value added) به ارزشی که در فرایند تولید به ارزش کالاهای واسطهای افزوده میشود، گفته میشود. این مفهوم به فرایند تولید مربوط است و نه به کالای خاص.
ارزش افزوده
در کسب و کار، تفاوت بین قیمت فروش و هزینههای تولید یک محصول، سودِ واحد است. در اقتصاد، مجموعِ سود واحد، هزینه های استهلاک واحد و سایر هزینه های کار برابر ارزش افزوده ی واحد است. حاصل جمع ارزش افزوده ی واحدِ تمامی ِ واحدهای فروخته شده، ارزش افزوده ی مجموع(کلی) می باشد.ارزش کل معادل درآمد خریدهای کمتر از خارج (مواد و خدمات) است. ارزش افزوده بخشی از درآمد شرکتهای یکپارچه، به عنوان مثال، شرکتهای تولیدی، و بخش کمتری از درآمد بالاتر برای شرکت کمتر یکپارچه، به عنوان مثال، شرکتهای خرده فروشی است. ارزش کل افزوده به هزینه کل کار (از جمله دستمزد، حقوق و منافع) به علاوه "پول نقد" سود عملیاتی (تعریف شده به عنوان سود عملیاتی به علاوه هزینه استهلاک، به عنوان مثال، سود عملیاتی قبل از استهلاک) بسیار نزدیک است. جزء اول (هزینه کل کار) بازگشت به کار است و جزء دوم (سود عملیاتی قبل از استهلاک) و بازگشت سرمایه (از جمله کالاهای سرمایه، زمین، و اموال دیگر) میباشد. در حسابهای ملی مورد استفاده در اقتصاد کلان، به سهم عوامل تولید اشاره دارد، به عنوان مثال، زمین، نیروی کار و کالاهای سرمایهای، و به بالا بردن ارزش محصول و درآمد دریافتی توسط صاحبان این عوامل مربوط است. ارزش افزوده ملی بین سرمایه و نیروی کار (به عنوان عوامل تولید) به اشتراک گذاشته شدهاست، و این تقسیم مسائل توزیع را افزایش میدهد. در خارج از اقتصاد، ارزش افزوده اشاره به قابلیت "اضافی" (ها) آیتمهای مورد علاقه (محصول، خدمات، فرد و غیره) فراتر از انتظارات استاندارد و ارائه چیزی "بیشتر" با اضافه کردن کمی یا هیچ هزینه به آن است. ویژگیهای ارزش افزوده رقابتی برای شرکت با محصولات غیر این صورت گران تر است.
حسابهای ملی عوامل تولید ارائه "خدمات" است که افزایش قیمت واحد محصول (X) نسبت به هزینه به ازای هر واحد از کالا با متوسط در تولید X. استفاده میشود در حسابهای ملی مانند سازمان ملل متحد از حسابهای ملی (UNSNA) و یا درآمد ملی ایالات متحده آمریکا و حساب محصول (NIPA)، ارزش ناخالص افزوده با کسر مصرف متوسط از خروجی ناخالص به دست آمدهاست. بنابراین ارزش ناخالص افزوده با خروجی خالص برابر است. ارزش خالص افزوده کسر مصرف از سرمایه ثابت (یا اتهامات استهلاک) است که به ارزش ناخالص به دست آمده اضافه شدهاست. ارزش خالص افزوده بنابراین برابر دستمزد ناخالص، سود خالص قبل از استهلاک مالیات و مالیات کمتر یارانههای غیر مستقیم است.
تفسیر مارکسیستی مفهوم کارل مارکس و محصول ارزش شبیه به مفهوم حسابداری ملی از محصول خالص ملی است، یا ارزش خالص افزوده، ارزش تولید ناخالص منهای هزینه سرمایه ثابت است، که دومی اشاره به هزینه محصولات میانی و استهلاک دارد. در عوض، ارزش افزوده برابر است با مجموع سرمایه متغیر (جبران کار) و ارزش مازاد (قبل از مالیات بر درآمد سود). استدلال این است که کار ایجاد یک مقدار جدید (ارزش افزوده) میکند که هزینه هر دو دستمزد (پرداخت برای توانایی کارگران برای انجام کار، یعنی نیروی کار) و مازاد ارزش (درآمد املاک) را پوشش میدهد. در مثال مارکس در خود داس کاپیتال، کارگران به اندازه کافی در طول روز کار برای پرداخت هزینه بازتولید کار میکنند وتوانایی کار در طول روز (خود کار، قدرت) و سپس انجام کار اضافی را دارند (مازاد، نیروی کار) برای پرداخت درآمد به سرمایه داران، زمین داران، و مانند آن. به عنوان نیروی کار است که عامل فعال و آگاهانه در فرایند تولید، کالاهای سرمایه "به معنی تولید" و هدایایی از طبیعت ("زمین،" منابع طبیعی) تنها تحول تبدیل مواد خام به محصولات دیگر را تسهیل میکند، بالا بردن بهره وری فیزیکی کار (توانایی خود برای تولید استفاده از ارزش) و ارزش آن بهره وری است. (توانایی آن برای تولید مقادیری است که میتواند برای پول به فروش رساند). در مقابل، در اقتصاد نئوکلاسیک در مورد درآمد تشکیل ارزش افزوده به عنوان پاداش برای خدمات ارائه شدهاست. در نقد خود از اقتصاد سیاسی مارکس درآمد را به عنوان نتایج حاصل از تولید در شرایط استثمار سرمایه داری میبیند. کنترل در طول فرایند تولید و رشد اقتصاد سرمایه داری (انباشت سرمایه) به آنها قدرت میدهد تا ادعا کنند که مزایای کار اضافی انجام شده توسط نیروی کار است. این است که با وجود بیکاری تودهای طبیعی، مارکس آن را اعمال "ارتش ذخیره کار" می داند تفاوت بین حسابداری و نئو کلاسیک مارکسیستی ارزش افزوده تفاوت بین نظریهٔ مارکسیستی و معمولی حسابهای ملی مربوط به تفسیر تفاوت بین مقدار جدید ایجاد شده، انتقال ارزش و ارزش حفاظت شده، و تعریف "تولید" است. به عنوان مثال، نظریهٔ مارکسیستی در مورد " ارزش منتسب به اجاره صاحب، مسکن اشغال شده " که در تولید ناخالص داخلی به عنوان ورودی در نظر گرفته میشود شامل؛ اگر مسکن توسط صاحب، آ«اشغال شدهاست، این مسکن عملکرد درآمد واقعی از بازار مبتنی بر ارزش آن اجاره در در همان زمان را ندارد. در کتابچه راهنمای سازمان ملل متحد از حسابهای ملی (UNSNA)، مفهوم "ارزش منتسب اجاره مسکن اشغال شده توسط صاحب در سال ۱۹۹۳" به شرح زیر توضیح داده شده: ۶٫۸۹ سرپرست خانوار که صاحب خانهای است که خانوادهها آن را اشغال میکنند به طور رسمی به عنوان صاحبان شرکت غیر سهامی در نظر گرفته میشوند که تولید کننده خدمات مسکن مصرف شده توسط آن خانوادهها هستند. به عنوان بازارهای سازمان یافته برای مسکن اجارهای در بسیاری از کشورها، وقتی خروجی وجود داشته باشد ارزش حساب خدمات مسکن را می توان با استفاده از قیمت انواع مشابه خدمات فروخته شده در بازار با قوانین ارزیابی عمومی برای کالا یا خدمات تولید شده حاسبه کرد. به عبارت دیگر، خروجی خدمات مسکن تولید شده توسط صاحب خانه مستقر در خانه اجارهای تخمین زده میشود برابر با مقداری که مستاجر برای همین خوابگاه پرداخت میکند ارزش، با توجه به عواملی از قبیل مکان، امکانات محله، و غیره و همچنین اندازه و کیفیت خود خانه. و رقم مشابه هزینههای مصرف شده خانوار ثبت نهایی می گردد. اعتراض اقتصاددانان مارکسیستی به این روش حسابداری بر روی زمین این است که پولی با اشاره به جریان درآمد ساخته شده که وجود ندارد، به دلیل اینکه اکثر صاحبان خانه اجاره خانههای خود را در صورتی که در آنها زندگی میکنند در نظر نمیگیرند. یکی دیگر از تفاوت مهم مربوط به اجاره اموال، اجاره زمین و اجاره املاک و مستغلات است. در تفسیر مارکسی، بسیاری از این رانتها، تا آنجا که آنها بیرون از فروش بخشی از تولید فعلی پرداخت میشوند، بخشی از ارزشهای جدید ایجاد شده و بخشی از ساختار هزینههای واقعی تولید را تشکیل میدهند. بنابراین آنها باید در ارزیابی محصول خالص گنجانده شود. این در تضاد با روش مرسوم حسابداری ملی است، که در آن بسیاری ارزش افزوده و خالص اجاره ملک از محصول جدید حذف شدهاست چرا که آنها سهم تولیدی را منعکس نمیکند.
مالیات بر ارزش افزوده مالیات بر ارزش افزوده (VAT)، مالیات بر فروش. در قیمت فروش کالاها و خدمات جدید، چه خریداری شده توسط مصرف کنندگان نهایی و یا میانی است. با این حال، مصرف کنندگان متوسط ممکن است مالیات بر ارزش افزوده را در ورودی خود پرداخت کنند، به طوری که اصلاح مالیات بر ارزش افزوده خالص بر ارزش افزوده توسط تولید کننده این کالا یا خدمات است.
نظریه ارزش افزوده تئوری ارزش افزوده (همچنین به عنوان نظریه فشار اجتماعی شناخته میشود) برای اولین بار توسط نیل اسملسر شد ارائه شدهاست و بر اساس این فرض است که شرایط خاصی مورد نیاز برای توسعه یک جنبش اجتماعی است. اسملسر جنبشهای اجتماعی را به عنوان عوارض جانبی سریع تغییر اجتماعی میبیند. اسملسر استدلال کرد که شش چیز لازم و کافی برای ظهور رفتار جمعی است و جنبش اجتماعی از طریق آن مراحل تکامل مییابد: تاثیر سازه - ساختار جامعه (به عنوان مثال مجاورت فضایی) باید به گونهای باشد که سبب برخی از اقدامات شوند که بیشتر احتمال دارد. مردم باید از این مشکل و این فرصت آگاهی داشته باشند. فشار سازه - فشار بر جامعه، ناشی از عوامل مربوط به ساختار نظام فعلی، اجتماعی، مانند نابرابری یا بی عدالتی، و صاحبان قدرت موجود باید قادر (یا مایل) برای مقابله با مشکل (همچنین نگاه کنید به محرومیت نسبی) باشند. اعتقاد عمومی - مشکل باید به روشنی در روشی ارائه شود که در آن توافق شده و درک شده توسط شرکت کنندگان تعریف شدهاست. همچنین نگاه کنید به: فریم. عوامل مستعدکننده - اتفاقاتی که تبدیل به جرقه اشتعال میگردد، به عبارت دیگر یک فرصت سیاسی. بسیج برای اقدام - نیاز مردم به شبکه و سازمان که آنها را برای یک عمل جمعی اجازه میدهد، همچنین نگاه کنید به بسیج منابع عملیات (شکست)، کنترل اجتماعی - چگونه واکنش نشان میدهند (و یا انجام نشان نمیدهند). سطح بالایی از کنترل اجتماعی توسط کسانی که قدرت را در کنترل دارند (سیاستمداران، پلیس) اغلب عمل جنبش اجتماعی را مشکل تر میکند. مفهوم ارزش افزوده پیش از آن در اقتصاد، برای اشاره به افزایش ارزش محصول در پیشرفت مراحل تولید مورد استفاده قرار گرفت. منتقدان این نظریه توجه داشته باشند که تمرکز بیش از حد بر رویکرد ساختاری کارکردی و نگاه همه سویه در جامعه مختل کنندهاست. قانون مالیات بر ارزش افزوده با اختیارات ناشی از ماده ۸۵ قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران در ۵۳ ماده و ۴۷ تبصره در تاریخ ۱۳۸۷/۲/۱۷ در کمیسیون اقتصادی مجلس شورای اسلامی تصویب شدهاست تا در مدت آزمایشی ۵ سال از تاریخ اول مهرماه ۱۳۸۷ به اجرا گذاشته شود. در اکثر کشورهای جهان بر ارزش افزوده مالیات تعلق میگیرد. در ایران هم قانون مالیات بر ارزش افزوده در جلسه مورخ هفدهم اردیبهشت ماه یکهزار و سیصد و هشتاد و هفت کمیسیون اقتصادی مجلس شورای اسلامی طبق اصل هشتاد و پنجم (۸۵) قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران تصویب گردید و مجلس با اجراء آزمایشی آن به مدت پنج سال در جلسه علنی روز نهم بهمن ماه یکهزار و سیصد و هشتاد و شش موافقت نمود.
