دانلود
بارگیری و بارگذاری
بارگیری یا دانلود (به انگلیسی: Download)، فرآیند برداشت دادههای الکترونیکی از یک رایانه (معمولاً یک رایانه دور یا یک سرور) به رایانهٔ دیگر (معمولاً رایانه شما یا یک رایانهٔ محلی)، با مودم یا شبکه رایانهای را گویند. همچنین فرستادن بلوکی از دادهها، مانند یک پرونده، با ساختار پست اسکریپت، به دستگاه مستقلی مانند چاپگر پست اسکریپت نیز بارگیری نامیده میشود. عمل وارون فرایند فوق را بارگذاری یا آپلود (به انگلیسی: Upload) گویند.
واژههای مصوب فرهنگستان برای دانلود و آپلود به ترتیب پایینگذاری و بالاگذاری هستند. در زبان اردو به این دو کنش به ترتیب «زیراثقال» و «زِبَراثقال» میگویند.
بارگیری
کاربرد نخست این واژه در زمینهٔ رایانهها، از فعل دریافت کردن ریشه گرفته، به معنی گرفتن یک پرونده (یا بارگیری)، از یک رایانه، یک خدماتدهندهٔ وب، و یا سامانهای همانند. این واژه در گویش خیابانی و فرهنگ عامیانه، مانند واژهٔ انگلیسی آن، دانلود (Download) گفته میشود.
بارگذاری
بارگذاری، یعنی ارسال کردن یک پرونده، از رایانهای به رایانهٔ دیگر. این واژه در گویش خیابانی، مانند واژه انگلیسی آن، آپلود (Upload) گفته میشود.
پستاسکریپت
پستاسکریپت (PostScript و بهطور خلاصه PS) یک زبان برنامهنویسی پویا و الحاقی است که توسط John Warnock و Charles Geschke در سال ۱۹۸۲ طراحی شد. پست اسکریپت یک زبان توصیف صفحه است که با یک مفسر اجرا میشود تا یک تصویر را ایجاد کند. پستاسکریپت بهترین زبان شناخته شده برای توصیف صفحات در زمینههای الکترونیک و منتشر کردن دسکتاپ است.
تاریخچه
مفاهیم زبان پستاسکریپت در سال ۱۹۷۶ هنگامی که جان وارناک روی Evans & Sutherland، شرکت مشهور گرافیک کامپیوتری، کار میکرد، شکل گرفت. در آن زمان جان وارناک در حال گسترش و توسعهٔ یک مفسر برای پایگاهداده گرافیکی سه بعدی بزرگ پناهگاه نیویورک بود. وارناک سیستم طراحی زبان را به منظور پردازش گرافیک شکل داد.
در همان زمان محققان Xerox PARC اولین چاپگر لیزری را گسترش دادند و متوجه نیاز برای یک استاندارد تعریف صفحات تصویر شدند. در سال ۱۹۷۵-۷۶ یک تیم به رهبری باب اسپرول قالب پرس را ساختند که در نهایت در سیستم Xerox PARC برای پرینترهای لیزری استفاده شد. اما پرس بیشتر به عنوان یک قالب داده، و نه یک زبان، انعطافپذری کافی را نداشت و PARAC تلاش کرد با ایجاد اینترپرس جایگزینی برای آن ایجاد کند.
در سال ۱۹۷۸، Evand & Sutherland از وارناک خواست تا از منطقهٔ خلیج سنفرانسیسکو به دفتر مرکزی آنها در یوتا برود، اما او مشتاق به این کار نبود. او سپس به Xerox PARAC پیوست تا با مارتین نیول همکاری کند. آنها دوباره سیستم طراحی JaM (جان و مارتین) را ساختند که در طراحی VLSI و بدست آوردن اطلاعات مقدماتی برای تایپ و چاپ گرافیکی استفاده شد. این تلاش در نهایت به زبان اینترپرس انجامید.
در سال ۱۹۸۲ وارناک به همراه چاک گشک Adobe Systems را در دسامبر ۱۹۸۲ پایهگذاری کردند. آنها یک زبان سادهتر، مشابه اینترپرس با نام پستاسکریپت طراحی کردند که در سال ۱۹۸۴ به بازار آمد. در همین زمانها، استیو جابز، آنها را ملاقات کرد و آنها را متقاعد کرد تا پستاسکریپت را طوری تغییر دهند تا بتواند به عنوان زبانی برای چاپگرهای لیزری مورد استفاده قرار گیرد.
در مارس ۱۹۸۵، Apple LaserWriter، اولین چاپگری بود که از پستاسکریپت استفاده کرد و اولین جرقههای انقلاب انتشار دسکتاپ در اواسط دههٔ ۱۹۸۰ زده شد. ترکیب ویژگیهای تکنیکی و در دسترس بودن پستاسکریپت، آن را یک زبان مطرح برای خروجیهای گرافیکی برای کاربردهای چاپ کردن ساخت. برای مدتی مفسر این زبان (پردازش تصویر بیت به بیت یا RIP) یک بخش از همان پرینترهای لیزری بود تا ۱۹۹۰.
هرچند که هزینهٔ پیادهسازی بالا بود، با این حال کامپیوترها کد PS را به چاپگرها میدادند و چاپگرها آن را به صورت تصویر در میآوردند. که این به حافظهٔ وسیع و ریزپردازندههایی با کارایی بالا احتیاج داشت. در زمانی که موتور چاپگرهای لیزری خودشان بیش از هزار میلیارد دلار هزینه داشتند، اضافه شدن قیمت PS ارزش داشت، اما با کاهش قیمت چاپگرها، هزینهٔ پیادهسازی PS به شدت گران شد.
پست اسکریپت که زمانی استاندارد غیر رسمی پذیرفته شده برای نسخه الکترونیکی نهایی مقالات بود، به تدریج توسط فرمت PDF که نواده آن است، در حال جایگزینی است. در سال ۲۰۰۱ پرینترهای کمتری با پشتیبانی پست اسکریپت نسبت به سالهای قبل وارد بازار شدند که علت اصلی آن افزایش رقابت با پرینترهای جوهرافشان به مراتب ارزان قیمتتر غیر پست اسکریپتی و همچنین ابداع روشهای جدید نرمافزارمحور برای پردازش عکسهای پستاسکریپت بر روی کامپیوتر (مثل PDF) بودهاست. اما استفاده از پرینتر لیزری پستاسکریپتی هنوز میتواند میزان کار لازم توسط CPU برای چاپ نوشتهها را از طریق انتقال پردازش تصویر از کامپیوتر به پرینتر به میزان قابل توجهی کاهش دهد. در نتیجه PS هنوز یک گزینهٔ معقول برای مدلهای گرانقیمت است.
پستاسکریپت سطح ۱
زبان پستاسکریپت دو پیشرفت اساسی داشت که اولین آنها پستاسکریپت سطح ۱ است که در سال ۱۹۸۴ معرفی شد.
پستاکریپت سطح ۲
پستاسکریپت سطح ۲ در سال ۱۹۹۱ معرفی شد و چندین برتری مثل سرعت و قابلیت اطمینان آن بیش، پشتیبانی از جداسازیهای in-RIP و همچنین پشتیبانی از بازسازی تصویر و فونتهای مرکب را دارا بود.
پستاسکریپت ۳
پستاسکریپت ۳ (کلمهٔ سطح را به خاطر راحتی برداشتند) در اواخر ۱۹۹۷ آمد وعلاوه بر استفاده از نسخههای جدیدتر عملگرهای قدیمیتر لغت نامهای، فیلترهای جدید و کار با رنگ را پشتیبانی میکرد.
پستاسکریپت ۳ به دلیل جایگزینی سیستم پردازش الکترونیکی خصوصی موجود، اهمیت زیادی داشت و از آن به خاطر دارا بودن عملگرهای سایهدهی هموار تا ۴۰۹۶ سایهٔ خاکستری (در مقایسه با ۲۵۶ تایی که در پستاسکریپت ۲ وجود داشت) استفادهٔ وسیعی در تولید مجلهها و همچنین DeviceN (که یک فضای رنگی بود که اضافه کردن جوهرهای رنگی اضافی را در صفحات رنگی مرکب را دارا بود) شد.
استفاده در چاپ
قبل از پستاسکریپت
قبل از به وجود آمدن زبان پستاسکریپت، پرینترها با گرفتن ورودی به صورت کد اسکی کاراکترهای خروجی را چاپ میکردند. تعدادی تکنولوژی برای انجام این عملیات وجود داشت اما بیشترشان اینگونه بودند که نشانهها به صورت فیزیکی طراحی شده بودند و تغییر دادن آنها سخت بود. مثلا روی کلیدهای فلزی، صفحات نوری و... منقوش شده بودند.
با گسترش محبوبیت پرینترهای نقطهای این روند تغییر کرد. در این سیستم کاراکترها به صورت تعدادی از نقطهها نشان داده شده و مانند یک فونت در داخل پرینتر عمل میکردند. با پیچیده شدن این سیستم، پرینترهای نقطهای شروع به استفاده از فونتهای مختلف کردند که کاربر امکان انتخاب آنها را داشت و حتی برخی از مدلها به کاربر اجازهٔ استفاده از فونتهای خودشان را میدادند.
پرینترهای نقطهای این قابلیت را نیز داشتند که که تصویرهای گرافیکی را نیز چاپ کنند. تصاویر توسط کامپیوتر تفسیر شده و به صورت یک سری از نقطهها به چاپگر فرستاده میشدند. سیستمهای کنترلی چاپگرها متفاوت بود و برنامه نویسان نیاز به ساختن درایورهای متعدد داشتند. چاپ کردن تصویرهای برداری به دستگاههای خاصمنظورهای با نام پلاترهای سپرده شد. پلاترها یک زبان مشترک به نام HPGL داشتند. اما به ندرت برای کاربردهایی غیر از چاپ کردن تصاویر استفاده شد. به علاوه آنها اکثرا گران و کند و درنتیجه کمیاب بودند.
چاپ پستاسکریپت
چاپگرهای لیزری خصوصیات خوب چاپگرها و پلاترها را ترکیب کرد. مانند پلاترها، چاپگرهای لیزری توانایی چاپ خطهایی با کیفیت بالا و مانند چاپگرهای نقطهای توانایی تولید صفحات متن و تصویر را داشتند. اما برخلاف هر دوی چاپگرهای نقطهای و پلاترها، چاپگرهای لیزری میتوانستند همزمان تصویر و متن را در یک صفحه قرار دهند. پستاسکریپت با استفاده از زبان کنترلی خود که میتوانست روی انواع مارکهای چاپگرها استفاده شود، این امکان را فراهم ساخت تا این ویژگیها به خوبی به کار گرفته شوند.
به تدریج پستاسکریپت، به زبانی فراتر از یک زبان کنترلی برای چاپگرها تبدیل شد و به صورت یک زبان کامل برای خودش در آمد. برنامههای زیادی برای تبدیل متن به برنامهٔ پستاسکریپت به وجود آمدند که کد متن اصلی را تولید میکردند. این برنامه میتوانست به یک مفسر در چاپگر فرستاده شود تا آن را چاپ کند، یا در داخل یک برنامه دیگر مثلا با نشان دادن آن روی صفحه به کار برده شود. چون این فایل مستقل از مقصدش ساخته میشود به آن مستقل از دستگاه (Device independent) میگویند.
پستاسکریپت به دلیل قابلیت پیادهسازی تبدیل بیت به بیت به صورت آنی مورد توجهاست. همه چیز حتی متن در قالب خطهای صاف و منحنیهای بزیر (Bézier curves) مکعبی بیان میشود. به همین دلیل امکان مقیاسدهی دلخواه، چرخاندن و دیگر تبدیلات در آن وجود دارد. وقتی برنامهٔ پستاسکریپت تفسیر میشود، مفسر دستورها را به نقاطی برای تولید خروجی تبدیل میکند. به همین دلیل مفسرهای پستاسکریپت گاهی پردازندههای تصویر بیت به بیت پستاسکریپت یا RIP نامیده میشوند.
به کار بردن فونت
برطرف کردن مشکلات فونت نیز، تقریبا به اندازهٔ خود پستاسکریپت پیچیده بود. سیستم فونت از PS برای کشیدن کاراکترها و علائم به عنوان خطوط استفاده میکرد و میتوانست آنها را با هر وضوحی نمایش دهد. با وجود اینکه این موضوع بدیهی به نظر میرسید، تعدادی موضوع تایپی بودند که باید در نظر گرفته میشدند.
اولین موضوع این است که فونتها در واقع به صورت خطی در سایزهای کوچک مقیاس نشوند. چون در این صورت جزئیات کاراکترها و علائم محو شده و غلط به نظر میآیند. پستاسکریپت با نگهداری نکات کلیدی آنها مانند خطوط افقی و عمودی (که در تشخیص یک حرف کمک زیادی میکردند) از این خطا جلوگیری میکرد که. نتیجهٔ حاصل از این کار، نمایش هرچه بهتر این فونت حتی در وضوحهای پایین شد در حالی که قبلا تصور میشد این کار تنها با استفاده از فونتهای دست ساز بیت به بیتی ممکن است.
در آن زمان تکنولوژی پیدا کردن و دارا شدن این نکات در فونت به خوبی اجرا و نگهداری شد و این نکات فشردهسازی و رمزنگاری شدند و به صورت فونت تایپ ۱ که آدوب آن را اینگونه خواند، درآمدند (همچنین با نام فونت پستاسکریپت نوع ۱، PS۱، T۱ و تایپ ۱ آدوب از آنها یاد شد). تایپ ۱ یک مدل ساده شده از سیستم PS برای نگهداری اطلاعات کلی قالب بود و نگذاشت به یک زبان کامل تبدیل شود. سپس آدوب مجوز تکنولوژی تایپ۱ را به افرادی که میخواستند نکات خودشان را اضافه کنند فروخت. آنهایی که مجوز این تکنولوژی را نگرفتند در تایپ۳ استفاده شد. فونت تایپ ۳ اجازهٔ تمام پیچیدگیهای زبان پستاسکریپت را داد اما هیچ راهی برای استاندارد کردن نکات نداشت. تفاوتهای بیشتر باعث سردرگمی بیشتر شد.
تایپ ۲ برای استفاده در قالب فونت فشرده طراحی شد و برای نمایش فشرده توابع توصیف علائم به منظور کم کردن سایز فایل، پیادهسازی شد. بعدها قالب تایپ۲ پایهای برای تایپ۱ فونتهای تایپباز شد.
فونت کلید CID نیز برای برطرف کردن مشکلات موجود در فونت تایپ OCF طراحی شد. برای آدرس دادن زبانهای پیچیدهٔ آسیایی و مجموعههای کاراکترهای بزرگ. فونت کلید CID به همراه فونت تایپ۱ برای فونتهای کلید CID استاندارد و به همراه تایپ۲ در فونتهای تایپ باز استفاده میشود.
به نظر میآمد که رتبهٔ آدوب به صورت وسیع و غیرقابل پیشگیری زیاد بود و این موضوع بود که باعث شد تا Apple سیستم خود را یعنی تروتایپ در حدود سال ۱۹۹۱ طراحی کند. بلافاصله بعد از اعلام تروتایپ، آدوب مشخصات قالب فونت ۱ را منتشر کرد. ابزارهای جرئی مانند فونتساز آلتسیس، قابلیت ساخت فونت تایپ ۱ را اضافه کرند. از آن زمان تعداد زیادی از فونتهای تایپ۱ به صورت مجانی به بازار آمد. برای مثال فونتهای استفاده شده در سیستم تایپ تک (TEX) در این قالب در دسترسند.