ارزش خالص فعلی
از ویکیپدیا، دانشنامهٔ آزاد
ارزش خالص فعلی (NPV یا NPW) در علم اقتصاد مهندسی، یکی از روشهای استاندارد ارزیابی طرحهای اقتصادی است. در این روش، جریان نقدینگی(درآمدها و هزینهها) بر پایه زمان وقوع(درآمد یا هزینه) به نرخ روز تنزیل میشود. به این ترتیب در جریان نقدینگی، ارزش زمان انجام هزینه یا به دستآمدن درآمد نیز لحاظ میگردد. ارزش خالص فعلی در محاسبات اقتصادی، اقتصاد مهندسی، بودجه کشورها و مباحث اقتصاد خرد و اقتصاد کلان، تجارت و صنعت بهطور گستردهای بهکار میرود.
استقلال اقتصادی
استقلال اقتصادی به معنی خودبسندگی در رفع نیازهای اساسی و جلوگیری از سلطهٔ کشورهای دیگر بر اقتصاد بومی است. از مهمترین شاخصهای استقلال اقتصادی، عدم تأثیرپذیری گسترده از نوسانات و بحران اقتصادی در سطح جهان و ثبات ارزش پول و نداشتن اقتصاد تک محصولی است.
استقلال اقتصادی از دیدگاه قانون اساسی ایران
در قانون اساسی ایران، تأکید شده است که اقتصاد ایران باید به مرحله خودبسندگی و استقلال برسد و از وابستگی رهایی یابد. راهحل قانون اساسی در این مورد، افزایش تولیدات کشاورزی، دامی و صنعتی منطبق با نیازهای عمومیاست.
آزادی وصیت، قدرت فرد است در انتخاب مالک اموالش پس از مرگ که میتواند سبب جریان روان فعالیتهای اقتصادی شود.
برای هماهنگسازی نحوه ارثدهی به بستگان با شرایط خانوادگی، نیاز است فرد مجاز به تغییر قانونهای سفت و سخت وراثت باشد؛ مثلا تغییر نسبت ارثبری فرزندان براساس تواناییهایشان. هرچند آزادی فرد در محرومسازی یکی از فرزندان از ارث ممکن است بهقصد مطیع ساختن او باشد، اما آزادی وصیت همچنین میتواند برای واگذاری اموال به سازمانهای خیریه به کار گرفته شود. امکان سواستفاده از این قدرت مثلا برای انتقامگیری از یکی از وارثان، هزینهای است که جامعه باید برای این آزادی بپردازد.
توسعه آزادی وصیت بهکندی صورت گرفته است، و در هیچجااین آزادی بیمحدودیت نبوده است. این سوال که محدودیتهای این آزادی چهاند، مخصوصا اینکه مالک تا چه حد مجاز به محرومسازی بستگان نزدیک از ارث است و پس از مرگ تا چه حد میتواند نحوه بهکارگیری اموالش را مشخص کند، به راههای بسیار گوناگونی پاسخ داده شده است.
آزمون بروش پاگان
مقدمه
یکی از فروض رگرسیون خطی به روش حداقل مربعات معمولی(OLS) اینست که تمامی جملات پسماند دارای واریانس برابر هستند. در عمل این فرض چندان صادق نیست و در بسیاری از نمونهها به دلایل مختلفی از قبیل شکل نادرست تابع مدل، وجود نقاط پرت، شکست ساختاری در جامعه آماری، یادگیری در طی زمان و... شاهد پدیده واریانس ناهمسانی هستیم. برای بررسی این مشکل آزمون هایی از قبیل آزمون وایت، آزمون پارک، آزمون گلجسر، آزمون گولدفلد-کوانت و آزمون بروش-پاگان توسط اقتصاددانان مختلف معرفی شده است.
آزمون بروش-پاگان به منظور آزمودن واریانس ناهمسانی در مدلهای رگرسیون خطی استفاده می شود و وابستگی واریانس جملات پسماند بدست آمده از رگرسیون خطی را به مقادیر متغیرهای توضیح دهنده مدل، بررسی می کند. این آزمون از سادهترین آزمونهای مورد استفاده در این زمینه است و توسط آقایان بروش و پاگان در سال ۱۹۷۹ معرفی شده است.
ابرتورم
تعریف
به تورم غیر قابل کنترل ابر تورم (به انگلیسی: hyperinflation) گفته میشود. شرایط ابر تورمی شرایطی است که در آن قیمتها بسیار سریع افزایش مییابند و واحد پول به سرعت ارزش خود را از دست میدهد.
تعاریف تکنیکی ابر تورم یکسان نیست. تورم سالانه در حدود ۱۰۰ درصد در طول سه سال و تورم ماهانه ۵۰٪ دو نمونه از تعاریف تکنیکی ابر تورم است.
بعبارتی دیگراین پدیدهاي اساساً مرتبط با درآمدها است. اگر دولتها نتوانند براي تامين مالي مخارج خود يا مالياتها را زياد کنند يا قرض گيرند، گاهي اوقات به دستگاههاي چاپ پول متوسل میشوند و تلاش ميکنند مقادير زيادي حقالضرب (درآمد حاصل از خلق پول) را در اين ميان به دست آورند. در نتیجه ابرتورم پدید میآید و افراد را به كاهش داراييهاي نقدي خود واميدارد؛ بنابراين دستگاههاي چاپ پول بايد هر چه سريعتر كار كنند تا بتوانند مقدار منابع يكساني را بخرند و ... .
ابرتورم ها به خود استمرار مي بخشند. فرض كنيد دولتي براي تامين مالي مخارج خود اقدام به چاپ پول كند و اين كار را در ابتدا با افزايش حجم پول به ميزان ۱۰ درصد در ماه آغاز كند. نرخ تورم به زودي افزايش يافته و مثلاً به ۱۰ درصد در ماه مي رسد. اين دولت درخواهد يافت كه ديگر نمي تواند با پولي كه به چاپ مي رساند، خريد چنداني انجام دهد و احتمالابا افزايش بيشتر نرخ رشد پول به اين شرايط واكنش نشان مي دهد. در اين جا چرخه ابرتورم آغاز شده است. در خلال تورم شديد كشمكشي طولاني ميان مردم و دولت در خواهد گرفت. مردم تلاش مي كنند تمام پولي كه به دست مي آورند را به سرعت خرج كنند تا از ماليات تورمي اجتناب ورزند و دولت نيز با افزايش بيشتر نرخ چاپ پول به افزايش تورم واكنش نشان مي دهد. اكثر اقتصاددان ها موافقند كه تورم حتي با وجود درآمد حاصل از ماليات تورمي و اعوجاج ناشي از ماليات هاي ديگر رفاه اقتصادي را كاهش مي دهد.
مثالهای تاریخی
زیمباوه:
هجدهم آوریل ۱۹۸۰، وقتی کشور زیمبابوه از دل مستعمره سابق انگلستان، یعنی رودزیا، زاده شد واحد پول جدیدی به گردش انداخت با نام «دلار زیمبابوه». آن هنگام هر دلار زیمبابوه معادل ۱.۴۷ دلار آمریکا بود. اما این واحد پولی دستخوش یکی از بزرگترین تحولات پولی در طول تاریخ شد.
در اواخر آوریل ۲۰۰۸ ارزش تقریبی هر دلار آمریکا برابر با ۲۱۱۲۳۲ دلار زیمبابوه بود. بعد از مدتی بانک مرکزی زیمبابوه اسکناسهای جدید ۱۰۰ میلیارد دلاری منتشر ساخت و دولت زیمبابوه تعریف جدیدی از واحد پول خود کرد و با حذف ۱۰ صفر از آن هر دلار جدید زیمبابوه برابر با ۱۰ میلیارد شد خلاصه ان که زیمبابوه نرخ تورم ۱۱۲۵۰۰۰۰ درصد را تجربه کرد و این اتفاقات همواره در تاریخ بیاد خواهدماند.
آلمان
در آلمان بعد از جنگ جهانی اول (معروف به جمهوری وایمار) بین سالهای ۱۹۲۰ تا ۱۹۲۳ میلادی سیستم حکومتی وقت آلمان از مکتبی اقتصادی پیروی میکرد که چاپ پول بدون داشتن سرمایه سخت(طلا،…) را برای دولت ممکن میکرد. با توجه به هزینه سنگینی که آلمان باید برای غرامت جنگ پرداخت میکرد، دولت این کشور شروع به چاپ مارک کاغذی برای خرید مقادیری مشابه طلا و افزایش چرخه پول کرد. این کار باعث افزایش نقدینگی در جامعه و ظهور و البته قدرت سفته بازان شد که سبب ایجاد ابرتورم گردید که تا نوامبر سال ۱۹۲۳ ادامه داشت. به دنبال آن با ظهور رنتن مارک که با پشتوانه املاک و صنایع چاپ میشد، تورم پایان یافت.
گسترده ترين ابرتورم مطالعه شده، تورمي است که پس از جنگ جهاني اول در آلمان روي داد. نسبت شاخص قيمت ها در آلمان در نوامبر ۱۹۲۳ به آگوست ۱۹۲۲(تنها پانزده ماه پيش از آن)، ۱۰۱۰×۰۲/۱ بود. اين عدد بزرگ هم ارز نرخ تورم ماهانه ۳۲۲ درصد است. در شانزده ماهي كه ابرتورم در اين كشور حاكم بود، سطح قيمت ها به طور متوسط در هر ماه چهار برابر مي شد. اگر چه تورم شديد آلمان شناخته شده تر از ابرتورم مجارستان است، اما تورمي كه بعد از جنگ جهاني دوم در اين كشور روي داد بسيار بزرگ تر بود. سطح عمومي قيمت ها در مجارستان در فاصله آگوست ۱۹۴۵ تا جولاي ۱۹۴۶ با نرخ حيرت آور بيش از ۱۹۰۰۰ درصد در ماه يا ۱۹درصد در روز افزايش يافت. حتي اين ارقام بسيار بزرگ نيز تورمي كه در بدترين روزهاي ابرتورم در اين كشورها تجربه شد را كمتر از واقع بيان مي كنند. در اكتبر ۱۹۲۳ سطح قيمت ها در آلمان با نرخ ۴۱ درصد در روز بالامي رفت. همچنين در جولاي ۱۹۴۶ قيمت ها در مجارستان در هر روز بيش از ۳ برابر مي شد.