در اویل دههٔ ۱۹۹۰ سیستمهای متعددی برای ذخیرهسازی فونتهای شکلی وجود داشت، برای مثال بیتستریم و متافونت، آن را گسترش دادند. اما هیچ یک شامل جوابی برای چاپ همهمنظوره نبود و در نتیجه به صورت گسترده استفاده نشدند.
در اواخردههٔ ۱۹۹۰ آدوب برای گسترش تایپ باز که یک ابردسته قالبهای تایپ۱ و تروتایپ بود به مایکروسافت پیوست. هنگامی که به یک دستگاه خروجی پستاسکریپت متصل میشد، قسمتهای اضافی فونت آن حذف شده و قسمتهای فرستاده شده به دستگاه همانند تایپ۱ و تروتایپ ولی بسته به نوع شکل و طرح آن در فون موچود در تایپ باز بود.
دیگر پیادهسازیها
در دههٔ ۱۹۸۰، آدوب بیشتر سود خود را از دادن مجوز برای پیادهسازی پستاسکریپت برای چاپگرها بدست میآورد که به RIP (raster image processor) معروف بود. اما هنگامی که در اواسط دههٔ ۸۰ تعدادی کامپیوتر RISK به بازار آمد، به نظر آمد که پشتیبانی آدوب برای ماشینهای جدید ناقص است.
این مسئله و مسائل مربوط به هزینه باعث به وجود آمدن پیادهسازیهای شخص ثالث برای پستاسکریپت به خصوص برای چاپگرهای ارزان قیمت یا چاپگرهایی با تجهزات حروفچینی گرانقیمت و لوکس شد (که باعث افزایش سرعت نسبت به آدوب شد). در این زمان مایکروسافت و اپل به هم پیوستند تا امتیاز انحصاری چاپگرهای لیزری را از آدوب بگیرند. مایکروسافت به شرکت اپل مجوز استفاده از مفسری برای پستاسکریپت به نام تروایمیج را که خریده بود داد و اپل نیز مجوز قالب فونت جدید مایکروسافت با نام تروتایپ را داد (البته اپل با آدوب به نفاهم رسیده و مجوز اصلی پستاسکریپت را به چاپگرهای آن داد اما تروتایپ به عنوان فونت استاندارد برای ویندوز و مکینتاش انتخاب شد).
امروزه مفسرهای شخص ثالث برای پستاسکریپت به صورت وسیع در چاپگرها و دیگر دستگاههای جانبی چند منظوره (MFP) کاربرد دارد. برای مثال مفسر IPS PS۳ شرکت زوران (Zoran) که به نام PhoenixPage معروف بود در بسیاری از چاپگرها و MFPها به عنوان استاندارد انتخاب شد مانند Jaws و Harlequin.
هنوز هم برخی چاپگرهای لیزری ارزان و پایهای از پستاسکریپت پشتیبانی نمیکنند و هنگامی که به پشتیبانی از آن احتیاج دارند از یک مفسر رایگان سازگار با پستاسکریپت با نام گستاسکریپت استفاده میکنند. پرینترها گستاسکریپت یک فایل غیرپستاسکریپت را گرفته و با استفاده از CPU کامپیوتر میزبان عمل تبدیل تصویر به نقشهٔ بیت به بیت (rasterization) و فرستادن آن به چاپگر را انجام میدهند. گستاسکریپت همچنان میتواند جهت نمایش یک فایل روی صفحهٔ مانیتور و تبدیل صفحات پستاسکریپت به به نقشهٔ بیت به بیت (bitmap) مانند TIFF، PNG و PDF استفاده شود.
دستگاههای با وضوح بالا مانند imagesetter یا CTP platesetter که در آنها وضوح بیش از ۲۵۰۰ dpi رایج بود، همچنان به RIPهای خارجی با حجم زیادی حافظه نرم و سخت نیاز داشت. چاپگرهای لیزری گرانقیمت (معروف به چاپ دیجیتال) نیز از یک RIP خارجی به منظور جداسازی کامپیوترهای قابل ارتقا از دستگاههای سختافزاری چاپ استفاده میکردند. شرکتهایی مانند EFI و Xitron در زمینهٔ نرمافزار RIP تخصص داشتند.
استفاده به عنوان سیستم نمایش
پستاسکریپت به خاطر معرفی واسط گرافیکی کاربر (GUI) از نظر تجاری موفق بود. چون به کاربرها اجازهٔ انتخاب ساختار نهایی صفحات خروجی روی پرینترهای لیزری را میداد. با این حال، سیستم گرافیکی GUI بسیار کمتر از پستاسکریپت پیشرفته بود. برای مثال QuickDraw شرکت اپل تنها خطها و منحنیهای پایه و ابتدایی را پشتیبانی میکرد. برای استفادهٔ بهینه و کامل از چاپ کردن توسط پستاسکریپت، برنامهها روی کامپیوتر مجبور به اجرای مجدد آن خصیصهها روی سیستم گرافیکی دستگاه میزبان داشتند. این منجر به موضوعاتی در زمینهٔ ناهماهنگی طرحبندی روی صفحه و طرحبندی چاپ شده داشت که به دلیل پیادهسازیهای مختلف آنها بود.
با رشد توان کامپیوترها، این امکان به وجود آمد که سیستم PS به جای چاپگرها، روی کامپیوترهای میزبان اجرا شود. این باعث شد تا سیر تکامل طبیعی PS از یک زبان برای چاپگرها به یک زبان گرافیکی برای کامپیوترهای میزبان تبدیل شود. این روند تعداد زیادی مزیت داشت. نه تنها باعث حذف خروجیهای ناهماهنگ شد بلکه سیستم گرافیکی قدرتمندی برای کامپیوترها به وجود آمد و به چاپگرها اجازه داد تا هیچ پردازشی انجام ندهند در زمانی که قیمت موتورهای لیزری در حال کاهش بود. در روند تولید، استفاده از پستاسکریپت به عنوان سیستم نمایش به این معنی بود که کامپیوتر میزبان توانایی در آوردن وضوح پایین در روی صفحه، وضوح بالاتر روی چاپگر و یا فرستادن کد PS به چاپگرهای هوشمند را دارد.
با این حال پستاسکریپت با چاپ ضمنی نوشته شده بود و تعدادی خصیصه داشت که آن را برای سیستمهای نمایش تعاملی نامناسب میساخت. به ویژه PS بر مبنای این ایده بود که تمامی دستورات را جمع میکرد و هنگامی که به دستور showpage میرسید، تمامی دستورات جمع شده، تفسیر شده و خروجی حاصل میشد. که به وضوح برای سیستمهای تعاملی مناسب نبود.
هنگامی که استیو جابز شرکت اپل را ترک کرد و NeXT را شروع کرد. او با آدوب روی ایدهٔ استفاده از PS به عنوان سیستم نمایش در ایستگاه کار (workstation) کامپیوترها همکاری کرد. نتیجهٔ این کار به پستاسکریپت نمایشی یا DPS انجامید. DPS برای بهبود کارایی از تعدادی کاربرد پایه استفاده کرد. این کار را با تغییر خیلی از جستارهای رشتهها به اعداد ۳۲ بیتی، اضافه کردن پشتیبانی از خروجیهای مستقیم با هر دستور و اضافه کردن توابعی برای اجازه دادن به GUI برای رسیدگی کردن به نمودار انجام داد. به علاوه تعدادی وابستهسازی نیز فراهم شد تا کد PS بتواند به طور مستقیم از زبان C فراخوانی شود. NeXT از این وابستهسازیها برای سیستم NeXTStep استفاده کرد تا یک سیستم گرافیکی شئگرا فراهم کند. با اینکه DPS به همراه NeXT نوشته شد، آدوب آن را به صورت تجاری فروخت که از خصیصههای رایج بیشتر ایستگاههای کار یونیکس در دههٔ ۱۹۹۰ شد.
ریزسیستمهای شرکت سان (Sun)، با ساختن NeWS روش دیگری را اتخاذ کردند. به جای این مفهوم که DPS میتوانست با برنامههای C تعامل برقرار کند، NeWS، توانست PS را به زبانی مناسب برای اجرای کامل GUI یک کامپیوتر گسترش دهد. سان تعدادی دستور برای زمان، کنترل ماوس، منقطعسازی و سیستمهای دیگری که برای تعامل لازم بود اضافه کرد. همچنین تعدادی دادهساختار و عنصر زبان نیز برای شئگرا کردن داخلی کامل آن اضافه کرد. در آن زمان روی ایستگاههای کار آنها یک (در واقع سه) GUI کامل به زبان NeWS فراهم شد. با این حال تلاشهای در حال انجام برای استاندارد کردن سیستم X۱۱ باعث معرفی شدن و استفادهٔ وسیع آن در سیستم سان شد و NeWS هیچ وقت به صورت وسیع کاربرد پیدا نکرد.
زبان
پستاسکریپت یک زبان تورینگ کامل است که به زبانهای الحاقی تعلق دارد. برنامههای پستاسکریپت به صورت معمول توسط افراد نوشته نشده بلکه توسط برنامههای دیگر نوشته میشوند. با این حال این امکان وجود دارد که برنامههای پستاسکریپت نیز همانند برنامههای دیگر در رایانه نوشته شود.
پستاسکریپت یک زبان تفسیرشده و بر مبنای پشتهاست که به Forth شبیهاست اما با سیستم تایپ قوی، الهام گرفته از دادهساختارهای موجود در زبان لیسپ و حافظهٔ حوزهای است که بعد از پستاسکریپت سطح۲، آشغالجمعکن نیز به آن اضافه شد. نحو زبان از نمادگذاری معکوس لهستانی (reverse Polish notation) استفاده میکند که ترتیب عملیات را نامبهم میکند. اما خواندن یک برنامه به مقداری تمرین نیاز دارد چون فرد باید طرح پشته را در نظر داشته باشد. بیشتر عملگرها (یا به زبانی توابع) عملوندهای خود را از پشته میگیرد و نتیجهٔ خود را نیز در پشته میگذارند. الفاظ (literal) مانند اعداد، این تاثیر را دارند که یک کپی از خودشان را روی پشته بگذارند. دادهساختارهای پیشرفته روی آرایهها و تایپهای لغتنامهای، قابل ساخت بوده اما نمیتوانستند به سیستم تایپ اعلان شوند چون سیستم تایپ همهٔ آنها را را به صورت آرایه و لغتنامه میبیند.
مفاهیم موجود در زبان به این صورت است:
• کاراکتر ‘٪’ برای تعریف توضیح (comment) در زبان استفاده میشود. به عنوان یک قرارداد کلی هر برنامه پستاسکریپت باید با “٪!” شروع شود که تمام دستگاهها آن را به عنوان یک برنامهٔ پستاسکریپت بفهمند.
• تعدادی پشته در این زبان وجود دارد اما دو پشتهٔ مهم آن شامل پشتهٔ عملوندها که برای اعمال عملگرها و فراخوانی توابع به کار میآید و پشتهٔ لغتنامه که شامل متغیرها و مقادیر آنهاست.
• لغتنامه که شامل دوتاییهایی از متغیرها و مقادیر آن هاست. همچنین عملگرها و کد مربوط به آنها نیز در آن ذخیره میشوند.
• نام شامل ر شتهای از کاراکترهاست که در این زبان میتواند با رقم نیز شروع شود.
• اعداد شامل اعداد صحیح و حقیقی هستند و به دو نوع قابل نمایشند. یکی به صورت دادن مبنا و مقدار و دیگری با همان نمایش مانتیس و نما.
• رشتهها نیز در این زبان پشتیبانی میشوند.
• آرایهها نیز مانند سایر زبانها هستند و میتوانند شئهای از انواع مختلف را همزمان داشته باشند. یک تابع در این زبان مانند یک آرایه قابل اجرا است.
• مفاهیم گرافیکی موجود در این زبان نیز شامل فضای دستگاه، فضای کاربر، ماتریس تبدیل جاری، مسیر، مسیر فعلی، مسیر برش و حالت گرافیکی هستند.
مدیریت محتوا
مدیریت محتوا که با نام اختصاری CM شناخته میشود، مجموعهای از فرآیندها و فناوریهاست که جمعآوری، مدیریت و انتشار اطلاعات را در هر شکل یا به هر روش، پشتیبانی میکند. در سالهای اخیر این اطلاعات معمولا محتوا، یا به طور دقیق، محتوای دیجیتالی نامیده میشود. محتوای دیجیتالی ممکن است به شکل متن (مانند اسناد الکترونیکی)، فایلهای چندرسانهای (مانند فایلهای صوتی یا تصویری)، یا هر نوع فایل دیگری باشد که از چرخهی عمر محتوا تبعیت میکند.
فرایند مدیریت محتوا
شیوهها و اهداف مدیریت محتوا بر اساس مأموریت و ساختار نظارت سازمانی متفاوت است. سازمانهای خبری، وبسایتهای تجارت الکترونیکی و مؤسسات آموزشی، همگی به شیوههای مختلف از مدیریت محتوا استفاده میکنند. این امر، تفاوت در واژگان و نامها و تعداد مراحل فرآیند را نشان میدهد.
مثلا، نمونهای از محتوای دیجیتالی توسط یک یا چند نویسنده ایجاد میشود. با گذر زمان ممکن است آن محتوا ویرایش شود. یک یا چند نفر ممکن است بعضی غلطهای ویرایشی را تذکر دهند که محتوا را برای انتشار بهبود بخشد. انتشار میتواند شکلهای مختلفی داشته باشد؛ میتواند عمل انتقال محتوا به دیگران، یا اعطای حق دسترسی دیجیتالی به یک محتوای مشخص برای یک فرد مشخص یا گروهی از افراد باشد. بعدها ممکن است محتوا توسط شکل دیگری از محتوا جایگزین، و در نتیجه حذف، یا غیر قابل استفاده شود.
مدیریت محتوا یک فرآیند ذاتا مشترک است که اغلب شامل نقشها و مسئولیتهایی به شرح زیر است:
خالق: مسئول ایجاد و ویرایش محتوا؛
ویرایشگر: مسئول تنظیم محتوای پیام و روش تحویل، شامل ترجمه و محلیسازی؛
ناشر: مسئول انتشار محتوا برای استفادهی افراد؛
مدیر: مسئول مدیریت مجوزهای دسترسی به پوشهها و فایلها، معمولا با استفاده از تخصیص حقوق دسترسی به گروهها یا نقشهای کاربری وظیفهی خود را انجام میدهد. همچنین ممکن است مدیران از راههای مختلف، کاربران را یاری و حمایت کنند.
مشتری، بیننده یا مهمان: کسی که محتوا را پس از انتشار یا اشتراکگذاری میخواند یا از طریق دیگری دریافت میکند.
جنبهی حیاتی مدیریت محتوا، توانایی مدیریت نسخههای مختلف محتوای منتشرشده است. نویسندگان و ویراستارها اغلب نیاز دارند نسخههای قدیمی ویرایششده را به دلیل شکست فرآیند یا یک سلسله ویرایشهای نامطلوب، بازیابی کنند.
جنبهی دیگر مدیریت محتوا که به اندازهی قبلی مهم است، ایجاد، نگهداری و استفاده از استانداردهای بررسی است. هر بخش از فرآیند ایجاد و بررسی محتوا نقش منحصر به فرد و مجموعهای مسئولیت در توسعه و/یا انتشار محتوا دارد. هر عضو از تیم بررسی نیاز به استانداردهای روشن و مختصری دارد که باید همیشه برقرار باشد تا ثبات طولانیمدت و سلامت پایگاه دانش را تضمین کند.