اما چه چيزي ابرتورم را به وجود مي آورد؟ هيچ شوكي هر قدر هم كه شديد باشد نمي تواند به تنهايي رشد سريع، مداوم و پايدار قيمت ها را توجيه كند. خود دو جنگ جهاني باعث بروز ابرتورم در آلمان و مجارستان نشدند. نابودي منابع در حين جنگ مي تواند دليلي براي بالاتر رفتن قيمت ها در اين دو كشور بعد از جنگ نسبت به قبل از آن باشد، اما خود اين دو جنگ نمي توانند توضيح دهنده اين باشند كه چرا قيمت ها در خلال دوره هاي ابرتورم به طور پيوسته و با نرخي سريع افزايش يافتند. ابرتورم ها به دليل رشد بسيار سريع عرضه «اسكناس» به وجود مي آيند. اين تورم هاي شديد زماني اتفاق مي افتند كه مراجع پولي و مالي يك كشور براي پرداخت هزينه هاي بالاي دولت، دائماً مقادير عمده اي پول منتشر كند. تورم در عمل شكلي از ماليات است كه در آن دولت به بهاي متضرر شدن افرادي كه پول را نزد خود نگه مي دارند سود مي كند(زيرا باعث مي شود ارزش اين پول كاهش يابد). مي توان ابرتورم ها را طرح هاي مالياتي بسيار بزرگ دانست. در خلال ابرتورم آلمان، تعداد واحد پول در جريان در اين كشور با ضريب ۳۲/۷ × ۱۰۹ افزايش يافت. اين افزايش در عرضه پول در مجارستان معادل ۱۹/۱ × ۱۰۲۵ بود. اين ارقام از رشد تجربه شده در قيمت ها کمتر هستند. اما اين كه افزايش قيمت ها سريع تر از عرضه پول باشد چه معنايي دارد؟
اقتصاددان ها در بحث از آنچه در زمان افزايش سريع قيمت ها در رابطه با نگهداري پول روي مي دهد، از مفهومي به نام «مقدار واقعي پول» استفاده مي كنند. مقدار واقعي پول كه برخي اوقات «قدرت خريد پول» ناميده مي شود، برابر است با نسبت حجم پول نگه داشته شده به سطح قيمت ها. فرض كنيد يك خانواده نوعي، بسته مشخصي از كالاها را مصرف مي كند. مقدار واقعي پول، تعداد بسته هايي را اندازه گيري مي كند كه خانواده ها مي توانند با پولي كه در اختيار دارد خريداري نمايند. خانواده ها در دوره هاي تورم پايين، تراز واقعي پولي بيشتري را حفظ مي كنند، چرا كه انجام چنين كاري راحت است، اما در دوره هاي تورم بالا، تراز واقعي پولي كمتري نگه داري مي كنند تا از «ماليات» تورمي اجتناب ورزند. بنابراين آنها براي پرهيز از ماليات تورمي بخش بزرگ تري از ثروت خود را در قالب دارايي هاي فيزيكي نگهداري مي كنند. با خريد اين كالاها از جانب مصرف كننده ها قيمت ها زيادتر شده و تورم افزايش مي يابد.
پدیده ی ابرتورم به علت سیاست های اقتصادی نادرست در ۲ قرن اخیر بسیار شایع بوده است تا جایی که آلمان به عنوان یکی از صنعتی ترین کشورها هم دچار آن گردید و به تبع آن فاشیسم و نازیسم شکل گرفت.به همین خاطر بسیار مورد توجه قرار میگیرد.
لهستان
از ۱۹۸۹ تا ۱۹۹۱ کمونیسم در کشورهای بلوک شوروی سابق در اروپا و آسیا از هم پاشید. بیست و هشت کشور عضو اتحاد جماهیر شوروی سابق و شرق اروپا نظامهای سیاسی و اقتصادی خود را کنار گذاشتند.
سقوط نظام سوسیالیستی همه کشورهای فوق در زمان سقوط کمونیسم به مشکلات اقتصادی بزرگی دچار بودند. نظام قدیمی و بسیار متمرکز اقتصاد سوسیالیستی به نظامی خشک و متصلب تبدیل شده بود. اگرچه این سیستم، سرمایه و نیروی کار را برای صنعتیسازی بسیج کرده بود، اما قادر نبود همپای اقتصاد جدید حرکت کند. نقص مزمن این نظام اقتصادی بروز کمبود بود، زیرا یک سیستم متمرکز توزیع، نمیتواند میان عرضه و تقاضا برای میلیونها کالاها و خدمتی که در یک اقتصاد جدید به تولید میرسیدند تعادل برقرار کند. این نظام اقتصادی همچنین نمیتوانست کارآیی یا کیفیت تولید را بهبود بخشد، چرا که تمرکز خود را بر تولید ناخالص معطوف ساخته بود و استفاده افراطی از تمامی مواد اولیه را تشویق میکرد. توانایی سوسیالیسم در خلاقیت نیز بسیار محدود بود. اقتصاد سوسیالیستی از کمبود بنگاههای کوچک و نبود فرایند ویرانگری خلاق (نابودسازی کالاها و خدمات قدیمی توسط کالاها و خدمات جدید و بهتر. رجوع کنید به ویرانگری خلاق) رنج میبرد. با اتمام منابع آزاد، نرخ رشد شروع به کاهش کرد. علاوه بر آن بخش روزافزونی از اقتصاد شوروی (نزدیک به یکچهارم GDP در دهه ۱۹۸۰) در رقابت تسلیحاتی با آمریکا به مخارج نظامی تخصیص مییافت. تنزل استانداردهای زندگی به بروز نارضایتیهای عمومی منجر شد که آنها نیز به نوبه خود به افزایش زیاده از حد دستمزدها انجامید. اما دولت مانع افزایش قیمتها شد. در لهستان و اتحاد جماهیر شوروی، کسری بودجه و عرضه پول به سرعت رشد پیدا کردند و این امر به نارضایتیهای عمومی دامن زد. این نارضایتیها باز به افزایش زیاده از حد دستمزدها انجامید ولی قیمتها افزایش نیافت. در لهستان و اتحاد جماهیر شوروی، کسری بودجه و عرضه پول به سرعت رشد پیدا کرد و به بروز ابرتورم (تورم بیش از ۵۰ درصد طی دوره یک ماهه)، کاهش چشمگیر تولید و سقوط اقتصادی منجر شد (کورنای، ۱۹۹۲).
ویژگی ها
۱. عموم مردم ترجیح دهند ثروتشان را در قالبهای غیرپولی یا در ارزهای نسبتاً باثبات خارجی نگهداری کنند تا قدرت خرید پولشان حفظ شود.
۲. ارز محک و معیاری میشود که به جای پول داخلی مینشیند و گاه معاملات داخلی نیز با ارز انجام میشود.
۳. در خرید و فروشهای نسیه همواره کاهش احتمالی ارزش پول در نظر گرفته میشود. و نرخ بهره، قیمتها و دستمزدها همواره در قیاس با نرخ تورم قرار میگیرند. با چنین پیشینه هولناکی از مرزهای بیکران تجربههای تورمیو شناخت ویژگیهای عمومیآن، بررسی پدیده تورم در اقتصاد ایران طی سالهای اخیر نکات قابل تاملی دارد.
ابرتورم درایران
آخرین نرخی که برای تورم در ایران اعلام شده است بالغ بر ۳۹ درصد است. اگرچه هنوز فاصله زیادی با بروز پدیده ابرتورم و عوارض خاص آن داریم؛ اما همین نرخ نیز برای ایجاد اختلال در روند تولید، سیاستگذاریها، توزیع درآمد،... کفایت میکند.
انتشار و حضور چکهای پانصدهزار ریالی که قابلیت مبادله و گردشی مانند اسکناس دارند نشانههایی است از تورمیکه هماکنون بر پیکر اقتصاد ایران سنگینی میکندوامروزه استفاده از چک ها بیش از حد رایج و معمولی شده است. میدانیم در کشورهایی که تورم سنگین را تجربه میکنند بانکهای مرکزی اغلب واحدهای پولی درشتتر منتشر میکنند چرا که واحدهای پولی کوچکتر بیارزش شدهاند و با چنین واحدهایی انجام مبادلات نقدی بهدشواری صورت میپذیرد. از این روست که انتشار واحدهای پولی با ارقام بالاتر در اشکال گوناگون رواج مییابد. اما اینها همه نشانههای ناگزیر یک بیماری ساختاری است که علاج آن محتاج توجه به عوامل بروز این بیماری و نگرشی ساختاری به پدیده تورم در اقتصاد ایران است.
بههرحال، طبیعی است که بخشی از تورم کنونی تورم وارداتی است. البته، در مورد آن اغراق نباید کرد اما نمیتوان آن را نادیده گرفت. بنا به اعلام بانک مرکزی یکدرصد افزایش در شاخص بهای کالاها و خدمات وارداتی (با فرض ثبات سایر شرایط) به طور متوسط در حدود ۲ واحد درصد نرخ تورم (خردهفروشی) را افزایش میدهد و سهم تورم وارداتی در تورم در حدود ۳۸ درصد برآورد میشود. بدین ترتیب حدود ۱۵ درصد تورم ۳۹ درصدی کنونی یعنی تقریباً یکسوم آن تورم ناشی از افزایش هزینههای وارداتی است.
عوامل درونزای تورم به عنوان موثرترین جزء تورم کنونی است
نخست، به نظر میرسد مهمترین عامل و زمینهساز تشدید تورم در سالهای اخیر بیانضباطیهای پولی و مالی بوده است.
اقتصاد ایران در شرایط کنونی ظرفیت و توانی برای توسعه دارد ودر این میان نقش بودجه دولت تعیین کننده است. شاید به نظر رسد در شرایط کنونی هم از آثار تورمی ناشی از رشد نقدینگی آسیب میبینیم و هم از آثار رکودی برخاسته از سیاستهای انقباضی. چنین شرایطی خود زمینهساز بروز اعوجاج و نوسانهای غیرعادی در بخشهای مختلف اقتصادی و بروز پدیده فرار سرمایه ودیگر تبعات منفی مشود که امروز در اقتصاد یران شاهد آن هستیم.
چنان که این سیاستها معمولاً با سختتر ساختن دسترسی به منابع بانکی و کاهش امکان دسترسی به وجوه بودجهای و مانند آن و در یک کلام سیاستهای انقباضی میتواند با تاثیرگذاری روی سطح دستمزدهای اسمیو درآمدها زمینه را برای رویگردانی از سیاست انقباضی و بازگشت دوباره به سیاستهای انبساطی فراهم سازد.
از این رو شاهد سیکلی از چرخش سیاستی از یکی به دیگری خواهیم بود. شاید با ملاحظه آثار محدودکننده سیاستهای بانک مرکزی نخستین راهکاری که به نظر برسد پاپس کشیدن از این سیاستها و بازگشت به سیاستهای انبساطی باشد. اما این نیز بهنوبه خود نادرستترین راهکار است که کمترین پیامد آن بیاعتنایی کامل فعالان اقتصادی به سیاستهای دستگاههای ناظر به بازارهای مالی و مالیه عمومیاست.
حاصل هم اینگونه است که هم آثار رکودی سیاست ضد تورمیو هم آثار تورمیسیاستهای انبساطی، هر دو را با هم خواهیم داشت. هم سطح واقعی درآمدها را کاهش دادهایم و هم با کاهش سرمایهگذاریها شرایط رکودی در اقتصاد را دامن زدهایم!
در چنین موقعیتی که رکود در بخشهای مختلف اقتصادی چیره میشود و فرصت سرمایهگذاری و سودآوری محدود است و از طرف دیگر تورم نیز در کشور وجود دارد، شکلگیری امواج سوداگری مالی میتواند بر ابعاد تورم دامن بزند.
این پولهای سوداگرانه روزی به بازار مسکن هجوم میبرد، روز دیگری به بازار ارز و زمانی دیگر به بورس میرود. تردیدی نیست که بخش مهمی از افزایش غیرمتعارف بهای مسکن در سال گذشته ناشی از همین هجوم سوداگرانه بود.
در پایان باید اشاره کرد که دو خطر اصلی امکان ارتقای تورم کنونی به سطح «ابرتورم» را به طور بالقوه پدید میآورد:
۱- بیانضباطی در سیاستهای پولی و مالی
۲- تبعات ناشی از اجرای ناقص و عجولانه طرح تحول اقتصادی و پرداخت نقدی یارانهها
سخن آخر آنکه حل معضل قیمتهای نازل انرژی، از طریق پرداخت یارانه نقدی تبعات و پیامدهای ناگواری برای اقتصاد ایران داشت که دو نوع تورم در اقتصاد پدید آورده است.
نخست تورم مستقیم ناشی از افزایش هزینهها و دوم تورم حاصل از افزایش شدید نقدینگی در میان مردم که در حقیقت ناشی از افزایش تقاضای خانوارهایی که این پرداختهای معوض نقدی را دریافت کردند. اما مرزهای بیکران تورم امروز همین یارانه نقدی را هم مورد هجوم قرارداده است و شریط معیشتی مردم در همه ابعاد آسیب پذیر شده است.
ابرتورم ها چگونه به پايان مي رسند؟
پاسخ معمول آن است كه دولت ها مجبور مي شوند رشد سريع حجم پول را متوقف سازند. مدافعان اين ديدگاه پايان ابرتورم در آلمان را شاهدي بر ادعاي خود مي دانند. آلمان در اواخر ۱۹۲۳ دست به اصلاحات پولي زد و واحد پول جديدي موسوم به rentenmark را به وجود آورد. دولت اين كشور متعهد شد كه اين واحد پول جديد را مي توان در صورت تقاضا به اوراق بهاداري تبديل كرد كه ارزش خاصي بر حسب طلاداشته باشد. طرفداران اين پاسخ معمولااعتقاد دارند كه تضمين قابليت تبديل، به گونه اي مناسب، به عنوان تعهدي براي توقف چاپ سريع پول در نظر گرفته مي شود.
ديدگاه ديگري كه برخي از اقتصاددان ها به آن معتقدند اين است كه براي پايان ابر تورم، نه تنها به اصلاحات پولي ،بلكه همچنين به تغييرات مالي نياز است. براساس اين ديدگاه اصلاحي موفقيت آميز است كه حاوي دو تعهد باورپذير از جانب دولت باشد. اولين مورد، تعهد به توقف رشد سريع اسكناس است. مورد دوم تعهد به متعادل کردن بودجه دولت است. اين تعهد دوم براي موفقيت اصلاحات نياز است، زيرا انگيزه دولت براي متوسل شدن به ماليات تورمي را از ميان برده يا حداقل كاهش مي دهد. اگر دولت به متعادل نمودن بودجه متعهد شود مردم مي توانند باور کنند كه در آينده نزديك، رشد پول دوباره افزايش پيدا نخواهد كرد. توماس سارجنت، از مدافعان ديدگاه دوم بر اين باور است كه اصلاحاتي كه در سال ۱۹۲۳ در آلمان انجام شد موفقيت آميز بود، زيرا بانك مركزي مستقلي را به وجود آورد كه مي توانست از پولي كردن كسري دولت سر باز زند و همچنين طرح هايي را براي افزايش ماليات و كاهش مخارج دولت در برداشت. نقطه نظر سارجنت را مي توان اين گونه نيز در نظر آورد كه ابرتورم ها زماني به پايان مي رسند كه مردم به شكل منطقي باور كنند كه نرخ رشد پول هم در حال حاضر و هم درآينده به سطوح نرمال كاهش خواهد يافت.
ابرتورم ها چه اثراتي به همراه دارند؟
يكي از اثرات ابر تورم ها كه عواقب جدي به دنبال دارد، تخصيص دوباره ثروت است. ابرتورم ها ثروت را از مردم عادي كه پول نگهداري مي كنند به دولت كه به چاپ پول مي پردازد، انتقال مي دهند. ابر تورم ها همچنان باعث مي شوند در صورتي كه قرارداد اعطاي وام پيش از بدتر شدن تورم امضا شده باشد، وام گيرنده ها به بهاي ضرر وام دهند ه ها سود ببرند. همچنين بنگاه هايي كه ذخايري از مواد خام و كالاهاي توليد شده را نگهداري مي كنند به قيمت متضرر شدن عموم مردم منتفع مي شوند. در آلمان مستاجرها به بهاي ضرر صاحبان املاك سود بردند، زيرا سرعت رشد سقف اجاره ها معادل سرعت افزايش سطح عمومي قيمت ها نبود. كنستانتينو برسچياني توروني بر اين باور است كه ابرتورم، ثروت طبقات با ثبات در آلمان را نابود كرد و دستيابي ناسيونال سوسياليست ها (نازي ها) به قدرت را آسان تر نمود. ابرتورم با دور كردن مردم از مبادلات پولي و وادار کردن آنها به روي آوردن به تهاتر (مبادله پاياپاي) كارآيي اقتصاد را كاهش مي دهد. همانطور که مي دانيم استفاده از پول براي انجام مبادله در يك اقتصاد معمولي كارآيي بسيار زيادي دارد. اما در خلال دوران ابر تورم افراد ترجيح مي دهند كه پرداخت به آنها در قالب كالاصورت بگيرد تا بدين شكل از ماليات تورمي اجتناب ورزند. در اين شرايط در صورتي كه پرداخت به مردم با استفاده از پول انجام شود، آن پول را با حداكثر سرعت ممكن خرج خواهند كرد. در آلمان كارگرها دستمزد خود را دو بار در روز دريافت مي كردند و خريد خود را در اواسط روز انجام مي دادند تا از كاهش بيشتر ارزش درآمدهاي خود جلوگيري نمايند. ابر تورم، يك بازي بي ثمر «سيب زميني داغ» (hot potato) است كه در آن افراد براي آنكه از نگهداري اسكناس پرهيز كنند، منابع با ارزش خود را مصرف مي کنند. ابرتورم ها مي توانند به رفتاري منجر شوند كه در شرايط معمول، غيرعادي تلقي خواهد شد. جرالد فلدمن در كتاب خود با عنوان «بي نظمي بزرگ» نقل مي کند که در يك شركت كوچك دستمزدهاي كاركنان در يك چرخ دستي جابه جا مي شد، زيرا تعداد اسكناس هاي موردنياز براي پرداخت دستمزد آنها در خلال تورم بسيار زياد شده بود (فلدمن، ۱۹۹۳، ص ۶۸۰) كوربيس كه يك منبع عكس اينترنتي است (www.corbis.com) تصويري از يك زن آلماني را نشان مي دهد كه اسكناس هاي خود را در اجاقش مي سوزاند، چرا كه حرارت ناشي از انجام اين كار بيشتر از حالتي است كه از اين اسكناس ها براي خريد سوختي ديگر استفاده شود.
ابزار تولید
در علم اقتصاد و جامعهشناسی منظور از ابزار تولید ورودی فیزیکی و غیر انسانی مورد استفاده در تولید است از جمله ذخایر سرمایهای مورد استفاده برای تولید ثروت نظیر ماشین آلات، ابزارها و کارخانهها، که سرمایهٔ زیرساختی و سرمایه طبیعی را در بر میگیرد. این عوامل تولید توصیف شده در اقتصاد کلاسیک را به جز سرمایه مالی و سرمایه انسانی در بر میگیرد.
مالکیت ابزار تولید و کنترل بر محصول مازاد تولید شده توسط استفاده از آنها عاملی کلیدی در طبقهبندی نظامهای اقتصادی است.
ابزار مشتقه
ابزار مشتقه (به انگلیسی: Derivative Contract) در مباحث مالی ابزاری است که ساختار پرداخت و ارزش آن از ارزش دارایی پایه و شاخصهای مربوطه نشآت میگیرد. این ابزار به دارنده آن اختیار یا تعهد خرید و یا فروش یک دارایی معین را میدهد و ارزش آن از ارزش دارایی مربوطه مشتق میشود.
معمولترین ابزارهای مشتقه عبارتند از: سواپ (مالی)|سواپها (Swaps)، قراردادهای آتی (Futures Contract) و اختیار معامله (Options) و نیز پیمان آتی (Forward contract). در واقع معنای حقیقی مشتقات توافق میان دو گروه مشروط بر خروجی آتی دارایی پایه میباشد.تصور رایج آن است که ابزارهای مشتقه خود دارایی میباشند، در صورتی که این تصور نادرست است، زیرا که یک ابزار مشتقه خود به تنهایی نمیتواند ارزشی داشته و ایجاد نماید. اما بسیاری از ابزارهای معمول مانند سواپها، معاملات آتی و اختیار معامله که دارای ارزش ذاتی نظری میباشند میتوانند از طریق فرمولهایی همچون بلک شولز محاسبه شده و به صورت مکرر در بازارهای آزاد قبل از تاریخ سررسید مورد معامله قرار گیرند.
دسته بندی
ابزارهای مشتقه معمولاً با وجود شرایط زیر دسته بندی میگردند:
ارتباط میان دارایی پایه و ابزار مشتقه (مانند قراردادهای آتی، اختیار معامله و سواپها)
نوع دارایی پایه (مانند مشتقات سرمایه، مشتقات ارزی و مشتقات نرخهای بهره)
بازاری که در آن مورد معامله قرار میگیرند. (مانند بازار ارز و یا فرابورس)
و ...
ابزراهای مشتقه به دلایل مختلفی همچون دلایل زیر از سوی سرمایه گذاران مورد استفاده قرار میگیرند:
فراهم نمودن اهرم که بدان طریق حرکتی کوچک در ارزش دارایی پایه میتواند منجر به تفاوتی اساسی در ارزش اوراق مشتقه شود.
سفته بازی و دستیابی به سود.اگر ارزش مشتقات مطابق انتظار سرمایه گذاران حرکت نماید این واقعیت محقق میکردد.
پوشش دهی و کاهش ریسک در دارایی پایه
خلق اختیارات در جایی که ارزش مشتقات وابسته به شرایط و یا رویدادهای خاصی باشد.
انواع مشتقات
در شرایط خارجی دو گروه از ابزارهای مشتقه وجود دارند که به واسطه شیوهای که در بازارها معامله میگردند تمیز داده میشوند.که عبارتند از:
اوراق مشتقه OTC) over - the – counter): عبارت است از قراردادهایی که به صورت خصوصی بین دو طرف انجام میشود و هیچ گونه واسطهای در این بین وجود ندارد.
اوراق مشتقه مبادلهای: عبارت است از معاملات استاندارد شده ابزار مشتقه که به صورت سازمان دهی شده و رسمی معامله میشوند. یعنی قابل خرید و فروش در بازار رسمی اوراق مشتقهاست.
انواع قراردادهای معمول مشتقه
سه گونه عمده این ابزارها عبارتند از:
معاملات آتی که به طور کلی به دو دسته فیوچر (پیمان آتی) و فوروارد (تحویل آتی) دسته بندی میشوند. پیمان آتی قراردادهای استاندارد شدهای هستند که خریدار و فروشنده توافق و تعهد میکنند مقدار مشخصی از کالا را به قیمت معین و در زمان و مکان معین مورد معامله قرار دهند .تحویل آتی قراردادی است که در خارج از تالار بورس خریدار و فروشنده توافق میکنند مقدار مشخصی از کالا را به قیمت معین و در زمان معین مورد معامله قرار دهند .