یک سیستم مدیریت محتوا مجموعهای از فرآیندهای خودکار است که ممکن است ویژگیهای زیر را پشتیبانی کند:
وارد کردن و ایجاد اسناد و مواد چندرسانهای؛
تعیین تمام کاربران کلیدی و نقشهای ایشان؛
توانایی تخصیص نقشها و مسئولیتها به گروههای مختلف یا انواع محتوا؛
تعریف وظایف گردشکار اغلب همراه با پیام، طوری که مدیران محتوا از تغییرات محتوا آگاه شوند؛
توانایی پیگیری و مدیریت نسخههای متعدد یک محتوای خاص؛
توانایی انتشار محتوا در یک مخزن برای حمایت از دسترسی به محتوا. به طور فزاینده، مخزن بخش اصلی یک سیستم است، و امر جستجو را با بازیابی اطلاعات در هم میآمیزد.
سیستمهای مدیریت محتوا شکلهای زیر را به خود میگیرند:
یک سیستم مدیریت محتوای وب، نرمافزاری برای مدیریت وبسایت است، که اغلب به طور ضمنی به این معنا به کار میرود؛
کار تشکیلات هیئت تحریریهی یک روزنامه؛
گردشکار برای انتشار یک مقاله؛
یک سیستم مدیریت اسناد؛
یک سیستم مدیریت محتوا با منبع واحد، جایی که محتوا در قطعههای یک پایگاهدادهی رابطهای ذخیره میشود.
آقای Marc Feldman، کارشناس مدیریت محتوا، سه ساختار نظارتی اصلی در مدیریت محتوا را چنین بیان میکند: محلیسازی، متمرکزسازی و متحدسازی، که هر کدام نقاط ضعف و قوت خود را دارند.
نظارت از طریق محلیسازی:
مدلهای نظارت از طریق محلیسازی، با قرار دادن کنترل در دست کسانی که بیش از همه با محتوا سر و کار دارند، یعنی کارشناسان محتوا، به آنها قدرت میدهند و موجب بروز خلاقیت در ایشان میشوند. این فواید به قیمت از دست رفتن نسبی کنترل و نظارت مدیریتی حاصل میشود.
نظارت از طریق متمرکزسازی:
وقتی اهرمهای کنترل به شدت متمرکز میشوند، سیستمهای مدیریت محتوا میتوانند پیام خود را با نام تجاری متحد و بسیار واضح، ارائه کنند. علاوه بر این، ساختار نظارتی متمرکزسازی در مدیریت محتوا فرصتهای زیادی برای صرفهجویی در هزینههای سازمانها ایجاد میکند، مثلا 1) پرهیز از تلاشهای موازی در ایجاد، ویرایش، قالببندی، هدفگذاری مجدد و بایگانی محتوا، 2) از طریق مدیریت فرآیند و سادهسازی تمام فعالیتهای مربوط به محتوا، یا 3) از طریق گسترش منظم یا به روز رسانی سیستم مدیریت محتوا.
نظارت از طریق متحدسازی:
مدلهای نظارت از طریق متحدسازی، به طور بالقوه فواید هر دو مدل کنترل محلیسازی و متمرکزسازی را محقق میکنند، و در عین حال نقاط ضعف هر دو را نیز دارند. اگرچه نرمافزار سیستمهای مدیریت محتوا ذاتا برای توانمندسازی مدلهای نظارت از طریق متحدسازی ایجاد شدهاند، اما تحقق بخشیدن به این مزایا میتواند سخت باشد، چون مثلا نیازمند مذاکرهی مرزهای کنترل با مدیران محلی و سازندگان محتوا است.
درباره شرکتهای بزرگ، به طور خاص، شکست در پیادهسازی کامل یا تحقق بخشیدن به ساختار نظارتی متحدسازی، برابر است با شکست در تحقق کامل بازگشت سرمایه و صرفهجویی در هزینههایی که با سیستمهای مدیریت محتوا حاصل میشوند.
پیادهسازی
پیادهسازی مدیریت محتوا باید بتواند توزیع محتوا و قوانین دیجیتالی در چرخهی عمر محتوا را مدیریت کند. معمولا سیستمهای مدیریت محتوا با مدیریت قوانین دیجیتالی به منظور کنترل دسترسی کاربران و قوانین دیجیتالی درگیر هستند. در این مرحله سیستمهای مدیریت قوانین دیجیتالی با ساختارهای فقطخواندنی، بعضی محدودیتها را در پیادهسازی مدیریت محتوا اعمال میکنند، که به افراد اجازه نمیدهد محتویات محافظتشده را در چرخهی عمرشان تغییر دهند. ایجاد مطلب جدید با استفاده از یک محتوای مدیریتشده (محافظتشده) نیز مسئلهای است که دسترسی به محتویات محافظتشدهی خارج از مدیریت سیستمهای کنترل را میسر میکند. موارد کمی از پیادهسازی مدیریت محتوا وجود دارد که تمام این مسائل را پوشش دهد.
معماری اطلاعات
معماری اطلاعات (به انگلیسی: Information Architecture و به اختصار: IA) هنر و علم سازماندهی اطلاعات در وبسایتها، اینترانتها، نرمافزارها، و واسطهای کاربر است. معماری اطلاعات، عبارت است از طراحی ساختاری سامانههای اشتراک اطلاعات، که با هدف ارتقای یافتپذیری و کاربردپذیری انجام میشود. معماران اطلاعات، چارچوبی برای چیدمان اطلاعات تعریف میکنند تا کاربر به سرعت و سهولت به اطلاعات مورد نظر خود دست یابد.
معماری اطلاعات و کتابداری و اطلاع رسانی
عصر حاضر در مقایسه با اعصار گذشته دیگر به دلیل ابداعات و اختراعات گوناگون با سرعتی وصف ناپذیر به سمت کشف مجهولات حرکت میکند و اگر انسان گذشته یک اختراع و اکتشاف را طی نسلهای متمادی با خود همراه میدید ، انسان امروزی چندین و چند اختراع و نوآوری را در عصر خود تجربه میکند . به دلیل همین حقایق انکار ناپذیر است که امروزه دانشمندان علوم مختلف عصر حاضر را " عصر انفجار اطلاعات " نامیدهاند .
امروزه مقوله « اطلاعات » نقش اساسی و بنیادین را در عصر ما بر عهده دارد . هیچ سازمان ، نهاد ، جامعه ... یافت نمیشود که حتی در جزیی ترین امور خود از دسترسی به اطلاعات بی بهره باشد .انتظارات و نیازهای کاربران با توجه به میزان دسترسی آنها به اطلاعات به طور اساسی تغییر یافته و این خود سبب قطع ارتباط میان چگونگی استفاده کاربران از وب سایتهای کتابخانهای و چگونگی طراحی آنها شده است . در این میان نقش معماری اطلاعات به عنوان وسیلهای جهت برنامه ریزی ، سازماندهی و توسعه کاربرد فناوری اطلاعات بسیار برجسته است .
تعریف معماری
هر جا که نیاز به طراحی موجودیت یا سیستمی باشد که ابعاد یا پیچیدگی آن از یک واحد معین فراتر رفته ، یا نیازمندیهای خاصی را تحمیل نماید ، نگرشی ویژه و همه جانبه را لازم خواهد داشت که در اصطلاح به آن معماری گفته میشود . معماری ترکیبی است از علم ، هنر ، تجربه که در رشتههایی نظیر ساختمان دارای قدمتی چند هزار ساله است . و همچنین معماری یعنی ارائه توصیفی فنی از یک سیستم که نشان دهنده ساختار اجزای آن ، ارتباط بین آنها و اصول و قواعد حاکم بر طراحی و تکامل آنها در گذر زمان باشد . در فرهنگ معماری اطلاعات ، یافت پذیری ( Findability) شاخصهای است که قابلیت یافتن یک موضوع یا شی خاص را بیان میکند .به عبارت دیگر یافت پذیری ، کیفیتی است که قابلیت یافته شدن و مکان یابی را نشان میدهد .هرگاه جستجو و یافتن یک چیز آسان باشد گویند که یافت پذیر است .
تاریخچه
اصطلاح معماری اطلاعات برای نخستین بار در سال ۱۹۷۵ توسط Richrd soul war man مطرح گردید . وی در رشته مهندسی معماری تحصیل کرده بود اما به موضوع چگونگی گردآوری اطلاعات و سازماندهی و نمایش صورتهای مختلف آن علاقمند شد . تعریفی که او از معماری اطلاعات ارائه داده چنین بود : « سازماندهی الگوها در قالب دادهها و ارائه این دادها به صورتی واضح و در عین حال پیچیده » این اصطلاح در سال ۱۹۹۶ توسط دو نفر از محققان علوم کتابداری و اطلاع رسانی به نامهای Peter Morvile و Lous Rosenfeld مدیران شرکت Argus Associate که در دانشکده کتابداری و اطلاع رسانی دانشگاه میشیگان تدریس میکردند ، مجددا مطرح گردید . در همین سال (۱۹۹۶) قانونی در کنگره آمریکا به تصویب رسید که به قانون " کلینگر کوهن " معروف شد . مطابق این قانون ، همه وزارتخانهها و سازمانهای فدرال آمریکا ملزم شدند معماری IT خود را تنظیم نمایند .مسئولیت تدوین ، اصلاح و اجرای معماری IT یکپارچه در هر سازمان مطابق این قانون بر عهده مدیران ارشد اطلاعاتی (CIO) آن سازمان قرار گرفت . قانون کلینگر کوهن معماری اطلاعات را چنین تعریف میکرد : « یک چارچوب یکپارچه برای ارتقاء یا نگهداری فناوری موجود و کسب فناوری اطلاعاتی جدید برای نیل به اهداف راهبردی سازمان و مدیریت منابع آن . »
به دنبال تصویب قانون کلینگر کوهن ، که مهمترین سند قانونی در مورد الزام تنظیم معماری اطلاعاتی در سازمانهای دولتی آمریکاست ، سازمان مدیریت و بودجه ریزی آمریکا ( OMB) نیز رهنمودی که در سال ۱۹۶۶ منتشر ساخت ، بر لزوم هماهنگی طرحها و هزینههای انجام شده توسط موسسات فدرال آمریکا ، از جمله وزارتخانهها ، سازمانها ، نیروهای نظامی و دانشگاههایی که از بودجه دولتی استفاده میکنند ، پروژههایی را برای تنظیم و تدوین معماری اطلاعاتی خود به انجام رساندهاند .
مفهوم معماری اطلاعات
اصطلاح معماری اطلاعات در سالهای اخیر به عنوان واژهای تازه در طراحی نظامهای اطلاعاتی و طراحی وب راه یافته اما هنوز هم متخصصین در ارائه تعریفی واحد از آن شک دارند . Martin White معماری اطلاعات را همچون اطلاع رسانی مجموعهای از ابزارها و روشها میداند که توسط متخصصین در مقیاسی وسیع برای حل مشکلات مدیریت اطلاعات استفاده میشود . Iain Barker در تعریف معماری اطلاعات میگوید : « معماری اطلاعات اصطلاحی است جهت توصیف ساختار یک سیستم ، یعنی شیوهای که در آن اطلاعات سازماندهی ، کد گذاری و منتقل میشوند . » D.Grant Campell در تشریح این اصطلاح میگوید : « معماری اطلاعات شباهت کمی با موضوعات دارای رویکرد ذهنی دارد و بیشتر شبیه به رویکردهای فلسفی مثل پدیده شناسی و ساختار گرایی است . » قانون کلینگر کوهن تصریح میدارد که معماری اطلاعات یک چارچوب یکپارچه برای ارتقاء یا نگهداری فناوری موجود و کسب فناوری اطلاعاتی جدید برای نیل به اهداف راهبردی سازمان و مدیریت منابع آن فراهم مینماید . هر تعریفی که از معماری اطلاعات ارائه کنیم ، باید بپذیریم که رویکرد معماری در برنامه ریزی و توسعه فناوری اطلاعات در یک سازمان ، نهاد یا دولت نقشی اساسی دارد . میتوان چنین گفت که معماری اطلاعات قادر است با سازماندهی اصولی اطلاعات به کاربران اجازه شناخت ، جستجو و استفاده از اطلاعات را بدهد .
امروزه لفظ معماری اطلاعات اغلب به امر سازماندهی اطلاعات در تار جهانگستر ( www ) اطلاق میشود . Gillian Davis خاطر نشان میسازد که علیرغم اینکه Marville و Rosenfeld هر دو کتابدار بودند ، اما هیچگاه به این موضوع نیندیشیدند که کتابداران میتوانند بهترین قشر در امر معماری اطلاعات باشند . میتوان به نوعی چنین ادعا نمود که پیش داشتهها و آموزشهای ارائه شده در دوره کارشناسی کتابداری نیست که شما را برای انجام کار آماده میسازد ، بلکه آنچه سبب پیشرفته تان در این حرفه میگردد ، نوع رویکرد و نگرش شما ، توانایی تان جهت ابداع و نوآوری و علاقه شما جهت استفاده از مهارتهایتان در مسیرهای جدید است . کتابداران دارای دیدی وسیع دریافتهاند که قادرند مهارتها و تخصص هایشان را در زمینههای جدیدی که با دسترسی به منابع اطلاعاتی چاپی کاملا متفاوت است ، بکار برند . با چنین نگرشی کتابداری به رشتهای تبدیل میگردد که در پی کسب مهارت در زمینه معماری اطلاعات خواهد بود .
امروزه اغلب مهارتهای معماری اطلاعات نیازمند مهارت بالای تکنولوژی است و کتابدارانی که از مدارس و دانشکدههای جدید کتابداری و اطلاع رسانی فارغ التحصیل میگردند بایستی توانایی بالایی در کار با اینترنت ، طراحی پایگاههای اطلاعاتی و HTML داشته باشند .
اصول راهبردی معماری اطلاعات
۱. بهینه سازی بودجه سازمانی از طریق برنامه ریزی و هماهنگی منابع مدیریت اطلاعات بین برنامهها ، بخشها و ادارات مختلف ۲. تسهیل تصمیم گیری مناسب از طریق تامین اطلاعات کارآمد ۳. پاسخگویی سریع به نیازهای اطلاعاتی از طریق سازماندهی پایگاهها و سیستمهای اطلاعاتی با هدف تامین حداکثر دسترسی ، تغییر و ارئه گزارش . ۴. حل مسائل سازمانی با راه حلهای سازمانی از طریق به حداقل رساندن افزونگی و دوباره کاریهای اطلاعاتی ۵. بهینه سازی سرمایه گذاری سازمانی در IT از طریق تدوین برنامهها و معماری جامع فناوری اطلاعات ۶. مدیریت صحیح و کارآمد پروژههای فناوری اطلاعات ۷. پاسخگویی به شرایط در حال تغییر
امروزه برای ایجاد معماری اطلاعات موثر از : مدیران و طراحان اینترنت ، مدیران و طراحان وب سایت ، طراحان رسانههای تصویری ، برنامه نویسان ، کتابداران و اطلاع رسانان ، محققان فنی و سایر افرادی که به نوعی در طراحی سیستمهای اطلاعاتی نقش دارند ، استفاده میکنند .
پرونده
در فرهنگ رایانه، پرونده یا فایل (به انگلیسی: File) به کوچکترین واحد منطقی ذخیرهسازی بر روی دیسک گفته میشود که کاربر یا برنامهساز، قادر به مشاهده و دستکاری آن است.
در یک تعریف کلی، فایل مجموعهای است دارای یک نام (و معمولاً دارای یک ساختار درونی مشخص) از نمونههای مختلف یک یا چند نوع رکورد. البته ممکن است فایل اصلاً مجموعهای از رکوردها نباشد، بلکه صرفاً دنبالهای بیساختار از نویسهها باشد که از نظر سیستم فایل، معنای خاصی هم ندارند.