اختیار معامله قراردادی است که خریدار و فروشنده توافق میکنند که یک طرف در قبال پرداخت معینی، دارای اختیار خرید یا فروش کالای خاصی، به مقدار مشخص و به قیمت مشخص در زمان معین در آینده باشد.
سواپها قراردادی هستند که جریانات نقدی را که بر اساس ارزش پایه واحدهای پولی، نرخهای مبادلات، نرخهای بهره، سهام و دیگر داراییها پی ریزی شدهاند، پیش از تاریخ آتی مورد معامله قرار میدهند .
البته سایر ابزارهای مشتقه پیچیده میتوانند به وسیله ترکیب اجزای این سه نوع اساسی ایجاد گردند.
علاوه بر آن پنج دسته دیگر از ابزرهای مشتقه عبارتند از :
مشتقات نرخ بهره
مشتقات ارزی
مشتقات اعتباری
مشتقات سرمایه
مشتقات کالایی
این مشتقات در واقع یک قرارداد مالی هستند که ارزش آن از نوع عملکرد دارایی، نرخ بهره، نرخ ارز یا شاخصها مشتق میشود.
ارزش یابی
دو نوع معمول ارزیابی عبارتند از:
قیمت بازار که ارزش قراردادها بستگی به میزان خرید و فروش آنها دارد
قیمتهای آزاد آربیتراژی به این معنی که هیچ منفعتی بدون ریسک نمیتواند به واسطه مبادلات این قراردادها ایجاد شوند.اوراق سودآور مانند اختیار خرید و فروش میتواند به صورت دیفرانسیل دلتا نمایش و به وسیله اندازه گیری طبیعی ریسک، قیمت گذاری شود. در نهایت ارزش گذاری اوراق مشتقه براساس «احتمالات» انجام میگیرد.
معایب
معایب بسیاری بر ابزارهای مشتقه وجود دارد که چند نمونه کلی آنها عبارتند از:
امکان زیان بسیار: استفاده از ابزارهای مشتقه به دلیل ایجاد اهرم و یا وام گیری زیاد میتواند منجر به زیانهای شدیدی شود.
ریسک بخش شمارنده: برخی مشتقات خصوصاً سواپها موجب میشوند که سرمایه گذاران متحمل ریسک بخش شمارنده شوند.البته انواع مختلف مشتقات با درجات متفاوتی از این ریسک مواجه میگردند.
ارزش خیالی بالا
اهرمی شدن بدهی اقتصادی
مزایا
استفاده از این ابزارها میتواند مزایایی همچون مزیتهای زیر ایجاد نماید:
این ابزارها خرید و فروش ریسک را آسان مینمایند و افراد بسیاری این مساله را در سیستم اقتصادی مناسب میپندارند.با آنکه در این منظر برخی سود و برخی متحمل زیان میشوند تا زمانی که از معامله اوراق مشتقه در یک محیط عادی، در مقابل ضرر یک فرد، نفر دیگر سود میبرد مبادلات اوراق مشتقه تاثیری روی سیستم اقتصادی نخواهد داشت.
به عقیده رییس فدرال رزرو استفاده از ابزارهای مشتقه اثر رکود اقتصادی را در ابتدای قرن ۲۱ ملایم ساختهاست.
اثر تقویمی
اثر تقویمی (به انگلیسی: Calendar Effect) یکی از اجزای تقویم اقتصادی است. بر اساس مجموعهای از نظریات، بازارهای مالی در زمانهای خاصی از سال آبستن تغییرات قابل توجه در قیمت هستند.
بررسی صحت اثر تقویمی
فعالان بازار به صورت تجربی متوجه چنین اثراتی میشوند و همواره از آنها استفاده میکنند.
تعدادی پژوهش علمی نیز روی اثر تقویمی انجام شده است و صحت آنها راتایید کرده است.
اما اثرات تقویمی تحت شرایط بازار با شدت و ضعف ظاهر میشوند. حتی ممکن است منطق یک اثر تقویمی خدشه دار شود، یا یک اثر جدید آثار قدیمی را لغو کند.
مصادیق اثر تقویمی
نمونه اثرات تقویمی مطرح شده در بازارهای جهانی عبارتند از:
اثر ژانویه (به انگلیسی: The January Effect)
اثر اکتبر (به انگلیسی: The October Effect)
اثر دوشنبه (به انگلیسی: Monday Effect)
اثر هالووین (به انگلیسی: the Halloween Effect)
در بازارهای مالی ایران نیز میتوان بر اساس گاه شماری هجری شمسی و گاه شماری هجری قمری اثرات تقویمی زیر را یافت:
اثر ساعت تسویه
اثر روز شنبه
اثر نوروز
اثر آخر برج
اثر ماه محرم
اثر ماه رمضان
مکانیسم اثر
رفتار مردم و آنچه با پول و وقتشان انجام میدهند، بر اقتصاد و بازار اثر میگذارد و الگوهایی مشابه در بازار ایجاد میکند. روانشناسی توده در زمانهای خاصی از سال فضای خرید یا فروش را رقم میزند. برای نمونه، در شرایطی که داشتن سهام موجب پرداخت مالیات باشد، سهامداران تمایل دارند پیش از پایان سال مالی که مبنای محاسبه مالیات است، تمام سهام خود را بفروشند و پس از آغاز سال مالی بعد، مجدداً سهام خود را خریداری نمایند تا به این ترتیب از پرداخت مالیات معاف بمانند. چنین مکانیسمی میتواند فروشندگان سهام را در پایان سال زیاد کند و موجب کاهش قیمت آن شود، و همچنین خریداران سهام را در ابتدای سال زیاد کند و از این طریق به افزایش قیمت آن منجر شود.
مناسبتهای مذهبی نیز میتواند تغییرات جدی در تقاضای بازار ایجاد کرده و از این طریق قیمتها را دچار نوسان کند. برای نمونه، مصرف کنندگان طلای زینتی ایران بر اساس باورهای دینی خود خرید طلا در ماه محرم را خوشیمن نمیدانند. همین طور برگزاری مراسم ازدواج و... در این ماه مرسوم نیست. در مقابل، در اعیاد تقاضای خرید طلا برای مصرف یا هدیه بیشتر میشود، که به تغییرات قمیت آن میانجامد.
تغییر قیمت در دورههای پس از تعطیلی (شروع هفته و شروع سال) نیز میتواند چنین توجیه شود که طبق روانشناسی بازار، معامله گران بعد از چند روز تعطیلی با دیدی خوش بینانه به بازار قدم میگذارند. لذا موجب تشکیل بازاری مثبت میشوند.
کاربرد
در نظر گرفتن اثر تقویمی به عنوان یکی از اجزای تقویم اقتصادی میتواند به بهینهسازی تحلیل تکنیکال و تحلیل فاندامنتال کمک به سزایی کند.
ارزش افزوده
ارزش افزوده (به انگلیسی: Value added) به ارزشی که در فرایند تولید به ارزش کالاهای واسطهای افزوده میشود، گفته میشود. این مفهوم به فرایند تولید مربوط است و نه به کالای خاص.
ارزش افزوده
در کسب و کار، تفاوت بین قیمت فروش و هزینههای تولید یک محصول، سودِ واحد است. در اقتصاد، مجموعِ سود واحد، هزینه های استهلاک واحد و سایر هزینه های کار برابر ارزش افزوده ی واحد است. حاصل جمع ارزش افزوده ی واحدِ تمامی ِ واحدهای فروخته شده، ارزش افزوده ی مجموع(کلی) می باشد.ارزش کل معادل درآمد خریدهای کمتر از خارج (مواد و خدمات) است. ارزش افزوده بخشی از درآمد شرکتهای یکپارچه، به عنوان مثال، شرکتهای تولیدی، و بخش کمتری از درآمد بالاتر برای شرکت کمتر یکپارچه، به عنوان مثال، شرکتهای خرده فروشی است. ارزش کل افزوده به هزینه کل کار (از جمله دستمزد، حقوق و منافع) به علاوه "پول نقد" سود عملیاتی (تعریف شده به عنوان سود عملیاتی به علاوه هزینه استهلاک، به عنوان مثال، سود عملیاتی قبل از استهلاک) بسیار نزدیک است. جزء اول (هزینه کل کار) بازگشت به کار است و جزء دوم (سود عملیاتی قبل از استهلاک) و بازگشت سرمایه (از جمله کالاهای سرمایه، زمین، و اموال دیگر) میباشد. در حسابهای ملی مورد استفاده در اقتصاد کلان، به سهم عوامل تولید اشاره دارد، به عنوان مثال، زمین، نیروی کار و کالاهای سرمایهای، و به بالا بردن ارزش محصول و درآمد دریافتی توسط صاحبان این عوامل مربوط است. ارزش افزوده ملی بین سرمایه و نیروی کار (به عنوان عوامل تولید) به اشتراک گذاشته شدهاست، و این تقسیم مسائل توزیع را افزایش میدهد. در خارج از اقتصاد، ارزش افزوده اشاره به قابلیت "اضافی" (ها) آیتمهای مورد علاقه (محصول، خدمات، فرد و غیره) فراتر از انتظارات استاندارد و ارائه چیزی "بیشتر" با اضافه کردن کمی یا هیچ هزینه به آن است. ویژگیهای ارزش افزوده رقابتی برای شرکت با محصولات غیر این صورت گران تر است.
حسابهای ملی عوامل تولید ارائه "خدمات" است که افزایش قیمت واحد محصول (X) نسبت به هزینه به ازای هر واحد از کالا با متوسط در تولید X. استفاده میشود در حسابهای ملی مانند سازمان ملل متحد از حسابهای ملی (UNSNA) و یا درآمد ملی ایالات متحده آمریکا و حساب محصول (NIPA)، ارزش ناخالص افزوده با کسر مصرف متوسط از خروجی ناخالص به دست آمدهاست. بنابراین ارزش ناخالص افزوده با خروجی خالص برابر است. ارزش خالص افزوده کسر مصرف از سرمایه ثابت (یا اتهامات استهلاک) است که به ارزش ناخالص به دست آمده اضافه شدهاست. ارزش خالص افزوده بنابراین برابر دستمزد ناخالص، سود خالص قبل از استهلاک مالیات و مالیات کمتر یارانههای غیر مستقیم است.
تفسیر مارکسیستی مفهوم کارل مارکس و محصول ارزش شبیه به مفهوم حسابداری ملی از محصول خالص ملی است، یا ارزش خالص افزوده، ارزش تولید ناخالص منهای هزینه سرمایه ثابت است، که دومی اشاره به هزینه محصولات میانی و استهلاک دارد. در عوض، ارزش افزوده برابر است با مجموع سرمایه متغیر (جبران کار) و ارزش مازاد (قبل از مالیات بر درآمد سود). استدلال این است که کار ایجاد یک مقدار جدید (ارزش افزوده) میکند که هزینه هر دو دستمزد (پرداخت برای توانایی کارگران برای انجام کار، یعنی نیروی کار) و مازاد ارزش (درآمد املاک) را پوشش میدهد. در مثال مارکس در خود داس کاپیتال، کارگران به اندازه کافی در طول روز کار برای پرداخت هزینه بازتولید کار میکنند وتوانایی کار در طول روز (خود کار، قدرت) و سپس انجام کار اضافی را دارند (مازاد، نیروی کار) برای پرداخت درآمد به سرمایه داران، زمین داران، و مانند آن. به عنوان نیروی کار است که عامل فعال و آگاهانه در فرایند تولید، کالاهای سرمایه "به معنی تولید" و هدایایی از طبیعت ("زمین،" منابع طبیعی) تنها تحول تبدیل مواد خام به محصولات دیگر را تسهیل میکند، بالا بردن بهره وری فیزیکی کار (توانایی خود برای تولید استفاده از ارزش) و ارزش آن بهره وری است. (توانایی آن برای تولید مقادیری است که میتواند برای پول به فروش رساند). در مقابل، در اقتصاد نئوکلاسیک در مورد درآمد تشکیل ارزش افزوده به عنوان پاداش برای خدمات ارائه شدهاست. در نقد خود از اقتصاد سیاسی مارکس درآمد را به عنوان نتایج حاصل از تولید در شرایط استثمار سرمایه داری میبیند. کنترل در طول فرایند تولید و رشد اقتصاد سرمایه داری (انباشت سرمایه) به آنها قدرت میدهد تا ادعا کنند که مزایای کار اضافی انجام شده توسط نیروی کار است. این است که با وجود بیکاری تودهای طبیعی، مارکس آن را اعمال "ارتش ذخیره کار" می داند تفاوت بین حسابداری و نئو کلاسیک مارکسیستی ارزش افزوده تفاوت بین نظریهٔ مارکسیستی و معمولی حسابهای ملی مربوط به تفسیر تفاوت بین مقدار جدید ایجاد شده، انتقال ارزش و ارزش حفاظت شده، و تعریف "تولید" است. به عنوان مثال، نظریهٔ مارکسیستی در مورد " ارزش منتسب به اجاره صاحب، مسکن اشغال شده " که در تولید ناخالص داخلی به عنوان ورودی در نظر گرفته میشود شامل؛ اگر مسکن توسط صاحب، آ«اشغال شدهاست، این مسکن عملکرد درآمد واقعی از بازار مبتنی بر ارزش آن اجاره در در همان زمان را ندارد. در کتابچه راهنمای سازمان ملل متحد از حسابهای ملی (UNSNA)، مفهوم "ارزش منتسب اجاره مسکن اشغال شده توسط صاحب در سال ۱۹۹۳" به شرح زیر توضیح داده شده: ۶٫۸۹ سرپرست خانوار که صاحب خانهای است که خانوادهها آن را اشغال میکنند به طور رسمی به عنوان صاحبان شرکت غیر سهامی در نظر گرفته میشوند که تولید کننده خدمات مسکن مصرف شده توسط آن خانوادهها هستند. به عنوان بازارهای سازمان یافته برای مسکن اجارهای در بسیاری از کشورها، وقتی خروجی وجود داشته باشد ارزش حساب خدمات مسکن را می توان با استفاده از قیمت انواع مشابه خدمات فروخته شده در بازار با قوانین ارزیابی عمومی برای کالا یا خدمات تولید شده حاسبه کرد. به عبارت دیگر، خروجی خدمات مسکن تولید شده توسط صاحب خانه مستقر در خانه اجارهای تخمین زده میشود برابر با مقداری که مستاجر برای همین خوابگاه پرداخت میکند ارزش، با توجه به عواملی از قبیل مکان، امکانات محله، و غیره و همچنین اندازه و کیفیت خود خانه. و رقم مشابه هزینههای مصرف شده خانوار ثبت نهایی می گردد. اعتراض اقتصاددانان مارکسیستی به این روش حسابداری بر روی زمین این است که پولی با اشاره به جریان درآمد ساخته شده که وجود ندارد، به دلیل اینکه اکثر صاحبان خانه اجاره خانههای خود را در صورتی که در آنها زندگی میکنند در نظر نمیگیرند. یکی دیگر از تفاوت مهم مربوط به اجاره اموال، اجاره زمین و اجاره املاک و مستغلات است. در تفسیر مارکسی، بسیاری از این رانتها، تا آنجا که آنها بیرون از فروش بخشی از تولید فعلی پرداخت میشوند، بخشی از ارزشهای جدید ایجاد شده و بخشی از ساختار هزینههای واقعی تولید را تشکیل میدهند. بنابراین آنها باید در ارزیابی محصول خالص گنجانده شود. این در تضاد با روش مرسوم حسابداری ملی است، که در آن بسیاری ارزش افزوده و خالص اجاره ملک از محصول جدید حذف شدهاست چرا که آنها سهم تولیدی را منعکس نمیکند.
مالیات بر ارزش افزوده مالیات بر ارزش افزوده (VAT)، مالیات بر فروش. در قیمت فروش کالاها و خدمات جدید، چه خریداری شده توسط مصرف کنندگان نهایی و یا میانی است. با این حال، مصرف کنندگان متوسط ممکن است مالیات بر ارزش افزوده را در ورودی خود پرداخت کنند، به طوری که اصلاح مالیات بر ارزش افزوده خالص بر ارزش افزوده توسط تولید کننده این کالا یا خدمات است.
نظریه ارزش افزوده تئوری ارزش افزوده (همچنین به عنوان نظریه فشار اجتماعی شناخته میشود) برای اولین بار توسط نیل اسملسر شد ارائه شدهاست و بر اساس این فرض است که شرایط خاصی مورد نیاز برای توسعه یک جنبش اجتماعی است. اسملسر جنبشهای اجتماعی را به عنوان عوارض جانبی سریع تغییر اجتماعی میبیند. اسملسر استدلال کرد که شش چیز لازم و کافی برای ظهور رفتار جمعی است و جنبش اجتماعی از طریق آن مراحل تکامل مییابد: تاثیر سازه - ساختار جامعه (به عنوان مثال مجاورت فضایی) باید به گونهای باشد که سبب برخی از اقدامات شوند که بیشتر احتمال دارد. مردم باید از این مشکل و این فرصت آگاهی داشته باشند. فشار سازه - فشار بر جامعه، ناشی از عوامل مربوط به ساختار نظام فعلی، اجتماعی، مانند نابرابری یا بی عدالتی، و صاحبان قدرت موجود باید قادر (یا مایل) برای مقابله با مشکل (همچنین نگاه کنید به محرومیت نسبی) باشند. اعتقاد عمومی - مشکل باید به روشنی در روشی ارائه شود که در آن توافق شده و درک شده توسط شرکت کنندگان تعریف شدهاست. همچنین نگاه کنید به: فریم. عوامل مستعدکننده - اتفاقاتی که تبدیل به جرقه اشتعال میگردد، به عبارت دیگر یک فرصت سیاسی. بسیج برای اقدام - نیاز مردم به شبکه و سازمان که آنها را برای یک عمل جمعی اجازه میدهد، همچنین نگاه کنید به بسیج منابع عملیات (شکست)، کنترل اجتماعی - چگونه واکنش نشان میدهند (و یا انجام نشان نمیدهند). سطح بالایی از کنترل اجتماعی توسط کسانی که قدرت را در کنترل دارند (سیاستمداران، پلیس) اغلب عمل جنبش اجتماعی را مشکل تر میکند. مفهوم ارزش افزوده پیش از آن در اقتصاد، برای اشاره به افزایش ارزش محصول در پیشرفت مراحل تولید مورد استفاده قرار گرفت. منتقدان این نظریه توجه داشته باشند که تمرکز بیش از حد بر رویکرد ساختاری کارکردی و نگاه همه سویه در جامعه مختل کنندهاست. قانون مالیات بر ارزش افزوده با اختیارات ناشی از ماده ۸۵ قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران در ۵۳ ماده و ۴۷ تبصره در تاریخ ۱۳۸۷/۲/۱۷ در کمیسیون اقتصادی مجلس شورای اسلامی تصویب شدهاست تا در مدت آزمایشی ۵ سال از تاریخ اول مهرماه ۱۳۸۷ به اجرا گذاشته شود. در اکثر کشورهای جهان بر ارزش افزوده مالیات تعلق میگیرد. در ایران هم قانون مالیات بر ارزش افزوده در جلسه مورخ هفدهم اردیبهشت ماه یکهزار و سیصد و هشتاد و هفت کمیسیون اقتصادی مجلس شورای اسلامی طبق اصل هشتاد و پنجم (۸۵) قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران تصویب گردید و مجلس با اجراء آزمایشی آن به مدت پنج سال در جلسه علنی روز نهم بهمن ماه یکهزار و سیصد و هشتاد و شش موافقت نمود.
ارزش خالص فعلی
از ویکیپدیا، دانشنامهٔ آزاد
ارزش خالص فعلی (NPV یا NPW) در علم اقتصاد مهندسی، یکی از روشهای استاندارد ارزیابی طرحهای اقتصادی است. در این روش، جریان نقدینگی(درآمدها و هزینهها) بر پایه زمان وقوع(درآمد یا هزینه) به نرخ روز تنزیل میشود. به این ترتیب در جریان نقدینگی، ارزش زمان انجام هزینه یا به دستآمدن درآمد نیز لحاظ میگردد. ارزش خالص فعلی در محاسبات اقتصادی، اقتصاد مهندسی، بودجه کشورها و مباحث اقتصاد خرد و اقتصاد کلان، تجارت و صنعت بهطور گستردهای بهکار میرود.
استقلال اقتصادی
استقلال اقتصادی به معنی خودبسندگی در رفع نیازهای اساسی و جلوگیری از سلطهٔ کشورهای دیگر بر اقتصاد بومی است. از مهمترین شاخصهای استقلال اقتصادی، عدم تأثیرپذیری گسترده از نوسانات و بحران اقتصادی در سطح جهان و ثبات ارزش پول و نداشتن اقتصاد تک محصولی است.
استقلال اقتصادی از دیدگاه قانون اساسی ایران
در قانون اساسی ایران، تأکید شده است که اقتصاد ایران باید به مرحله خودبسندگی و استقلال برسد و از وابستگی رهایی یابد. راهحل قانون اساسی در این مورد، افزایش تولیدات کشاورزی، دامی و صنعتی منطبق با نیازهای عمومیاست.
بالابر پله
بالابر پله (stairlift) یا صندلی بالابر پله را میتوان به نوعی در گروه آسانسورها طبقهبندی کرد. صندلی متحرک وسیلهای است که دارای یک صندلی تاشو یک موتور گیربکس کوچک و یک ریل است که همگی اینها در کنار هم ابزاری را میسازند که جهت جابجایی افراد ناتوان در ساختمانهای عموما دوبلکس کاربرد دارد.
آسانسور فضایی
آسانسور فضایی وسیلهای خیالی است که برای انتقال ماده از سطح یک جرم آسمانی به فضا طراحی شدهاست. برای این وسیله طرحهای بسیاری تصور شده که همه آنها شامل مسافرت به فضا از طریق حرکت در امتداد ساختاری ثابت بهجای استفاده از موشکهای فضایی است. طرح کلی این وسیله غالباً به سازهای مربوط میشود که از روی سطح زمین – در نزدیکی یا روی استوا – تا مدار پیرامون زمین و فضای بیوزنی امتداد داشته باشد.
ایدهٔ آسانسور فضایی نخستین بار توسط کنستانتین تسیولکوفسکی در سال ۱۸۹۵ مطرح شد
،
زمانی که او صحبت از ماشینی تخیلی به اسم «برج تسوکوفسکی» کرد که از سطح زمین تا مدار زمین امتداد داشت. ایدههایی که اخیراً درباره این طرح مطرح میشود بیشتر بر وجود سازهای دارای قابلیت انبساط (برای نمونه یک ریسمان دارای قابلیت انعطاف) تاکید میشود که از مدار زمین تا سطح آن کشیده شده باشد. این سازه، به همان شکلی گه تارهای یک گیتار کشیده شده و محکم اند، بین زمین و فضا امتداد پیدا میکند. یه آسانسور فضایی گاهی اسامی دیگری نظیر پل فضایی، بالابر فضایی، نربان فضایی، قلاب آسمان، برج مداری و آسانسور مداری نیز نسبت داده میشود.