شبکه رایانهای
یک شبکه رایانهای (به انگلیسی: Computer Network)، که اغلب به طور خلاصه به آن شبکه گفته میشود، گروهی از رایانهها و دستگاههایی میباشد که توسط کانالهای ارتباطی به هم متصل شدهاند. شبکه رایانهای باعث تسهیل ارتباطات میان کاربران شده و اجازه میدهد کاربران منابع خود را به اشتراک بگذارند.
معرفی
یک شبکه رایانهای اجازه به اشتراک گذاری منابع و اطلاعات را میان دستگاههای متصل شده به هم، میدهد. در دهه ۶۰ میلادی، آژانس پروژههای تحقیقاتی پیشرفته (ARPA)، بودجهای را به منظور طراحی شبکه آژانس پروژههای تحقیقاتی پیشرفته (ARPANET) برای وزارت دفاع ایالات متحده آمریکا اختصاص داد. این اولین شبکه رایانهای در جهان بود. توسعه شبکه از سال ۱۹۶۹ و براساس طرحهای توسعه یافته دهه ۶۰ آغاز شد.
هدف
شبکههای رایانهای را میتوان برای اهداف مختلف استفاده کرد:
تسهیل ارتباطات: با استفاده از شبکه، افراد میتوانند به آسانی از طریق رایانامه (E-mail)، پیامرسانی فوری، اتاق گفتگو (Chat room)، تلفن، تلفن تصویری و ویدئو کنفرانس، ارتباط برقرار کنند.
اشتراک گذاری سخت افزارها: در یک محیط شبکهای، هر کامپیوتر در شبکه میتواند به منابع سخت افزاری در شبکه دسترسی پیدا کرده و از آنها استفاده کند؛ مانند چاپ یک سند به وسیله چاپگری که در شبکه به اشتراک گذاشته شدهاست.
اشتراک گذاری پروندهها، دادهها و اطلاعات: در یک محیط شبکهای، هر کاربر مجاز میتواند به دادهها و اطلاعاتی که بر روی رایانههای دیگر موجود در شبکه، ذخیره شدهاست دسترسی پیدا کند. قابلیت دسترسی به دادهها و اطلاعات در دستگاههای ذخیره سازی اشتراکی، از ویژگیهای مهم بسیاری از شبکههای است.
اشتراک گذاری نرمافزارها: کاربرانی که به یک شبکه متصل اند، میتوانند برنامههای کاربردی موجود روی کامپیوترهای راه دور را اجرا کنند.
تعریف
شبکههای کامپیوتری مجموعهای از کامپیوترهای مستقل متصل به یکدیگرند که با یکدیگر ارتباط داشته و تبادل داده میکنند. مستقل بودن کامپیوترها بدین معناست که هر کدام دارای واحدهای کنترلی و پردازشی مجزا بوده و بود و نبود یکی بر دیگری تاثیرگذار نیست.
متصل بودن کامپیوترها یعنی از طریق یک رسانه فیزیکی مانند کابل، فیبر نوری، ماهوارهها و... به هم وصل میباشند. دو شرط فوق شروط لازم برای ایجاد یک شبکه کامپیوتری میباشند اما شرط کافی برای تشکیل یک شبکه کامپیوتری داشتن ارتباط و تبادل داده بین کامپیوترهاست.
این موضوع در بین متخصصین قلمرو شبکه مورد بحث است که آیا دو رایانه که با استفاده از نوعی از رسانه ارتباطی به یکدیگر متصل شدهاند تشکیل یک شبکه میدهند. در این باره بعضی مطالعات میگویند که یک شبکه نیازمند دست کم ۳ رایانه متصل به هم است. یکی از این منابع با عنوان «ارتباطات راه دور: واژهنامه اصطلاحات ارتباطات راه دور»، یک شبکه رایانهای را این طور تعریف میکند: «شبکهای از گرههای پردازشگر دیتا که جهت ارتباطات دیتا به یکدیگر متصل شدهاند». در همین سند عبارت «شبکه» این طور تعریف شدهاست: «اتصال سه با چند نهاد ارتباطی». رایانهای که به وسیلهای غیر رایانهای متصل شدهاست (به عنوان نمونه از طریق ارتباط «اترنت» به یک پرینتر متصل شدهاست) ممکن است که یک شبکه رایانهای به حساب آید، اگرچه این نوشتار به این نوع پیکربندی نمیپردازد.
این نوشتار از تعاریفی استفاده میکند که به دو یا چند رایانه متصل به هم نیازمند است تا تشکیل یک شبکه را بدهد. در مورد تعداد بیشتری رایانه که به هم متصل هستند عموماً توابع پایهای مشترکی دیده میشود. از این بابت برای آنکه شبکهای به وظیفهاش عمل کند، سه نیاز اولیه بایستی فراهم گردد، «اتصالات»، «ارتباطات» و «خدمات». اتصالات به بستر سختافزاری اشاره دارد، ارتباطات به روشی اشاره میکند که بواسطه آن وسایل با یکدیگر صحبت کنند و خدمات آنهایی هستند که برای بقیه اعضای شبکه به اشتراک گذاشته شدهاند.
دسته بندی شبکههای رایانهای
فهرست زیر، دستههای شبکههای رایانهای را نشان میدهد.
بر اساس نوع اتصال
شبکههای رایانهای را میتوان با توجه به تکنولوژی سخت افزاری و یا نرمافزاری که برای اتصال دستگاههای افراد در شبکه استفاده میشود، دسته بندی کرد؛ مانند فیبر نوری، اترنت، شبکه محلی بیسیم، HomePNA، ارتباط خط نیرو یا G.hn.
اترنت با استفاده از سیم کشی فیزیکی دستگاهها را به هم متصل میکند. دستگاههای مستقر معمول شامل هابها، سوئیچها، پلها و یا مسیریابها هستند.
تکنولوژی شبکه بیسیم برای اتصال دستگاهها، بدون استفاده از سیم کشی طراحی شدهاست. این دستگاهها از امواج رادیویی یا سیگنالهای مادون قرمز به عنوان رسانه انتقال استفاده میکنند.
فناوری ITU-T G.hn از سیم کشی موجود در منازل (کابل هممحور، خطوط تلفن و خطوط برق) برای ایجاد یک شبکه محلی پر سرعت (تا۱ گیگا بیت در ثانیه) استفاده میکند.
بر اساس تکنولوژی سیم کشی
زوج بههمتابیده: زوج بههمتابیده یکی از بهترین رسانههای مورد استفاده برای ارتباطات راه دور میباشد. سیمهای زوج بههمتابیده، سیم تلفن معمولی هستند که از دو سیم مسی عایق که دو به دو به هم پیچ خوردهاند درست شدهاند. از زوج بههمتابیده برای انتقال صدا و دادهها استفاده میشود. استفاده از دو سیم بههمتابیده به کاهش تداخل و القای الکترومغناطیسی کمک میکند. سرعت انتقال داده، دامنهای از ۲ میلیون بیت درهر ثانیه تا ۱۰۰ میلیون بیت در هر ثانیه، دارد.
کابل هممحور: کابل هممحور به طور گستردهای در سیستمهای تلویزیون کابلی، ساختمانهای اداری، و دیگر سایتهای کاری برای شبکههای محلی، استفاده میشود. کابلها یک رسانای داخلی دارند که توسط یک عایق منعطف محصور شدهاند، که روی این لایهٔ منعطف نیز توسط یک رسانای نازک برای انعطاف کابل، به هم بافته شدهاست. همهٔ این اجزا، در داخل عایق دیگری جاسازی شدهاند. لایه عایق به حداقل رساندن تداخل و اعوجاج کمک میکند. سرعت انتقال داده، دامنهای از ۲۰۰ میلیون تا بیش از ۵۰۰ میلیون بیت در هر ثانیه دارد.
فیبر نوری: کابل فیبر نوری شامل یک یا چند رشته از الیاف شیشهای پیچیده شده در لایههای محافظ میباشد. این کابل میتواند نور را تا مسافتهای طولانی انتقال دهد. کابلهای فیبر نوری تحت تاثیر تابشهای الکترومغناطیسی قرار نمیگیرند. سرعت انتقال ممکن است به چند تریلیون بیت در ثانیه برسد.
بر اساس تکنولوژی بی سیم
ریزموج (مایکروویو) زمینی: ریزموجهای زمینی از گیرندهها و فرستندههای زمینی استفاده میکنند. تجهیزات این تکنولوژی شبیه به دیشهای ماهوارهاست. مایکروویو زمینی از دامنههای کوتاه گیگاهرتز استفاده میکند، که این سبب میشود تمام ارتباطات به صورت دید خطی محدود باشد. فاصله بین ایستگاههای رله (تقویت سیگنال) حدود ۳۰ مایل است. آنتنهای ریزموج معمولاً در بالای ساختمانها، برجها، تپهها و قله کوه نصب میشوند.
ماهوارههای ارتباطی: ماهوارهها از ریزموجهای رادیویی که توسط جو زمین منحرف نمیشوند، به عنوان رسانه مخابراتی خود استفاده میکنند.
ماهوارهها در فضا مستقر هستند؛ به طور معمول ۲۲۰۰۰ مایل (برای ماهوارههای geosynchronous) بالاتر از خط استوا. این سیستمهای در حال چرخش به دور زمین، قادر به دریافت و رله صدا، دادهها و سیگنالهای تلویزیونی هستند.
تلفن همراه و سیستمهای پی سی اس: تلفن همراه و سیستمهای پی سی اس از چندین فناوری ارتباطات رادیویی استفاده میکنند. این سیستمها به مناطق مختلف جغرافیایی تقسیم شدهاند. هر منطقه دارای فرستندههای کم قدرت و یا دستگاههای رله رادیویی آنتن برای تقویت تماسها از یک منطقه به منطقه بعدی است.
شبکههای محلی بی سیم: شبکه محلی بی سیم از یک تکنولوژی رادیویی فرکانس بالا (مشابه سلول دیجیتالی) و یک تکنولوژی رادیویی فرکانس پایین استفاده میکند. شبکههای محلی بی سیم از تکنولوژِی طیف گسترده، برای برقراری ارتباط میان دستگاههای متعدد در یک منطقه محدود، استفاده میکنند. نمونهای از استاندارد تکنولوژی بی سیم موج رادیویی، IEEE است.
ارتباطات فروسرخ: ارتباط فروسرخ، سیگنالهای بین دستگاهها را در فواصل کوچک (کمتراز ۱۰ متر) به صورت همتا به همتا (رو در رو) انتقال میدهد؛ در خط انتقال نباید هیچ گونه شی ای قرار داشته باشد.
بر اساس اندازه
ممکن است شبکههای رایانهای بر اساس اندازه یا گستردگی ناحیهای که شبکه پوشش میدهد طبقهبندی شوند. برای نمونه «شبکه شخصی» (PAN)، «شبکه محلی» (LAN)، «شبکه دانشگاهی» (CAN)، «شبکه کلانشهری» (MAN) یا «شبکه گسترده» (WAN).
بر اساس لایه شبکه
ممکن است شبکههای رایانهای مطابق مدلهای مرجع پایهای که در صنعت به عنوان استاندارد شناخته میشوند مانند «مدل مرجع ۷ لایه OSI» و «مدل ۴ لایه TCP/IP»، بر اساس نوع «لایه شبکه»ای که در آن عمل میکنند طبقهبندی شوند.
بر اساس معماری کاربری
ممکن است شبکههای رایانهای بر اساس معماری کاربری که بین اعضای شبکه وجود دارد طبقهبندی شود، برای نمونه معماریهای Active Networking، «مشتری-خدمتگذار» (Client-Server) و «همتا به همتا» Peer-to-Peer (گروه کاری).
بر اساس همبندی (توپولوژی)
ممکن است شبکههای رایانهای بر اساس نوع همبندی شبکه طبقهبندی شوند مانند: «شبکه باس» (Bus)، «شبکه ستاره» ((Star، «شبکه حلقهای» (Ring)، «شبکه توری» (Mesh)، «شبکه ستاره-باس» (Star-Bus)، «شبکه درختی» (Tree) یا «شبکه سلسله مراتبی» (Hierarchical) و ترکیبی و غیره.
همبندی شبکه را میتوان بر اساس نظم هندسی ترتیب داد. همبندیهای شبکه طرحهای منطقی شبکه هستند. واژه منطقی در اینجا بسیار پرمعنی است. این واژه به این معنی است که همبندی شبکه به طرح فیزیکی شبکه بستگی ندارد. مهم نیست که رایانهها در یک شبکه به صورت خطی پشت سر هم قرار گرفته باشند، ولی زمانیکه از طریق یک «هاب» به یکدیگر متصل شده باشند تشکیل همبندی ستاره میکنند نه باس. و این عامل مهمی است که شبکهها در آن فرق میکنند، جنبه ظاهری و جنبه عملکردی.
بر اساس قرارداد
ممکن است شبکههای رایانهای بر اساس «قرارداد» ارتباطی طبقهبندی شوند.
انواع شبکههای رایانهای از نظر اندازه
شبکه شخصی (PAN)
«شبکه شخصی» (Personal Area Network) یک «شبکه رایانهای» است که برای ارتباطات میان وسایل رایانهای که اطراف یک فرد میباشند (مانند «تلفن»ها و «رایانههای جیبی» (PDA) که به آن «دستیار دیجیتالی شخصی» نیز میگویند) بکار میرود. این که این وسایل ممکن است متعلق به آن فرد باشند یا خیر جای بحث خود را دارد. برد یک شبکه شخصی عموماً چند متر بیشتر نیست. موارد مصرف شبکههای خصوصی میتواند جهت ارتباطات وسایل شخصی چند نفر به یکدیگر و یا برقراری اتصال این وسایل به شبکهای در سطح بالاتر و شبکه «اینترنت» باشد.
ارتباطات شبکههای شخصی ممکن است به صورت سیمی به «گذرگاه»های رایانه مانند USB و فایروایر برقرار شود. همچنین با بهرهگیری از فناوریهایی مانند IrDA، «بلوتوث» (Bluetooth) و UWB میتوان شبکههای شخصی را به صورت بیسیم ساخت.
شبکه محلی (LAN)
«شبکه محلی» (Local Area Network) یک «شبکه رایانهای» است که محدوده جغرافیایی کوچکی مانند یک خانه، یک دفتر کار یا گروهی از ساختمانها را پوشش میدهد. در مقایسه با «شبکههای گسترده» (WAN) از مشخصات تعریفشده شبکههای محلی میتوان به سرعت (نرخ انتقال) بسیار بالاتر آنها، محدوده جغرافیایی کوچکتر و عدم نیاز به «خطوط استیجاری» مخابراتی اشاره کرد.
دو فناوری «اترنت» (Ethernet) روی کابل «جفت به هم تابیده بدون محافظ» (UTP) و «وایفای» (Wi-Fi) رایجترین فناوریهایی هستند که امروزه استفاده میشوند، با این حال فناوریهای «آرکنت» (ARCNET) و «توکن رینگ» (Token Ring) و بسیاری روشهای دیگر در گذشته مورد استفاده بودهاند.
بارگیری یا دانلود (به انگلیسی: Download)، فرآیند برداشت دادههای الکترونیکی از یک رایانه (معمولاً یک رایانه دور یا یک سرور) به رایانهٔ دیگر (معمولاً رایانه شما یا یک رایانهٔ محلی)، با مودم یا شبکه رایانهای را گویند. همچنین فرستادن بلوکی از دادهها، مانند یک پرونده، با ساختار پست اسکریپت، به دستگاه مستقلی مانند چاپگر پست اسکریپت نیز بارگیری نامیده میشود. عمل وارون فرایند فوق را بارگذاری یا آپلود (به انگلیسی: Upload) گویند.
واژههای مصوب فرهنگستان برای دانلود و آپلود به ترتیب پایینگذاری و بالاگذاری هستند. در زبان اردو به این دو کنش به ترتیب «زیراثقال» و «زِبَراثقال» میگویند.