دانش و فناوری کنونی به اندازهای نیست که بتوان به وسیله آن ابزارهای مهندسی قابل استفادهای ساخت که به اندازه کافی مقاوم و سبک باشند و بشود از آنها در ساخت آسانسور فضایی استفاده کرد. موضوعی که در ابتدا با آن روبهرو میشویم این است که مجموع جرم وسایل و ابزارهایی که قرار است این سازه را تشکیل بدهند به قدری زیاد است که باعث شکسته شدن کابل آسانسور میشود. در طرحهای خیالیای که اخیراً برای آسانسور فضایی مطرح شدهاست، استفاده از موادی که در آنها نانولوله کربنی به عنوان مادهای با قابلیت انعطاف بالا به کار رفته، مورد تاکید قرار گرفتهاست، چرا که مقاومت اندازهگیری شده نانولوله کربنی بسیار کوچک به اندازه کافی بالا بودهاست تا این موضوع را از لحاظ فرضی ممکن سازد
. فناوری امروزی تنها توانایی ساخت آسانسوری برای نقاطی از منظومه شمسی است که داری جاذبه گرانشی کمتری باشند، مانند مریخ
تلهکابین
تِلِهکابین گونهای آسانسور هوایی است که معمولاً برای جابجایی مردم یا کالا در مناطق کوهستانی استفاده میشود.
تلهکابین از یک حلقه طولانی کابل فولادی تشکیل شده که میان دو ایستگاه تنیده شده و دکلهایی در میان آن دو ایستگاه، کابل را در طی فاصله نگه میدارند. در فواصل مساوی کابینهایی به کابل وصل میشوند و کابل توسط موتوری برقی در یکی از ایستگاهها به حرکت در میآید.
تلهکابین در پیستهای اسکی کاربرد زیادی دارد. واژه تلهکابین از زبان فرانسوی به فارسی وارد شده است.
قطار کابلی
قطار کابلی(به انگلیسی: Funicular) یا قطار کوهنورد، قطاری است کابلی که از آن برای صعود به ارتفاع استفاده میشود. این قطار دارای دو واگن است که توسط طناب فولادی قوی بهمدیگر متصل هستند و با حرکت یکی به پائین دیگری بالا میرود.
انواع ریل و چرخ
واگنها بکمک چرخ دندهای که در بالای تپه قرار دارند و کابلها به دور آن میچرخند به حرکت در میآیند و سپس نیروی ثقل واگن را بطرف پائین میراند. درانواع اولیه که محدودیت جا نبود، از چهار ریل استفاده کرده اند و هر واگن در ریل خودش رفت و آمد میکند مانند قطار (پیتسبورگ) ولی با تفاوتی که در لبههای چرخها بوجود آمده و همچنین انحراف ریلها در وسط مسیر و ایجاد محل عبور مجزا، سیستم های سه ریلی و دوریلی نیز ساخته شده است.
تاریخچه
در سال ۱۵۱۵ اولین قطار کابلی در زالتسبورگ اتریش ساخته شده بود که دارای ریل چوبی بود و توسط نیروی انسان و یا بکمک حیوانات حرکت داده می شد. در قرن ۱۸ میلادی در بسیاری از کشورها قطارهای کابلی کار می کردند و در سال ۱۸۷۹ Carl Roman Abt در سوئیس اولین قطار کابلی دو ریلی را ابداع نمود. امروزه بیشتر از ۴۰ قطار کابلی در دنیا وجود دارد که بعضی از آنها درحقیقت آسانسورهای مایل هستند.
پله برقی
پله برقی گونهای نقاله جابجایی است که برای جابجا کردن افراد بهکار میرود. پله برقی از پلههای بههمپیوستهای تشکیل شده که به حالت افقی میمانند و برای بالا و پایین بردن افراد استفاده میشود.
پله برقی یک چرخه تکرارشونده از پلههای در گردش است، که در آن پلههای بازگشتی در زیر پلههای بالایی پنهان شدهاند. وزن پلههای پنهان با وزن پلههای آشکار موازنه و برابری میکند، بنابراین موتور پله برقی بایستی تنها وزن افراد روی پله برقی را (که در حال بالا یا پایین رفتن هستند) تحمل کند.
پله های برقی از نظر کاربردی به ۳دسته semi out door -indoor- out door تقسیم میگردد که به ترتیب در محیط آزاد(بیرون از ساختمان) ، محیط بسته(داخل ساختمان) و نیمه بسته(پل های عابر پیاده) استفاده می گردند.پله های مکانهای عمومی به صورت heavy duty طراحی می گردد که همان پله های معمولی تقویت شده میباشند که برای کار در شرایط دشوار طراحی می گردند. پله های برقی معمولا در دو زاویه ۳۰و ۳۵ درجه طراحی میگردند البته در مکانهای مسطح ۰ تا ۱۲ درجه هم تولید میگردد که به آنها راهروی متحرک یا auto walk می گویند. مزایای زیادی برای پلههای برقی میتوان برشمرد. با وجود اشغال فضایی تقریبا همسان با پلکان معمولی، یک پله برقی میتواند شمار زیادی از افراد را جابجا کند. در صورت رعایت قانون باز گذاشتن سمت چپ برای راهروندگان در پله برقی، این پلهها میتوانند جابجایی بسیار سریع افراد را میسر کنند. قیمت پله های برقی نسبت به ارتفاع کف تا کف جابجایی تعیین می گردد.
آمارها نشان میدهد که در ایالات متحده آمریکا در سال ۲۰۰۴ تعداد ۳۰ هزار پله برقی وجود داشت و در آن کشور هر ساله ۹۰ میلیارد جابجایی افراد بر روی این پلهها انجام میگیرد.
درون پله برقی
پله های برقی دارای موتور الکتریکی می باشند که نسبت با ارتفاع بالابری ۴.۵-۸-۱۱ کیلووات یا حتی بالاتر طراحی می گردند.پله های پله برقی که به استپ معروف هستند دارای دو چرخ در دو طرف می باشند که روی زنجیری به نام استپ چین قرار مگیرند.استپ چین به دور شفت اصلی قرار میگیرد و شفت توسط زنجیرموتور به موتور متصل می گردد.پله های برقی دارای میکروسوییچ های امنیتی می باشند که از صدمه زدن دستگاه به خودش یا مسافر جلو گیری میکند.اکثر پله های برقی دارای سیستم ترمز مغناطیسی می باشند.
نصب پله برقی
از نکات جالب در مورد پله برقی می توان به نحوه نصب آن اشاره کرد. پله های برقی میبایست به گونه ای طراحی گردد که بر روی تیر های اصلی سازه قرار گیرد و تنها با نیروی وزن و بدون استفاده از جوشکاری یا پیچ و پرچ بر روی نشیمن گاه قرار می گیرند.برای پله های برقی با ارتفاع بالای ۶متر پایه میانی نیز طراحی میگردد.پله های برقی نسبت به ارتفاع کف تا کف و نیز شرایط محیطی پروژه به تکه های متعدد تقسیم میگردد و به محل پروژه ارسال و توسط نیروی متخصص نصب و منتاژ می گردد. پله برقی نیز مانند سایر دستگاههای مکانیکی نیاز به سرویس و نگهداری ماهیانه دارند که این امر میبایست توسط متخصصین انجام گردد.
پیشینه
نخستین پله برقی توسط جس وبلیورنو در سال ۱۸۸۱ میلادی در ایالات متحده آمریکا ساختهشد و از آن برای انتقال دیرکهای چوبی و میلههای فلزی به درون کشتیها استفاده میشد. نام پله برقی برای نخستین بار در سال ۱۹۰۰ میلادی برای پلکان متحرکی به کار رفت که در نمایشگاهی در شهر پاریس به نمایش گذاشته شده بود. بیشینهٔ ارتفاع پلههای برقی امروز ۱۸ متر است.
جرثقیل
جرثقیل به زبان پارسی ( گرانبر ) وسیلهاست که بار رادر راستای قائم با ترکیب شش جهت حرکتی کنترل پایا جا به جا میکند
حالات
جرثقیل دارای انواع مختلف در گروههای ذیل میباشد:
جرثقیلهای موبایل (ماشینی) که بروی زمین به دو صورت ثابت (نصب جک) وکارگاهی(متحرک با بار) میباشند
جرثقیلهای سقفی که در سالنهای صنعتی وتولیدی ویا سایر خطوط(انبار-تعمیرو...)در ارتفاع بر روری خطوط باربر کناری قبل نصب میباشد. به دو صورت جرثقیل سقفی تک پل ودو پل معروف میباشند.
جرثقیل دروازهای: این نوع جرثقیلها به دو صورت دروازهای ونیم دروازهای قابل استفاده هستند.
جرثقیل بازویی: جرثقیلهای بازویی به دو صورت بازویی(دیواری) ویا ستونی بازویی قابل استفاده در صنایع میباشند
جرثقیلهای آویز: این جرثقیلها درسالنها ومکانها ی با محدودیت ارتفاع وخطوط مونتاژسری (خودرو سازی و...) در ظرفیت تا ۵ تن قابل استفاده میباشند
جرثقیلهای خاص: این گروه جرثقیلها با ترکیبی از گروههای قبلی قابل استفاده میباشند که در موارد استفاده خاص مانند پشته کردن و...
ماشین کابلی
ماشین کابلی به نوعی وسیله نقلیه اطلاق میشود که به کابل متصل بوده که در یک حلقه بسته در حال چرخش است. از ماشین کابلی برای انتقال کالا و انسان از نقطهای به نقطه دیگر استفاده میشود. تله کابین نمونهای از ماشین کابلی است و نمونههای مدرن ان در شهرها و فرودگاهها برای انتقال مسافران استفاده میشود. هزینه این نوع ماشینهای کابلی به مراتب بسیار پایینتر از مترو بوده و دارای همان کارایی است اما معمولا در مسیرهای کوتاه حد اکثر چند کیلومتری قابل جایگزین است.
تلهسییژ
تلهسییژ نوعی وسیله جابهجایی یا بالابر است که معمولاً در پیستهای اسکی و برخی پارکهای منطقهای به کار میرود. این بالابر از یک حلقه کابل فولادی پیوسته بین دو ایستگاه تشکیل شده که مجموعهای از صندلیها را جابهجا میکند و معمولاً تعدادی دکل میانی کابل را نگه میدارند.
وسیلههای جابهجایی مشابه تلهاسکی و تلهکابین هستند که تفاوتهایی با تلهسییژ دارند.
بالابر پله (stairlift) یا صندلی بالابر پله را میتوان به نوعی در گروه آسانسورها طبقهبندی کرد. صندلی متحرک وسیلهای است که دارای یک صندلی تاشو یک موتور گیربکس کوچک و یک ریل است که همگی اینها در کنار هم ابزاری را میسازند که جهت جابجایی افراد ناتوان در ساختمانهای عموما دوبلکس کاربرد دارد.
آسانسور فضایی
آسانسور فضایی وسیلهای خیالی است که برای انتقال ماده از سطح یک جرم آسمانی به فضا طراحی شدهاست. برای این وسیله طرحهای بسیاری تصور شده که همه آنها شامل مسافرت به فضا از طریق حرکت در امتداد ساختاری ثابت بهجای استفاده از موشکهای فضایی است. طرح کلی این وسیله غالباً به سازهای مربوط میشود که از روی سطح زمین – در نزدیکی یا روی استوا – تا مدار پیرامون زمین و فضای بیوزنی امتداد داشته باشد.