بارگیری
کاربرد نخست این واژه در زمینهٔ رایانهها، از فعل دریافت کردن ریشه گرفته، به معنی گرفتن یک پرونده (یا بارگیری)، از یک رایانه، یک خدماتدهندهٔ وب، و یا سامانهای همانند. این واژه در گویش خیابانی و فرهنگ عامیانه، مانند واژهٔ انگلیسی آن، دانلود (Download) گفته میشود.
بارگذاری
بارگذاری، یعنی ارسال کردن یک پرونده، از رایانهای به رایانهٔ دیگر. این واژه در گویش خیابانی، مانند واژه انگلیسی آن، آپلود (Upload) گفته میشود.
پستاسکریپت
پستاسکریپت (PostScript و بهطور خلاصه PS) یک زبان برنامهنویسی پویا و الحاقی است که توسط John Warnock و Charles Geschke در سال ۱۹۸۲ طراحی شد. پست اسکریپت یک زبان توصیف صفحه است که با یک مفسر اجرا میشود تا یک تصویر را ایجاد کند. پستاسکریپت بهترین زبان شناخته شده برای توصیف صفحات در زمینههای الکترونیک و منتشر کردن دسکتاپ است.
تاریخچه
مفاهیم زبان پستاسکریپت در سال ۱۹۷۶ هنگامی که جان وارناک روی Evans & Sutherland، شرکت مشهور گرافیک کامپیوتری، کار میکرد، شکل گرفت. در آن زمان جان وارناک در حال گسترش و توسعهٔ یک مفسر برای پایگاهداده گرافیکی سه بعدی بزرگ پناهگاه نیویورک بود. وارناک سیستم طراحی زبان را به منظور پردازش گرافیک شکل داد.
در همان زمان محققان Xerox PARC اولین چاپگر لیزری را گسترش دادند و متوجه نیاز برای یک استاندارد تعریف صفحات تصویر شدند. در سال ۱۹۷۵-۷۶ یک تیم به رهبری باب اسپرول قالب پرس را ساختند که در نهایت در سیستم Xerox PARC برای پرینترهای لیزری استفاده شد. اما پرس بیشتر به عنوان یک قالب داده، و نه یک زبان، انعطافپذری کافی را نداشت و PARAC تلاش کرد با ایجاد اینترپرس جایگزینی برای آن ایجاد کند.
در سال ۱۹۷۸، Evand & Sutherland از وارناک خواست تا از منطقهٔ خلیج سنفرانسیسکو به دفتر مرکزی آنها در یوتا برود، اما او مشتاق به این کار نبود. او سپس به Xerox PARAC پیوست تا با مارتین نیول همکاری کند. آنها دوباره سیستم طراحی JaM (جان و مارتین) را ساختند که در طراحی VLSI و بدست آوردن اطلاعات مقدماتی برای تایپ و چاپ گرافیکی استفاده شد. این تلاش در نهایت به زبان اینترپرس انجامید.
در سال ۱۹۸۲ وارناک به همراه چاک گشک Adobe Systems را در دسامبر ۱۹۸۲ پایهگذاری کردند. آنها یک زبان سادهتر، مشابه اینترپرس با نام پستاسکریپت طراحی کردند که در سال ۱۹۸۴ به بازار آمد. در همین زمانها، استیو جابز، آنها را ملاقات کرد و آنها را متقاعد کرد تا پستاسکریپت را طوری تغییر دهند تا بتواند به عنوان زبانی برای چاپگرهای لیزری مورد استفاده قرار گیرد.
در مارس ۱۹۸۵، Apple LaserWriter، اولین چاپگری بود که از پستاسکریپت استفاده کرد و اولین جرقههای انقلاب انتشار دسکتاپ در اواسط دههٔ ۱۹۸۰ زده شد. ترکیب ویژگیهای تکنیکی و در دسترس بودن پستاسکریپت، آن را یک زبان مطرح برای خروجیهای گرافیکی برای کاربردهای چاپ کردن ساخت. برای مدتی مفسر این زبان (پردازش تصویر بیت به بیت یا RIP) یک بخش از همان پرینترهای لیزری بود تا ۱۹۹۰.
هرچند که هزینهٔ پیادهسازی بالا بود، با این حال کامپیوترها کد PS را به چاپگرها میدادند و چاپگرها آن را به صورت تصویر در میآوردند. که این به حافظهٔ وسیع و ریزپردازندههایی با کارایی بالا احتیاج داشت. در زمانی که موتور چاپگرهای لیزری خودشان بیش از هزار میلیارد دلار هزینه داشتند، اضافه شدن قیمت PS ارزش داشت، اما با کاهش قیمت چاپگرها، هزینهٔ پیادهسازی PS به شدت گران شد.
پست اسکریپت که زمانی استاندارد غیر رسمی پذیرفته شده برای نسخه الکترونیکی نهایی مقالات بود، به تدریج توسط فرمت PDF که نواده آن است، در حال جایگزینی است. در سال ۲۰۰۱ پرینترهای کمتری با پشتیبانی پست اسکریپت نسبت به سالهای قبل وارد بازار شدند که علت اصلی آن افزایش رقابت با پرینترهای جوهرافشان به مراتب ارزان قیمتتر غیر پست اسکریپتی و همچنین ابداع روشهای جدید نرمافزارمحور برای پردازش عکسهای پستاسکریپت بر روی کامپیوتر (مثل PDF) بودهاست. اما استفاده از پرینتر لیزری پستاسکریپتی هنوز میتواند میزان کار لازم توسط CPU برای چاپ نوشتهها را از طریق انتقال پردازش تصویر از کامپیوتر به پرینتر به میزان قابل توجهی کاهش دهد. در نتیجه PS هنوز یک گزینهٔ معقول برای مدلهای گرانقیمت است.
پستاسکریپت سطح ۱
زبان پستاسکریپت دو پیشرفت اساسی داشت که اولین آنها پستاسکریپت سطح ۱ است که در سال ۱۹۸۴ معرفی شد.
پستاکریپت سطح ۲
پستاسکریپت سطح ۲ در سال ۱۹۹۱ معرفی شد و چندین برتری مثل سرعت و قابلیت اطمینان آن بیش، پشتیبانی از جداسازیهای in-RIP و همچنین پشتیبانی از بازسازی تصویر و فونتهای مرکب را دارا بود.
پستاسکریپت ۳
پستاسکریپت ۳ (کلمهٔ سطح را به خاطر راحتی برداشتند) در اواخر ۱۹۹۷ آمد وعلاوه بر استفاده از نسخههای جدیدتر عملگرهای قدیمیتر لغت نامهای، فیلترهای جدید و کار با رنگ را پشتیبانی میکرد.
پستاسکریپت ۳ به دلیل جایگزینی سیستم پردازش الکترونیکی خصوصی موجود، اهمیت زیادی داشت و از آن به خاطر دارا بودن عملگرهای سایهدهی هموار تا ۴۰۹۶ سایهٔ خاکستری (در مقایسه با ۲۵۶ تایی که در پستاسکریپت ۲ وجود داشت) استفادهٔ وسیعی در تولید مجلهها و همچنین DeviceN (که یک فضای رنگی بود که اضافه کردن جوهرهای رنگی اضافی را در صفحات رنگی مرکب را دارا بود) شد.
استفاده در چاپ
قبل از پستاسکریپت
قبل از به وجود آمدن زبان پستاسکریپت، پرینترها با گرفتن ورودی به صورت کد اسکی کاراکترهای خروجی را چاپ میکردند. تعدادی تکنولوژی برای انجام این عملیات وجود داشت اما بیشترشان اینگونه بودند که نشانهها به صورت فیزیکی طراحی شده بودند و تغییر دادن آنها سخت بود. مثلا روی کلیدهای فلزی، صفحات نوری و... منقوش شده بودند.
با گسترش محبوبیت پرینترهای نقطهای این روند تغییر کرد. در این سیستم کاراکترها به صورت تعدادی از نقطهها نشان داده شده و مانند یک فونت در داخل پرینتر عمل میکردند. با پیچیده شدن این سیستم، پرینترهای نقطهای شروع به استفاده از فونتهای مختلف کردند که کاربر امکان انتخاب آنها را داشت و حتی برخی از مدلها به کاربر اجازهٔ استفاده از فونتهای خودشان را میدادند.
پرینترهای نقطهای این قابلیت را نیز داشتند که که تصویرهای گرافیکی را نیز چاپ کنند. تصاویر توسط کامپیوتر تفسیر شده و به صورت یک سری از نقطهها به چاپگر فرستاده میشدند. سیستمهای کنترلی چاپگرها متفاوت بود و برنامه نویسان نیاز به ساختن درایورهای متعدد داشتند. چاپ کردن تصویرهای برداری به دستگاههای خاصمنظورهای با نام پلاترهای سپرده شد. پلاترها یک زبان مشترک به نام HPGL داشتند. اما به ندرت برای کاربردهایی غیر از چاپ کردن تصاویر استفاده شد. به علاوه آنها اکثرا گران و کند و درنتیجه کمیاب بودند.
چاپ پستاسکریپت
چاپگرهای لیزری خصوصیات خوب چاپگرها و پلاترها را ترکیب کرد. مانند پلاترها، چاپگرهای لیزری توانایی چاپ خطهایی با کیفیت بالا و مانند چاپگرهای نقطهای توانایی تولید صفحات متن و تصویر را داشتند. اما برخلاف هر دوی چاپگرهای نقطهای و پلاترها، چاپگرهای لیزری میتوانستند همزمان تصویر و متن را در یک صفحه قرار دهند. پستاسکریپت با استفاده از زبان کنترلی خود که میتوانست روی انواع مارکهای چاپگرها استفاده شود، این امکان را فراهم ساخت تا این ویژگیها به خوبی به کار گرفته شوند.
به تدریج پستاسکریپت، به زبانی فراتر از یک زبان کنترلی برای چاپگرها تبدیل شد و به صورت یک زبان کامل برای خودش در آمد. برنامههای زیادی برای تبدیل متن به برنامهٔ پستاسکریپت به وجود آمدند که کد متن اصلی را تولید میکردند. این برنامه میتوانست به یک مفسر در چاپگر فرستاده شود تا آن را چاپ کند، یا در داخل یک برنامه دیگر مثلا با نشان دادن آن روی صفحه به کار برده شود. چون این فایل مستقل از مقصدش ساخته میشود به آن مستقل از دستگاه (Device independent) میگویند.
پستاسکریپت به دلیل قابلیت پیادهسازی تبدیل بیت به بیت به صورت آنی مورد توجهاست. همه چیز حتی متن در قالب خطهای صاف و منحنیهای بزیر (Bézier curves) مکعبی بیان میشود. به همین دلیل امکان مقیاسدهی دلخواه، چرخاندن و دیگر تبدیلات در آن وجود دارد. وقتی برنامهٔ پستاسکریپت تفسیر میشود، مفسر دستورها را به نقاطی برای تولید خروجی تبدیل میکند. به همین دلیل مفسرهای پستاسکریپت گاهی پردازندههای تصویر بیت به بیت پستاسکریپت یا RIP نامیده میشوند.
به کار بردن فونت
برطرف کردن مشکلات فونت نیز، تقریبا به اندازهٔ خود پستاسکریپت پیچیده بود. سیستم فونت از PS برای کشیدن کاراکترها و علائم به عنوان خطوط استفاده میکرد و میتوانست آنها را با هر وضوحی نمایش دهد. با وجود اینکه این موضوع بدیهی به نظر میرسید، تعدادی موضوع تایپی بودند که باید در نظر گرفته میشدند.
اولین موضوع این است که فونتها در واقع به صورت خطی در سایزهای کوچک مقیاس نشوند. چون در این صورت جزئیات کاراکترها و علائم محو شده و غلط به نظر میآیند. پستاسکریپت با نگهداری نکات کلیدی آنها مانند خطوط افقی و عمودی (که در تشخیص یک حرف کمک زیادی میکردند) از این خطا جلوگیری میکرد که. نتیجهٔ حاصل از این کار، نمایش هرچه بهتر این فونت حتی در وضوحهای پایین شد در حالی که قبلا تصور میشد این کار تنها با استفاده از فونتهای دست ساز بیت به بیتی ممکن است.
در آن زمان تکنولوژی پیدا کردن و دارا شدن این نکات در فونت به خوبی اجرا و نگهداری شد و این نکات فشردهسازی و رمزنگاری شدند و به صورت فونت تایپ ۱ که آدوب آن را اینگونه خواند، درآمدند (همچنین با نام فونت پستاسکریپت نوع ۱، PS۱، T۱ و تایپ ۱ آدوب از آنها یاد شد). تایپ ۱ یک مدل ساده شده از سیستم PS برای نگهداری اطلاعات کلی قالب بود و نگذاشت به یک زبان کامل تبدیل شود. سپس آدوب مجوز تکنولوژی تایپ۱ را به افرادی که میخواستند نکات خودشان را اضافه کنند فروخت. آنهایی که مجوز این تکنولوژی را نگرفتند در تایپ۳ استفاده شد. فونت تایپ ۳ اجازهٔ تمام پیچیدگیهای زبان پستاسکریپت را داد اما هیچ راهی برای استاندارد کردن نکات نداشت. تفاوتهای بیشتر باعث سردرگمی بیشتر شد.
تایپ ۲ برای استفاده در قالب فونت فشرده طراحی شد و برای نمایش فشرده توابع توصیف علائم به منظور کم کردن سایز فایل، پیادهسازی شد. بعدها قالب تایپ۲ پایهای برای تایپ۱ فونتهای تایپباز شد.
فونت کلید CID نیز برای برطرف کردن مشکلات موجود در فونت تایپ OCF طراحی شد. برای آدرس دادن زبانهای پیچیدهٔ آسیایی و مجموعههای کاراکترهای بزرگ. فونت کلید CID به همراه فونت تایپ۱ برای فونتهای کلید CID استاندارد و به همراه تایپ۲ در فونتهای تایپ باز استفاده میشود.
به نظر میآمد که رتبهٔ آدوب به صورت وسیع و غیرقابل پیشگیری زیاد بود و این موضوع بود که باعث شد تا Apple سیستم خود را یعنی تروتایپ در حدود سال ۱۹۹۱ طراحی کند. بلافاصله بعد از اعلام تروتایپ، آدوب مشخصات قالب فونت ۱ را منتشر کرد. ابزارهای جرئی مانند فونتساز آلتسیس، قابلیت ساخت فونت تایپ ۱ را اضافه کرند. از آن زمان تعداد زیادی از فونتهای تایپ۱ به صورت مجانی به بازار آمد. برای مثال فونتهای استفاده شده در سیستم تایپ تک (TEX) در این قالب در دسترسند.
در اویل دههٔ ۱۹۹۰ سیستمهای متعددی برای ذخیرهسازی فونتهای شکلی وجود داشت، برای مثال بیتستریم و متافونت، آن را گسترش دادند. اما هیچ یک شامل جوابی برای چاپ همهمنظوره نبود و در نتیجه به صورت گسترده استفاده نشدند.
در اواخردههٔ ۱۹۹۰ آدوب برای گسترش تایپ باز که یک ابردسته قالبهای تایپ۱ و تروتایپ بود به مایکروسافت پیوست. هنگامی که به یک دستگاه خروجی پستاسکریپت متصل میشد، قسمتهای اضافی فونت آن حذف شده و قسمتهای فرستاده شده به دستگاه همانند تایپ۱ و تروتایپ ولی بسته به نوع شکل و طرح آن در فون موچود در تایپ باز بود.
دیگر پیادهسازیها
در دههٔ ۱۹۸۰، آدوب بیشتر سود خود را از دادن مجوز برای پیادهسازی پستاسکریپت برای چاپگرها بدست میآورد که به RIP (raster image processor) معروف بود. اما هنگامی که در اواسط دههٔ ۸۰ تعدادی کامپیوتر RISK به بازار آمد، به نظر آمد که پشتیبانی آدوب برای ماشینهای جدید ناقص است.
این مسئله و مسائل مربوط به هزینه باعث به وجود آمدن پیادهسازیهای شخص ثالث برای پستاسکریپت به خصوص برای چاپگرهای ارزان قیمت یا چاپگرهایی با تجهزات حروفچینی گرانقیمت و لوکس شد (که باعث افزایش سرعت نسبت به آدوب شد). در این زمان مایکروسافت و اپل به هم پیوستند تا امتیاز انحصاری چاپگرهای لیزری را از آدوب بگیرند. مایکروسافت به شرکت اپل مجوز استفاده از مفسری برای پستاسکریپت به نام تروایمیج را که خریده بود داد و اپل نیز مجوز قالب فونت جدید مایکروسافت با نام تروتایپ را داد (البته اپل با آدوب به نفاهم رسیده و مجوز اصلی پستاسکریپت را به چاپگرهای آن داد اما تروتایپ به عنوان فونت استاندارد برای ویندوز و مکینتاش انتخاب شد).
امروزه مفسرهای شخص ثالث برای پستاسکریپت به صورت وسیع در چاپگرها و دیگر دستگاههای جانبی چند منظوره (MFP) کاربرد دارد. برای مثال مفسر IPS PS۳ شرکت زوران (Zoran) که به نام PhoenixPage معروف بود در بسیاری از چاپگرها و MFPها به عنوان استاندارد انتخاب شد مانند Jaws و Harlequin.
هنوز هم برخی چاپگرهای لیزری ارزان و پایهای از پستاسکریپت پشتیبانی نمیکنند و هنگامی که به پشتیبانی از آن احتیاج دارند از یک مفسر رایگان سازگار با پستاسکریپت با نام گستاسکریپت استفاده میکنند. پرینترها گستاسکریپت یک فایل غیرپستاسکریپت را گرفته و با استفاده از CPU کامپیوتر میزبان عمل تبدیل تصویر به نقشهٔ بیت به بیت (rasterization) و فرستادن آن به چاپگر را انجام میدهند. گستاسکریپت همچنان میتواند جهت نمایش یک فایل روی صفحهٔ مانیتور و تبدیل صفحات پستاسکریپت به به نقشهٔ بیت به بیت (bitmap) مانند TIFF، PNG و PDF استفاده شود.
دستگاههای با وضوح بالا مانند imagesetter یا CTP platesetter که در آنها وضوح بیش از ۲۵۰۰ dpi رایج بود، همچنان به RIPهای خارجی با حجم زیادی حافظه نرم و سخت نیاز داشت. چاپگرهای لیزری گرانقیمت (معروف به چاپ دیجیتال) نیز از یک RIP خارجی به منظور جداسازی کامپیوترهای قابل ارتقا از دستگاههای سختافزاری چاپ استفاده میکردند. شرکتهایی مانند EFI و Xitron در زمینهٔ نرمافزار RIP تخصص داشتند.
استفاده به عنوان سیستم نمایش
پستاسکریپت به خاطر معرفی واسط گرافیکی کاربر (GUI) از نظر تجاری موفق بود. چون به کاربرها اجازهٔ انتخاب ساختار نهایی صفحات خروجی روی پرینترهای لیزری را میداد. با این حال، سیستم گرافیکی GUI بسیار کمتر از پستاسکریپت پیشرفته بود. برای مثال QuickDraw شرکت اپل تنها خطها و منحنیهای پایه و ابتدایی را پشتیبانی میکرد. برای استفادهٔ بهینه و کامل از چاپ کردن توسط پستاسکریپت، برنامهها روی کامپیوتر مجبور به اجرای مجدد آن خصیصهها روی سیستم گرافیکی دستگاه میزبان داشتند. این منجر به موضوعاتی در زمینهٔ ناهماهنگی طرحبندی روی صفحه و طرحبندی چاپ شده داشت که به دلیل پیادهسازیهای مختلف آنها بود.
با رشد توان کامپیوترها، این امکان به وجود آمد که سیستم PS به جای چاپگرها، روی کامپیوترهای میزبان اجرا شود. این باعث شد تا سیر تکامل طبیعی PS از یک زبان برای چاپگرها به یک زبان گرافیکی برای کامپیوترهای میزبان تبدیل شود. این روند تعداد زیادی مزیت داشت. نه تنها باعث حذف خروجیهای ناهماهنگ شد بلکه سیستم گرافیکی قدرتمندی برای کامپیوترها به وجود آمد و به چاپگرها اجازه داد تا هیچ پردازشی انجام ندهند در زمانی که قیمت موتورهای لیزری در حال کاهش بود. در روند تولید، استفاده از پستاسکریپت به عنوان سیستم نمایش به این معنی بود که کامپیوتر میزبان توانایی در آوردن وضوح پایین در روی صفحه، وضوح بالاتر روی چاپگر و یا فرستادن کد PS به چاپگرهای هوشمند را دارد.
با این حال پستاسکریپت با چاپ ضمنی نوشته شده بود و تعدادی خصیصه داشت که آن را برای سیستمهای نمایش تعاملی نامناسب میساخت. به ویژه PS بر مبنای این ایده بود که تمامی دستورات را جمع میکرد و هنگامی که به دستور showpage میرسید، تمامی دستورات جمع شده، تفسیر شده و خروجی حاصل میشد. که به وضوح برای سیستمهای تعاملی مناسب نبود.
هنگامی که استیو جابز شرکت اپل را ترک کرد و NeXT را شروع کرد. او با آدوب روی ایدهٔ استفاده از PS به عنوان سیستم نمایش در ایستگاه کار (workstation) کامپیوترها همکاری کرد. نتیجهٔ این کار به پستاسکریپت نمایشی یا DPS انجامید. DPS برای بهبود کارایی از تعدادی کاربرد پایه استفاده کرد. این کار را با تغییر خیلی از جستارهای رشتهها به اعداد ۳۲ بیتی، اضافه کردن پشتیبانی از خروجیهای مستقیم با هر دستور و اضافه کردن توابعی برای اجازه دادن به GUI برای رسیدگی کردن به نمودار انجام داد. به علاوه تعدادی وابستهسازی نیز فراهم شد تا کد PS بتواند به طور مستقیم از زبان C فراخوانی شود. NeXT از این وابستهسازیها برای سیستم NeXTStep استفاده کرد تا یک سیستم گرافیکی شئگرا فراهم کند. با اینکه DPS به همراه NeXT نوشته شد، آدوب آن را به صورت تجاری فروخت که از خصیصههای رایج بیشتر ایستگاههای کار یونیکس در دههٔ ۱۹۹۰ شد.
ریزسیستمهای شرکت سان (Sun)، با ساختن NeWS روش دیگری را اتخاذ کردند. به جای این مفهوم که DPS میتوانست با برنامههای C تعامل برقرار کند، NeWS، توانست PS را به زبانی مناسب برای اجرای کامل GUI یک کامپیوتر گسترش دهد. سان تعدادی دستور برای زمان، کنترل ماوس، منقطعسازی و سیستمهای دیگری که برای تعامل لازم بود اضافه کرد. همچنین تعدادی دادهساختار و عنصر زبان نیز برای شئگرا کردن داخلی کامل آن اضافه کرد. در آن زمان روی ایستگاههای کار آنها یک (در واقع سه) GUI کامل به زبان NeWS فراهم شد. با این حال تلاشهای در حال انجام برای استاندارد کردن سیستم X۱۱ باعث معرفی شدن و استفادهٔ وسیع آن در سیستم سان شد و NeWS هیچ وقت به صورت وسیع کاربرد پیدا نکرد.
زبان
پستاسکریپت یک زبان تورینگ کامل است که به زبانهای الحاقی تعلق دارد. برنامههای پستاسکریپت به صورت معمول توسط افراد نوشته نشده بلکه توسط برنامههای دیگر نوشته میشوند. با این حال این امکان وجود دارد که برنامههای پستاسکریپت نیز همانند برنامههای دیگر در رایانه نوشته شود.
پستاسکریپت یک زبان تفسیرشده و بر مبنای پشتهاست که به Forth شبیهاست اما با سیستم تایپ قوی، الهام گرفته از دادهساختارهای موجود در زبان لیسپ و حافظهٔ حوزهای است که بعد از پستاسکریپت سطح۲، آشغالجمعکن نیز به آن اضافه شد. نحو زبان از نمادگذاری معکوس لهستانی (reverse Polish notation) استفاده میکند که ترتیب عملیات را نامبهم میکند. اما خواندن یک برنامه به مقداری تمرین نیاز دارد چون فرد باید طرح پشته را در نظر داشته باشد. بیشتر عملگرها (یا به زبانی توابع) عملوندهای خود را از پشته میگیرد و نتیجهٔ خود را نیز در پشته میگذارند. الفاظ (literal) مانند اعداد، این تاثیر را دارند که یک کپی از خودشان را روی پشته بگذارند. دادهساختارهای پیشرفته روی آرایهها و تایپهای لغتنامهای، قابل ساخت بوده اما نمیتوانستند به سیستم تایپ اعلان شوند چون سیستم تایپ همهٔ آنها را را به صورت آرایه و لغتنامه میبیند.
مفاهیم موجود در زبان به این صورت است:
• کاراکتر ‘٪’ برای تعریف توضیح (comment) در زبان استفاده میشود. به عنوان یک قرارداد کلی هر برنامه پستاسکریپت باید با “٪!” شروع شود که تمام دستگاهها آن را به عنوان یک برنامهٔ پستاسکریپت بفهمند.
• تعدادی پشته در این زبان وجود دارد اما دو پشتهٔ مهم آن شامل پشتهٔ عملوندها که برای اعمال عملگرها و فراخوانی توابع به کار میآید و پشتهٔ لغتنامه که شامل متغیرها و مقادیر آنهاست.
• لغتنامه که شامل دوتاییهایی از متغیرها و مقادیر آن هاست. همچنین عملگرها و کد مربوط به آنها نیز در آن ذخیره میشوند.
• نام شامل ر شتهای از کاراکترهاست که در این زبان میتواند با رقم نیز شروع شود.
• اعداد شامل اعداد صحیح و حقیقی هستند و به دو نوع قابل نمایشند. یکی به صورت دادن مبنا و مقدار و دیگری با همان نمایش مانتیس و نما.
• رشتهها نیز در این زبان پشتیبانی میشوند.
• آرایهها نیز مانند سایر زبانها هستند و میتوانند شئهای از انواع مختلف را همزمان داشته باشند. یک تابع در این زبان مانند یک آرایه قابل اجرا است.
• مفاهیم گرافیکی موجود در این زبان نیز شامل فضای دستگاه، فضای کاربر، ماتریس تبدیل جاری، مسیر، مسیر فعلی، مسیر برش و حالت گرافیکی هستند.
مدیریت محتوا
مدیریت محتوا که با نام اختصاری CM شناخته میشود، مجموعهای از فرآیندها و فناوریهاست که جمعآوری، مدیریت و انتشار اطلاعات را در هر شکل یا به هر روش، پشتیبانی میکند. در سالهای اخیر این اطلاعات معمولا محتوا، یا به طور دقیق، محتوای دیجیتالی نامیده میشود. محتوای دیجیتالی ممکن است به شکل متن (مانند اسناد الکترونیکی)، فایلهای چندرسانهای (مانند فایلهای صوتی یا تصویری)، یا هر نوع فایل دیگری باشد که از چرخهی عمر محتوا تبعیت میکند.
فرایند مدیریت محتوا
شیوهها و اهداف مدیریت محتوا بر اساس مأموریت و ساختار نظارت سازمانی متفاوت است. سازمانهای خبری، وبسایتهای تجارت الکترونیکی و مؤسسات آموزشی، همگی به شیوههای مختلف از مدیریت محتوا استفاده میکنند. این امر، تفاوت در واژگان و نامها و تعداد مراحل فرآیند را نشان میدهد.
مثلا، نمونهای از محتوای دیجیتالی توسط یک یا چند نویسنده ایجاد میشود. با گذر زمان ممکن است آن محتوا ویرایش شود. یک یا چند نفر ممکن است بعضی غلطهای ویرایشی را تذکر دهند که محتوا را برای انتشار بهبود بخشد. انتشار میتواند شکلهای مختلفی داشته باشد؛ میتواند عمل انتقال محتوا به دیگران، یا اعطای حق دسترسی دیجیتالی به یک محتوای مشخص برای یک فرد مشخص یا گروهی از افراد باشد. بعدها ممکن است محتوا توسط شکل دیگری از محتوا جایگزین، و در نتیجه حذف، یا غیر قابل استفاده شود.
مدیریت محتوا یک فرآیند ذاتا مشترک است که اغلب شامل نقشها و مسئولیتهایی به شرح زیر است:
خالق: مسئول ایجاد و ویرایش محتوا؛
ویرایشگر: مسئول تنظیم محتوای پیام و روش تحویل، شامل ترجمه و محلیسازی؛
ناشر: مسئول انتشار محتوا برای استفادهی افراد؛
مدیر: مسئول مدیریت مجوزهای دسترسی به پوشهها و فایلها، معمولا با استفاده از تخصیص حقوق دسترسی به گروهها یا نقشهای کاربری وظیفهی خود را انجام میدهد. همچنین ممکن است مدیران از راههای مختلف، کاربران را یاری و حمایت کنند.
مشتری، بیننده یا مهمان: کسی که محتوا را پس از انتشار یا اشتراکگذاری میخواند یا از طریق دیگری دریافت میکند.
جنبهی حیاتی مدیریت محتوا، توانایی مدیریت نسخههای مختلف محتوای منتشرشده است. نویسندگان و ویراستارها اغلب نیاز دارند نسخههای قدیمی ویرایششده را به دلیل شکست فرآیند یا یک سلسله ویرایشهای نامطلوب، بازیابی کنند.
جنبهی دیگر مدیریت محتوا که به اندازهی قبلی مهم است، ایجاد، نگهداری و استفاده از استانداردهای بررسی است. هر بخش از فرآیند ایجاد و بررسی محتوا نقش منحصر به فرد و مجموعهای مسئولیت در توسعه و/یا انتشار محتوا دارد. هر عضو از تیم بررسی نیاز به استانداردهای روشن و مختصری دارد که باید همیشه برقرار باشد تا ثبات طولانیمدت و سلامت پایگاه دانش را تضمین کند.
یک سیستم مدیریت محتوا مجموعهای از فرآیندهای خودکار است که ممکن است ویژگیهای زیر را پشتیبانی کند:
وارد کردن و ایجاد اسناد و مواد چندرسانهای؛
تعیین تمام کاربران کلیدی و نقشهای ایشان؛
توانایی تخصیص نقشها و مسئولیتها به گروههای مختلف یا انواع محتوا؛
تعریف وظایف گردشکار اغلب همراه با پیام، طوری که مدیران محتوا از تغییرات محتوا آگاه شوند؛
توانایی پیگیری و مدیریت نسخههای متعدد یک محتوای خاص؛
توانایی انتشار محتوا در یک مخزن برای حمایت از دسترسی به محتوا. به طور فزاینده، مخزن بخش اصلی یک سیستم است، و امر جستجو را با بازیابی اطلاعات در هم میآمیزد.