ایدهٔ آسانسور فضایی نخستین بار توسط کنستانتین تسیولکوفسکی در سال ۱۸۹۵ مطرح شد
،
زمانی که او صحبت از ماشینی تخیلی به اسم «برج تسوکوفسکی» کرد که از سطح زمین تا مدار زمین امتداد داشت. ایدههایی که اخیراً درباره این طرح مطرح میشود بیشتر بر وجود سازهای دارای قابلیت انبساط (برای نمونه یک ریسمان دارای قابلیت انعطاف) تاکید میشود که از مدار زمین تا سطح آن کشیده شده باشد. این سازه، به همان شکلی گه تارهای یک گیتار کشیده شده و محکم اند، بین زمین و فضا امتداد پیدا میکند. یه آسانسور فضایی گاهی اسامی دیگری نظیر پل فضایی، بالابر فضایی، نربان فضایی، قلاب آسمان، برج مداری و آسانسور مداری نیز نسبت داده میشود.
دانش و فناوری کنونی به اندازهای نیست که بتوان به وسیله آن ابزارهای مهندسی قابل استفادهای ساخت که به اندازه کافی مقاوم و سبک باشند و بشود از آنها در ساخت آسانسور فضایی استفاده کرد. موضوعی که در ابتدا با آن روبهرو میشویم این است که مجموع جرم وسایل و ابزارهایی که قرار است این سازه را تشکیل بدهند به قدری زیاد است که باعث شکسته شدن کابل آسانسور میشود. در طرحهای خیالیای که اخیراً برای آسانسور فضایی مطرح شدهاست، استفاده از موادی که در آنها نانولوله کربنی به عنوان مادهای با قابلیت انعطاف بالا به کار رفته، مورد تاکید قرار گرفتهاست، چرا که مقاومت اندازهگیری شده نانولوله کربنی بسیار کوچک به اندازه کافی بالا بودهاست تا این موضوع را از لحاظ فرضی ممکن سازد
. فناوری امروزی تنها توانایی ساخت آسانسوری برای نقاطی از منظومه شمسی است که داری جاذبه گرانشی کمتری باشند، مانند مریخ
تلهکابین
تِلِهکابین گونهای آسانسور هوایی است که معمولاً برای جابجایی مردم یا کالا در مناطق کوهستانی استفاده میشود.
تلهکابین از یک حلقه طولانی کابل فولادی تشکیل شده که میان دو ایستگاه تنیده شده و دکلهایی در میان آن دو ایستگاه، کابل را در طی فاصله نگه میدارند. در فواصل مساوی کابینهایی به کابل وصل میشوند و کابل توسط موتوری برقی در یکی از ایستگاهها به حرکت در میآید.
تلهکابین در پیستهای اسکی کاربرد زیادی دارد. واژه تلهکابین از زبان فرانسوی به فارسی وارد شده است.
قطار کابلی
قطار کابلی(به انگلیسی: Funicular) یا قطار کوهنورد، قطاری است کابلی که از آن برای صعود به ارتفاع استفاده میشود. این قطار دارای دو واگن است که توسط طناب فولادی قوی بهمدیگر متصل هستند و با حرکت یکی به پائین دیگری بالا میرود.
انواع ریل و چرخ
واگنها بکمک چرخ دندهای که در بالای تپه قرار دارند و کابلها به دور آن میچرخند به حرکت در میآیند و سپس نیروی ثقل واگن را بطرف پائین میراند. درانواع اولیه که محدودیت جا نبود، از چهار ریل استفاده کرده اند و هر واگن در ریل خودش رفت و آمد میکند مانند قطار (پیتسبورگ) ولی با تفاوتی که در لبههای چرخها بوجود آمده و همچنین انحراف ریلها در وسط مسیر و ایجاد محل عبور مجزا، سیستم های سه ریلی و دوریلی نیز ساخته شده است.
تاریخچه
در سال ۱۵۱۵ اولین قطار کابلی در زالتسبورگ اتریش ساخته شده بود که دارای ریل چوبی بود و توسط نیروی انسان و یا بکمک حیوانات حرکت داده می شد. در قرن ۱۸ میلادی در بسیاری از کشورها قطارهای کابلی کار می کردند و در سال ۱۸۷۹ Carl Roman Abt در سوئیس اولین قطار کابلی دو ریلی را ابداع نمود. امروزه بیشتر از ۴۰ قطار کابلی در دنیا وجود دارد که بعضی از آنها درحقیقت آسانسورهای مایل هستند.
پله برقی
پله برقی گونهای نقاله جابجایی است که برای جابجا کردن افراد بهکار میرود. پله برقی از پلههای بههمپیوستهای تشکیل شده که به حالت افقی میمانند و برای بالا و پایین بردن افراد استفاده میشود.
پله برقی یک چرخه تکرارشونده از پلههای در گردش است، که در آن پلههای بازگشتی در زیر پلههای بالایی پنهان شدهاند. وزن پلههای پنهان با وزن پلههای آشکار موازنه و برابری میکند، بنابراین موتور پله برقی بایستی تنها وزن افراد روی پله برقی را (که در حال بالا یا پایین رفتن هستند) تحمل کند.
پله های برقی از نظر کاربردی به ۳دسته semi out door -indoor- out door تقسیم میگردد که به ترتیب در محیط آزاد(بیرون از ساختمان) ، محیط بسته(داخل ساختمان) و نیمه بسته(پل های عابر پیاده) استفاده می گردند.پله های مکانهای عمومی به صورت heavy duty طراحی می گردد که همان پله های معمولی تقویت شده میباشند که برای کار در شرایط دشوار طراحی می گردند. پله های برقی معمولا در دو زاویه ۳۰و ۳۵ درجه طراحی میگردند البته در مکانهای مسطح ۰ تا ۱۲ درجه هم تولید میگردد که به آنها راهروی متحرک یا auto walk می گویند. مزایای زیادی برای پلههای برقی میتوان برشمرد. با وجود اشغال فضایی تقریبا همسان با پلکان معمولی، یک پله برقی میتواند شمار زیادی از افراد را جابجا کند. در صورت رعایت قانون باز گذاشتن سمت چپ برای راهروندگان در پله برقی، این پلهها میتوانند جابجایی بسیار سریع افراد را میسر کنند. قیمت پله های برقی نسبت به ارتفاع کف تا کف جابجایی تعیین می گردد.
آمارها نشان میدهد که در ایالات متحده آمریکا در سال ۲۰۰۴ تعداد ۳۰ هزار پله برقی وجود داشت و در آن کشور هر ساله ۹۰ میلیارد جابجایی افراد بر روی این پلهها انجام میگیرد.
درون پله برقی
پله های برقی دارای موتور الکتریکی می باشند که نسبت با ارتفاع بالابری ۴.۵-۸-۱۱ کیلووات یا حتی بالاتر طراحی می گردند.پله های پله برقی که به استپ معروف هستند دارای دو چرخ در دو طرف می باشند که روی زنجیری به نام استپ چین قرار مگیرند.استپ چین به دور شفت اصلی قرار میگیرد و شفت توسط زنجیرموتور به موتور متصل می گردد.پله های برقی دارای میکروسوییچ های امنیتی می باشند که از صدمه زدن دستگاه به خودش یا مسافر جلو گیری میکند.اکثر پله های برقی دارای سیستم ترمز مغناطیسی می باشند.
نصب پله برقی
از نکات جالب در مورد پله برقی می توان به نحوه نصب آن اشاره کرد. پله های برقی میبایست به گونه ای طراحی گردد که بر روی تیر های اصلی سازه قرار گیرد و تنها با نیروی وزن و بدون استفاده از جوشکاری یا پیچ و پرچ بر روی نشیمن گاه قرار می گیرند.برای پله های برقی با ارتفاع بالای ۶متر پایه میانی نیز طراحی میگردد.پله های برقی نسبت به ارتفاع کف تا کف و نیز شرایط محیطی پروژه به تکه های متعدد تقسیم میگردد و به محل پروژه ارسال و توسط نیروی متخصص نصب و منتاژ می گردد. پله برقی نیز مانند سایر دستگاههای مکانیکی نیاز به سرویس و نگهداری ماهیانه دارند که این امر میبایست توسط متخصصین انجام گردد.
پیشینه
نخستین پله برقی توسط جس وبلیورنو در سال ۱۸۸۱ میلادی در ایالات متحده آمریکا ساختهشد و از آن برای انتقال دیرکهای چوبی و میلههای فلزی به درون کشتیها استفاده میشد. نام پله برقی برای نخستین بار در سال ۱۹۰۰ میلادی برای پلکان متحرکی به کار رفت که در نمایشگاهی در شهر پاریس به نمایش گذاشته شده بود. بیشینهٔ ارتفاع پلههای برقی امروز ۱۸ متر است.
جرثقیل
جرثقیل به زبان پارسی ( گرانبر ) وسیلهاست که بار رادر راستای قائم با ترکیب شش جهت حرکتی کنترل پایا جا به جا میکند
حالات
جرثقیل دارای انواع مختلف در گروههای ذیل میباشد:
جرثقیلهای موبایل (ماشینی) که بروی زمین به دو صورت ثابت (نصب جک) وکارگاهی(متحرک با بار) میباشند
جرثقیلهای سقفی که در سالنهای صنعتی وتولیدی ویا سایر خطوط(انبار-تعمیرو...)در ارتفاع بر روری خطوط باربر کناری قبل نصب میباشد. به دو صورت جرثقیل سقفی تک پل ودو پل معروف میباشند.
جرثقیل دروازهای: این نوع جرثقیلها به دو صورت دروازهای ونیم دروازهای قابل استفاده هستند.
جرثقیل بازویی: جرثقیلهای بازویی به دو صورت بازویی(دیواری) ویا ستونی بازویی قابل استفاده در صنایع میباشند
جرثقیلهای آویز: این جرثقیلها درسالنها ومکانها ی با محدودیت ارتفاع وخطوط مونتاژسری (خودرو سازی و...) در ظرفیت تا ۵ تن قابل استفاده میباشند
جرثقیلهای خاص: این گروه جرثقیلها با ترکیبی از گروههای قبلی قابل استفاده میباشند که در موارد استفاده خاص مانند پشته کردن و...
ماشین کابلی
ماشین کابلی به نوعی وسیله نقلیه اطلاق میشود که به کابل متصل بوده که در یک حلقه بسته در حال چرخش است. از ماشین کابلی برای انتقال کالا و انسان از نقطهای به نقطه دیگر استفاده میشود. تله کابین نمونهای از ماشین کابلی است و نمونههای مدرن ان در شهرها و فرودگاهها برای انتقال مسافران استفاده میشود. هزینه این نوع ماشینهای کابلی به مراتب بسیار پایینتر از مترو بوده و دارای همان کارایی است اما معمولا در مسیرهای کوتاه حد اکثر چند کیلومتری قابل جایگزین است.
تلهسییژ
تلهسییژ نوعی وسیله جابهجایی یا بالابر است که معمولاً در پیستهای اسکی و برخی پارکهای منطقهای به کار میرود. این بالابر از یک حلقه کابل فولادی پیوسته بین دو ایستگاه تشکیل شده که مجموعهای از صندلیها را جابهجا میکند و معمولاً تعدادی دکل میانی کابل را نگه میدارند.
وسیلههای جابهجایی مشابه تلهاسکی و تلهکابین هستند که تفاوتهایی با تلهسییژ دارند.