سیستمهای مدیریت محتوا شکلهای زیر را به خود میگیرند:
یک سیستم مدیریت محتوای وب، نرمافزاری برای مدیریت وبسایت است، که اغلب به طور ضمنی به این معنا به کار میرود؛
کار تشکیلات هیئت تحریریهی یک روزنامه؛
گردشکار برای انتشار یک مقاله؛
یک سیستم مدیریت اسناد؛
یک سیستم مدیریت محتوا با منبع واحد، جایی که محتوا در قطعههای یک پایگاهدادهی رابطهای ذخیره میشود.
آقای Marc Feldman، کارشناس مدیریت محتوا، سه ساختار نظارتی اصلی در مدیریت محتوا را چنین بیان میکند: محلیسازی، متمرکزسازی و متحدسازی، که هر کدام نقاط ضعف و قوت خود را دارند.
نظارت از طریق محلیسازی:
مدلهای نظارت از طریق محلیسازی، با قرار دادن کنترل در دست کسانی که بیش از همه با محتوا سر و کار دارند، یعنی کارشناسان محتوا، به آنها قدرت میدهند و موجب بروز خلاقیت در ایشان میشوند. این فواید به قیمت از دست رفتن نسبی کنترل و نظارت مدیریتی حاصل میشود.
نظارت از طریق متمرکزسازی:
وقتی اهرمهای کنترل به شدت متمرکز میشوند، سیستمهای مدیریت محتوا میتوانند پیام خود را با نام تجاری متحد و بسیار واضح، ارائه کنند. علاوه بر این، ساختار نظارتی متمرکزسازی در مدیریت محتوا فرصتهای زیادی برای صرفهجویی در هزینههای سازمانها ایجاد میکند، مثلا 1) پرهیز از تلاشهای موازی در ایجاد، ویرایش، قالببندی، هدفگذاری مجدد و بایگانی محتوا، 2) از طریق مدیریت فرآیند و سادهسازی تمام فعالیتهای مربوط به محتوا، یا 3) از طریق گسترش منظم یا به روز رسانی سیستم مدیریت محتوا.
نظارت از طریق متحدسازی:
مدلهای نظارت از طریق متحدسازی، به طور بالقوه فواید هر دو مدل کنترل محلیسازی و متمرکزسازی را محقق میکنند، و در عین حال نقاط ضعف هر دو را نیز دارند. اگرچه نرمافزار سیستمهای مدیریت محتوا ذاتا برای توانمندسازی مدلهای نظارت از طریق متحدسازی ایجاد شدهاند، اما تحقق بخشیدن به این مزایا میتواند سخت باشد، چون مثلا نیازمند مذاکرهی مرزهای کنترل با مدیران محلی و سازندگان محتوا است.
درباره شرکتهای بزرگ، به طور خاص، شکست در پیادهسازی کامل یا تحقق بخشیدن به ساختار نظارتی متحدسازی، برابر است با شکست در تحقق کامل بازگشت سرمایه و صرفهجویی در هزینههایی که با سیستمهای مدیریت محتوا حاصل میشوند.
پیادهسازی
پیادهسازی مدیریت محتوا باید بتواند توزیع محتوا و قوانین دیجیتالی در چرخهی عمر محتوا را مدیریت کند. معمولا سیستمهای مدیریت محتوا با مدیریت قوانین دیجیتالی به منظور کنترل دسترسی کاربران و قوانین دیجیتالی درگیر هستند. در این مرحله سیستمهای مدیریت قوانین دیجیتالی با ساختارهای فقطخواندنی، بعضی محدودیتها را در پیادهسازی مدیریت محتوا اعمال میکنند، که به افراد اجازه نمیدهد محتویات محافظتشده را در چرخهی عمرشان تغییر دهند. ایجاد مطلب جدید با استفاده از یک محتوای مدیریتشده (محافظتشده) نیز مسئلهای است که دسترسی به محتویات محافظتشدهی خارج از مدیریت سیستمهای کنترل را میسر میکند. موارد کمی از پیادهسازی مدیریت محتوا وجود دارد که تمام این مسائل را پوشش دهد.
معماری اطلاعات
معماری اطلاعات (به انگلیسی: Information Architecture و به اختصار: IA) هنر و علم سازماندهی اطلاعات در وبسایتها، اینترانتها، نرمافزارها، و واسطهای کاربر است. معماری اطلاعات، عبارت است از طراحی ساختاری سامانههای اشتراک اطلاعات، که با هدف ارتقای یافتپذیری و کاربردپذیری انجام میشود. معماران اطلاعات، چارچوبی برای چیدمان اطلاعات تعریف میکنند تا کاربر به سرعت و سهولت به اطلاعات مورد نظر خود دست یابد.
معماری اطلاعات و کتابداری و اطلاع رسانی
عصر حاضر در مقایسه با اعصار گذشته دیگر به دلیل ابداعات و اختراعات گوناگون با سرعتی وصف ناپذیر به سمت کشف مجهولات حرکت میکند و اگر انسان گذشته یک اختراع و اکتشاف را طی نسلهای متمادی با خود همراه میدید ، انسان امروزی چندین و چند اختراع و نوآوری را در عصر خود تجربه میکند . به دلیل همین حقایق انکار ناپذیر است که امروزه دانشمندان علوم مختلف عصر حاضر را " عصر انفجار اطلاعات " نامیدهاند .
امروزه مقوله « اطلاعات » نقش اساسی و بنیادین را در عصر ما بر عهده دارد . هیچ سازمان ، نهاد ، جامعه ... یافت نمیشود که حتی در جزیی ترین امور خود از دسترسی به اطلاعات بی بهره باشد .انتظارات و نیازهای کاربران با توجه به میزان دسترسی آنها به اطلاعات به طور اساسی تغییر یافته و این خود سبب قطع ارتباط میان چگونگی استفاده کاربران از وب سایتهای کتابخانهای و چگونگی طراحی آنها شده است . در این میان نقش معماری اطلاعات به عنوان وسیلهای جهت برنامه ریزی ، سازماندهی و توسعه کاربرد فناوری اطلاعات بسیار برجسته است .
تعریف معماری
هر جا که نیاز به طراحی موجودیت یا سیستمی باشد که ابعاد یا پیچیدگی آن از یک واحد معین فراتر رفته ، یا نیازمندیهای خاصی را تحمیل نماید ، نگرشی ویژه و همه جانبه را لازم خواهد داشت که در اصطلاح به آن معماری گفته میشود . معماری ترکیبی است از علم ، هنر ، تجربه که در رشتههایی نظیر ساختمان دارای قدمتی چند هزار ساله است . و همچنین معماری یعنی ارائه توصیفی فنی از یک سیستم که نشان دهنده ساختار اجزای آن ، ارتباط بین آنها و اصول و قواعد حاکم بر طراحی و تکامل آنها در گذر زمان باشد . در فرهنگ معماری اطلاعات ، یافت پذیری ( Findability) شاخصهای است که قابلیت یافتن یک موضوع یا شی خاص را بیان میکند .به عبارت دیگر یافت پذیری ، کیفیتی است که قابلیت یافته شدن و مکان یابی را نشان میدهد .هرگاه جستجو و یافتن یک چیز آسان باشد گویند که یافت پذیر است .
تاریخچه
اصطلاح معماری اطلاعات برای نخستین بار در سال ۱۹۷۵ توسط Richrd soul war man مطرح گردید . وی در رشته مهندسی معماری تحصیل کرده بود اما به موضوع چگونگی گردآوری اطلاعات و سازماندهی و نمایش صورتهای مختلف آن علاقمند شد . تعریفی که او از معماری اطلاعات ارائه داده چنین بود : « سازماندهی الگوها در قالب دادهها و ارائه این دادها به صورتی واضح و در عین حال پیچیده » این اصطلاح در سال ۱۹۹۶ توسط دو نفر از محققان علوم کتابداری و اطلاع رسانی به نامهای Peter Morvile و Lous Rosenfeld مدیران شرکت Argus Associate که در دانشکده کتابداری و اطلاع رسانی دانشگاه میشیگان تدریس میکردند ، مجددا مطرح گردید . در همین سال (۱۹۹۶) قانونی در کنگره آمریکا به تصویب رسید که به قانون " کلینگر کوهن " معروف شد . مطابق این قانون ، همه وزارتخانهها و سازمانهای فدرال آمریکا ملزم شدند معماری IT خود را تنظیم نمایند .مسئولیت تدوین ، اصلاح و اجرای معماری IT یکپارچه در هر سازمان مطابق این قانون بر عهده مدیران ارشد اطلاعاتی (CIO) آن سازمان قرار گرفت . قانون کلینگر کوهن معماری اطلاعات را چنین تعریف میکرد : « یک چارچوب یکپارچه برای ارتقاء یا نگهداری فناوری موجود و کسب فناوری اطلاعاتی جدید برای نیل به اهداف راهبردی سازمان و مدیریت منابع آن . »
به دنبال تصویب قانون کلینگر کوهن ، که مهمترین سند قانونی در مورد الزام تنظیم معماری اطلاعاتی در سازمانهای دولتی آمریکاست ، سازمان مدیریت و بودجه ریزی آمریکا ( OMB) نیز رهنمودی که در سال ۱۹۶۶ منتشر ساخت ، بر لزوم هماهنگی طرحها و هزینههای انجام شده توسط موسسات فدرال آمریکا ، از جمله وزارتخانهها ، سازمانها ، نیروهای نظامی و دانشگاههایی که از بودجه دولتی استفاده میکنند ، پروژههایی را برای تنظیم و تدوین معماری اطلاعاتی خود به انجام رساندهاند .
مفهوم معماری اطلاعات
اصطلاح معماری اطلاعات در سالهای اخیر به عنوان واژهای تازه در طراحی نظامهای اطلاعاتی و طراحی وب راه یافته اما هنوز هم متخصصین در ارائه تعریفی واحد از آن شک دارند . Martin White معماری اطلاعات را همچون اطلاع رسانی مجموعهای از ابزارها و روشها میداند که توسط متخصصین در مقیاسی وسیع برای حل مشکلات مدیریت اطلاعات استفاده میشود . Iain Barker در تعریف معماری اطلاعات میگوید : « معماری اطلاعات اصطلاحی است جهت توصیف ساختار یک سیستم ، یعنی شیوهای که در آن اطلاعات سازماندهی ، کد گذاری و منتقل میشوند . » D.Grant Campell در تشریح این اصطلاح میگوید : « معماری اطلاعات شباهت کمی با موضوعات دارای رویکرد ذهنی دارد و بیشتر شبیه به رویکردهای فلسفی مثل پدیده شناسی و ساختار گرایی است . » قانون کلینگر کوهن تصریح میدارد که معماری اطلاعات یک چارچوب یکپارچه برای ارتقاء یا نگهداری فناوری موجود و کسب فناوری اطلاعاتی جدید برای نیل به اهداف راهبردی سازمان و مدیریت منابع آن فراهم مینماید . هر تعریفی که از معماری اطلاعات ارائه کنیم ، باید بپذیریم که رویکرد معماری در برنامه ریزی و توسعه فناوری اطلاعات در یک سازمان ، نهاد یا دولت نقشی اساسی دارد . میتوان چنین گفت که معماری اطلاعات قادر است با سازماندهی اصولی اطلاعات به کاربران اجازه شناخت ، جستجو و استفاده از اطلاعات را بدهد .
امروزه لفظ معماری اطلاعات اغلب به امر سازماندهی اطلاعات در تار جهانگستر ( www ) اطلاق میشود . Gillian Davis خاطر نشان میسازد که علیرغم اینکه Marville و Rosenfeld هر دو کتابدار بودند ، اما هیچگاه به این موضوع نیندیشیدند که کتابداران میتوانند بهترین قشر در امر معماری اطلاعات باشند . میتوان به نوعی چنین ادعا نمود که پیش داشتهها و آموزشهای ارائه شده در دوره کارشناسی کتابداری نیست که شما را برای انجام کار آماده میسازد ، بلکه آنچه سبب پیشرفته تان در این حرفه میگردد ، نوع رویکرد و نگرش شما ، توانایی تان جهت ابداع و نوآوری و علاقه شما جهت استفاده از مهارتهایتان در مسیرهای جدید است . کتابداران دارای دیدی وسیع دریافتهاند که قادرند مهارتها و تخصص هایشان را در زمینههای جدیدی که با دسترسی به منابع اطلاعاتی چاپی کاملا متفاوت است ، بکار برند . با چنین نگرشی کتابداری به رشتهای تبدیل میگردد که در پی کسب مهارت در زمینه معماری اطلاعات خواهد بود .
امروزه اغلب مهارتهای معماری اطلاعات نیازمند مهارت بالای تکنولوژی است و کتابدارانی که از مدارس و دانشکدههای جدید کتابداری و اطلاع رسانی فارغ التحصیل میگردند بایستی توانایی بالایی در کار با اینترنت ، طراحی پایگاههای اطلاعاتی و HTML داشته باشند .
اصول راهبردی معماری اطلاعات
۱. بهینه سازی بودجه سازمانی از طریق برنامه ریزی و هماهنگی منابع مدیریت اطلاعات بین برنامهها ، بخشها و ادارات مختلف ۲. تسهیل تصمیم گیری مناسب از طریق تامین اطلاعات کارآمد ۳. پاسخگویی سریع به نیازهای اطلاعاتی از طریق سازماندهی پایگاهها و سیستمهای اطلاعاتی با هدف تامین حداکثر دسترسی ، تغییر و ارئه گزارش . ۴. حل مسائل سازمانی با راه حلهای سازمانی از طریق به حداقل رساندن افزونگی و دوباره کاریهای اطلاعاتی ۵. بهینه سازی سرمایه گذاری سازمانی در IT از طریق تدوین برنامهها و معماری جامع فناوری اطلاعات ۶. مدیریت صحیح و کارآمد پروژههای فناوری اطلاعات ۷. پاسخگویی به شرایط در حال تغییر
امروزه برای ایجاد معماری اطلاعات موثر از : مدیران و طراحان اینترنت ، مدیران و طراحان وب سایت ، طراحان رسانههای تصویری ، برنامه نویسان ، کتابداران و اطلاع رسانان ، محققان فنی و سایر افرادی که به نوعی در طراحی سیستمهای اطلاعاتی نقش دارند ، استفاده میکنند .
پرونده
در فرهنگ رایانه، پرونده یا فایل (به انگلیسی: File) به کوچکترین واحد منطقی ذخیرهسازی بر روی دیسک گفته میشود که کاربر یا برنامهساز، قادر به مشاهده و دستکاری آن است.
در یک تعریف کلی، فایل مجموعهای است دارای یک نام (و معمولاً دارای یک ساختار درونی مشخص) از نمونههای مختلف یک یا چند نوع رکورد. البته ممکن است فایل اصلاً مجموعهای از رکوردها نباشد، بلکه صرفاً دنبالهای بیساختار از نویسهها باشد که از نظر سیستم فایل، معنای خاصی هم ندارند.
شبکه رایانهای
یک شبکه رایانهای (به انگلیسی: Computer Network)، که اغلب به طور خلاصه به آن شبکه گفته میشود، گروهی از رایانهها و دستگاههایی میباشد که توسط کانالهای ارتباطی به هم متصل شدهاند. شبکه رایانهای باعث تسهیل ارتباطات میان کاربران شده و اجازه میدهد کاربران منابع خود را به اشتراک بگذارند.
معرفی
یک شبکه رایانهای اجازه به اشتراک گذاری منابع و اطلاعات را میان دستگاههای متصل شده به هم، میدهد. در دهه ۶۰ میلادی، آژانس پروژههای تحقیقاتی پیشرفته (ARPA)، بودجهای را به منظور طراحی شبکه آژانس پروژههای تحقیقاتی پیشرفته (ARPANET) برای وزارت دفاع ایالات متحده آمریکا اختصاص داد. این اولین شبکه رایانهای در جهان بود. توسعه شبکه از سال ۱۹۶۹ و براساس طرحهای توسعه یافته دهه ۶۰ آغاز شد.
هدف
شبکههای رایانهای را میتوان برای اهداف مختلف استفاده کرد:
تسهیل ارتباطات: با استفاده از شبکه، افراد میتوانند به آسانی از طریق رایانامه (E-mail)، پیامرسانی فوری، اتاق گفتگو (Chat room)، تلفن، تلفن تصویری و ویدئو کنفرانس، ارتباط برقرار کنند.
اشتراک گذاری سخت افزارها: در یک محیط شبکهای، هر کامپیوتر در شبکه میتواند به منابع سخت افزاری در شبکه دسترسی پیدا کرده و از آنها استفاده کند؛ مانند چاپ یک سند به وسیله چاپگری که در شبکه به اشتراک گذاشته شدهاست.
اشتراک گذاری پروندهها، دادهها و اطلاعات: در یک محیط شبکهای، هر کاربر مجاز میتواند به دادهها و اطلاعاتی که بر روی رایانههای دیگر موجود در شبکه، ذخیره شدهاست دسترسی پیدا کند. قابلیت دسترسی به دادهها و اطلاعات در دستگاههای ذخیره سازی اشتراکی، از ویژگیهای مهم بسیاری از شبکههای است.
اشتراک گذاری نرمافزارها: کاربرانی که به یک شبکه متصل اند، میتوانند برنامههای کاربردی موجود روی کامپیوترهای راه دور را اجرا کنند.
تعریف
شبکههای کامپیوتری مجموعهای از کامپیوترهای مستقل متصل به یکدیگرند که با یکدیگر ارتباط داشته و تبادل داده میکنند. مستقل بودن کامپیوترها بدین معناست که هر کدام دارای واحدهای کنترلی و پردازشی مجزا بوده و بود و نبود یکی بر دیگری تاثیرگذار نیست.
متصل بودن کامپیوترها یعنی از طریق یک رسانه فیزیکی مانند کابل، فیبر نوری، ماهوارهها و... به هم وصل میباشند. دو شرط فوق شروط لازم برای ایجاد یک شبکه کامپیوتری میباشند اما شرط کافی برای تشکیل یک شبکه کامپیوتری داشتن ارتباط و تبادل داده بین کامپیوترهاست.
این موضوع در بین متخصصین قلمرو شبکه مورد بحث است که آیا دو رایانه که با استفاده از نوعی از رسانه ارتباطی به یکدیگر متصل شدهاند تشکیل یک شبکه میدهند. در این باره بعضی مطالعات میگویند که یک شبکه نیازمند دست کم ۳ رایانه متصل به هم است. یکی از این منابع با عنوان «ارتباطات راه دور: واژهنامه اصطلاحات ارتباطات راه دور»، یک شبکه رایانهای را این طور تعریف میکند: «شبکهای از گرههای پردازشگر دیتا که جهت ارتباطات دیتا به یکدیگر متصل شدهاند». در همین سند عبارت «شبکه» این طور تعریف شدهاست: «اتصال سه با چند نهاد ارتباطی». رایانهای که به وسیلهای غیر رایانهای متصل شدهاست (به عنوان نمونه از طریق ارتباط «اترنت» به یک پرینتر متصل شدهاست) ممکن است که یک شبکه رایانهای به حساب آید، اگرچه این نوشتار به این نوع پیکربندی نمیپردازد.
این نوشتار از تعاریفی استفاده میکند که به دو یا چند رایانه متصل به هم نیازمند است تا تشکیل یک شبکه را بدهد. در مورد تعداد بیشتری رایانه که به هم متصل هستند عموماً توابع پایهای مشترکی دیده میشود. از این بابت برای آنکه شبکهای به وظیفهاش عمل کند، سه نیاز اولیه بایستی فراهم گردد، «اتصالات»، «ارتباطات» و «خدمات». اتصالات به بستر سختافزاری اشاره دارد، ارتباطات به روشی اشاره میکند که بواسطه آن وسایل با یکدیگر صحبت کنند و خدمات آنهایی هستند که برای بقیه اعضای شبکه به اشتراک گذاشته شدهاند.
دسته بندی شبکههای رایانهای
فهرست زیر، دستههای شبکههای رایانهای را نشان میدهد.
بر اساس نوع اتصال
شبکههای رایانهای را میتوان با توجه به تکنولوژی سخت افزاری و یا نرمافزاری که برای اتصال دستگاههای افراد در شبکه استفاده میشود، دسته بندی کرد؛ مانند فیبر نوری، اترنت، شبکه محلی بیسیم، HomePNA، ارتباط خط نیرو یا G.hn.
اترنت با استفاده از سیم کشی فیزیکی دستگاهها را به هم متصل میکند. دستگاههای مستقر معمول شامل هابها، سوئیچها، پلها و یا مسیریابها هستند.
تکنولوژی شبکه بیسیم برای اتصال دستگاهها، بدون استفاده از سیم کشی طراحی شدهاست. این دستگاهها از امواج رادیویی یا سیگنالهای مادون قرمز به عنوان رسانه انتقال استفاده میکنند.
فناوری ITU-T G.hn از سیم کشی موجود در منازل (کابل هممحور، خطوط تلفن و خطوط برق) برای ایجاد یک شبکه محلی پر سرعت (تا۱ گیگا بیت در ثانیه) استفاده میکند.
بر اساس تکنولوژی سیم کشی
زوج بههمتابیده: زوج بههمتابیده یکی از بهترین رسانههای مورد استفاده برای ارتباطات راه دور میباشد. سیمهای زوج بههمتابیده، سیم تلفن معمولی هستند که از دو سیم مسی عایق که دو به دو به هم پیچ خوردهاند درست شدهاند. از زوج بههمتابیده برای انتقال صدا و دادهها استفاده میشود. استفاده از دو سیم بههمتابیده به کاهش تداخل و القای الکترومغناطیسی کمک میکند. سرعت انتقال داده، دامنهای از ۲ میلیون بیت درهر ثانیه تا ۱۰۰ میلیون بیت در هر ثانیه، دارد.
کابل هممحور: کابل هممحور به طور گستردهای در سیستمهای تلویزیون کابلی، ساختمانهای اداری، و دیگر سایتهای کاری برای شبکههای محلی، استفاده میشود. کابلها یک رسانای داخلی دارند که توسط یک عایق منعطف محصور شدهاند، که روی این لایهٔ منعطف نیز توسط یک رسانای نازک برای انعطاف کابل، به هم بافته شدهاست. همهٔ این اجزا، در داخل عایق دیگری جاسازی شدهاند. لایه عایق به حداقل رساندن تداخل و اعوجاج کمک میکند. سرعت انتقال داده، دامنهای از ۲۰۰ میلیون تا بیش از ۵۰۰ میلیون بیت در هر ثانیه دارد.
فیبر نوری: کابل فیبر نوری شامل یک یا چند رشته از الیاف شیشهای پیچیده شده در لایههای محافظ میباشد. این کابل میتواند نور را تا مسافتهای طولانی انتقال دهد. کابلهای فیبر نوری تحت تاثیر تابشهای الکترومغناطیسی قرار نمیگیرند. سرعت انتقال ممکن است به چند تریلیون بیت در ثانیه برسد.
بر اساس تکنولوژی بی سیم
ریزموج (مایکروویو) زمینی: ریزموجهای زمینی از گیرندهها و فرستندههای زمینی استفاده میکنند. تجهیزات این تکنولوژی شبیه به دیشهای ماهوارهاست. مایکروویو زمینی از دامنههای کوتاه گیگاهرتز استفاده میکند، که این سبب میشود تمام ارتباطات به صورت دید خطی محدود باشد. فاصله بین ایستگاههای رله (تقویت سیگنال) حدود ۳۰ مایل است. آنتنهای ریزموج معمولاً در بالای ساختمانها، برجها، تپهها و قله کوه نصب میشوند.
ماهوارههای ارتباطی: ماهوارهها از ریزموجهای رادیویی که توسط جو زمین منحرف نمیشوند، به عنوان رسانه مخابراتی خود استفاده میکنند.
ماهوارهها در فضا مستقر هستند؛ به طور معمول ۲۲۰۰۰ مایل (برای ماهوارههای geosynchronous) بالاتر از خط استوا. این سیستمهای در حال چرخش به دور زمین، قادر به دریافت و رله صدا، دادهها و سیگنالهای تلویزیونی هستند.
تلفن همراه و سیستمهای پی سی اس: تلفن همراه و سیستمهای پی سی اس از چندین فناوری ارتباطات رادیویی استفاده میکنند. این سیستمها به مناطق مختلف جغرافیایی تقسیم شدهاند. هر منطقه دارای فرستندههای کم قدرت و یا دستگاههای رله رادیویی آنتن برای تقویت تماسها از یک منطقه به منطقه بعدی است.
شبکههای محلی بی سیم: شبکه محلی بی سیم از یک تکنولوژی رادیویی فرکانس بالا (مشابه سلول دیجیتالی) و یک تکنولوژی رادیویی فرکانس پایین استفاده میکند. شبکههای محلی بی سیم از تکنولوژِی طیف گسترده، برای برقراری ارتباط میان دستگاههای متعدد در یک منطقه محدود، استفاده میکنند. نمونهای از استاندارد تکنولوژی بی سیم موج رادیویی، IEEE است.
ارتباطات فروسرخ: ارتباط فروسرخ، سیگنالهای بین دستگاهها را در فواصل کوچک (کمتراز ۱۰ متر) به صورت همتا به همتا (رو در رو) انتقال میدهد؛ در خط انتقال نباید هیچ گونه شی ای قرار داشته باشد.
بر اساس اندازه
ممکن است شبکههای رایانهای بر اساس اندازه یا گستردگی ناحیهای که شبکه پوشش میدهد طبقهبندی شوند. برای نمونه «شبکه شخصی» (PAN)، «شبکه محلی» (LAN)، «شبکه دانشگاهی» (CAN)، «شبکه کلانشهری» (MAN) یا «شبکه گسترده» (WAN).
بر اساس لایه شبکه
ممکن است شبکههای رایانهای مطابق مدلهای مرجع پایهای که در صنعت به عنوان استاندارد شناخته میشوند مانند «مدل مرجع ۷ لایه OSI» و «مدل ۴ لایه TCP/IP»، بر اساس نوع «لایه شبکه»ای که در آن عمل میکنند طبقهبندی شوند.
بر اساس معماری کاربری
ممکن است شبکههای رایانهای بر اساس معماری کاربری که بین اعضای شبکه وجود دارد طبقهبندی شود، برای نمونه معماریهای Active Networking، «مشتری-خدمتگذار» (Client-Server) و «همتا به همتا» Peer-to-Peer (گروه کاری).
بر اساس همبندی (توپولوژی)
ممکن است شبکههای رایانهای بر اساس نوع همبندی شبکه طبقهبندی شوند مانند: «شبکه باس» (Bus)، «شبکه ستاره» ((Star، «شبکه حلقهای» (Ring)، «شبکه توری» (Mesh)، «شبکه ستاره-باس» (Star-Bus)، «شبکه درختی» (Tree) یا «شبکه سلسله مراتبی» (Hierarchical) و ترکیبی و غیره.
همبندی شبکه را میتوان بر اساس نظم هندسی ترتیب داد. همبندیهای شبکه طرحهای منطقی شبکه هستند. واژه منطقی در اینجا بسیار پرمعنی است. این واژه به این معنی است که همبندی شبکه به طرح فیزیکی شبکه بستگی ندارد. مهم نیست که رایانهها در یک شبکه به صورت خطی پشت سر هم قرار گرفته باشند، ولی زمانیکه از طریق یک «هاب» به یکدیگر متصل شده باشند تشکیل همبندی ستاره میکنند نه باس. و این عامل مهمی است که شبکهها در آن فرق میکنند، جنبه ظاهری و جنبه عملکردی.
بر اساس قرارداد
ممکن است شبکههای رایانهای بر اساس «قرارداد» ارتباطی طبقهبندی شوند.
انواع شبکههای رایانهای از نظر اندازه
شبکه شخصی (PAN)
«شبکه شخصی» (Personal Area Network) یک «شبکه رایانهای» است که برای ارتباطات میان وسایل رایانهای که اطراف یک فرد میباشند (مانند «تلفن»ها و «رایانههای جیبی» (PDA) که به آن «دستیار دیجیتالی شخصی» نیز میگویند) بکار میرود. این که این وسایل ممکن است متعلق به آن فرد باشند یا خیر جای بحث خود را دارد. برد یک شبکه شخصی عموماً چند متر بیشتر نیست. موارد مصرف شبکههای خصوصی میتواند جهت ارتباطات وسایل شخصی چند نفر به یکدیگر و یا برقراری اتصال این وسایل به شبکهای در سطح بالاتر و شبکه «اینترنت» باشد.
ارتباطات شبکههای شخصی ممکن است به صورت سیمی به «گذرگاه»های رایانه مانند USB و فایروایر برقرار شود. همچنین با بهرهگیری از فناوریهایی مانند IrDA، «بلوتوث» (Bluetooth) و UWB میتوان شبکههای شخصی را به صورت بیسیم ساخت.
شبکه محلی (LAN)
«شبکه محلی» (Local Area Network) یک «شبکه رایانهای» است که محدوده جغرافیایی کوچکی مانند یک خانه، یک دفتر کار یا گروهی از ساختمانها را پوشش میدهد. در مقایسه با «شبکههای گسترده» (WAN) از مشخصات تعریفشده شبکههای محلی میتوان به سرعت (نرخ انتقال) بسیار بالاتر آنها، محدوده جغرافیایی کوچکتر و عدم نیاز به «خطوط استیجاری» مخابراتی اشاره کرد.
دو فناوری «اترنت» (Ethernet) روی کابل «جفت به هم تابیده بدون محافظ» (UTP) و «وایفای» (Wi-Fi) رایجترین فناوریهایی هستند که امروزه استفاده میشوند، با این حال فناوریهای «آرکنت» (ARCNET) و «توکن رینگ» (Token Ring) و بسیاری روشهای دیگر در گذشته مورد استفاده بودهاند.
بالابر پله
بالابر پله (stairlift) یا صندلی بالابر پله را میتوان به نوعی در گروه آسانسورها طبقهبندی کرد. صندلی متحرک وسیلهای است که دارای یک صندلی تاشو یک موتور گیربکس کوچک و یک ریل است که همگی اینها در کنار هم ابزاری را میسازند که جهت جابجایی افراد ناتوان در ساختمانهای عموما دوبلکس کاربرد دارد.
آسانسور فضایی
آسانسور فضایی وسیلهای خیالی است که برای انتقال ماده از سطح یک جرم آسمانی به فضا طراحی شدهاست. برای این وسیله طرحهای بسیاری تصور شده که همه آنها شامل مسافرت به فضا از طریق حرکت در امتداد ساختاری ثابت بهجای استفاده از موشکهای فضایی است. طرح کلی این وسیله غالباً به سازهای مربوط میشود که از روی سطح زمین – در نزدیکی یا روی استوا – تا مدار پیرامون زمین و فضای بیوزنی امتداد داشته باشد.
ایدهٔ آسانسور فضایی نخستین بار توسط کنستانتین تسیولکوفسکی در سال ۱۸۹۵ مطرح شد
،
زمانی که او صحبت از ماشینی تخیلی به اسم «برج تسوکوفسکی» کرد که از سطح زمین تا مدار زمین امتداد داشت. ایدههایی که اخیراً درباره این طرح مطرح میشود بیشتر بر وجود سازهای دارای قابلیت انبساط (برای نمونه یک ریسمان دارای قابلیت انعطاف) تاکید میشود که از مدار زمین تا سطح آن کشیده شده باشد. این سازه، به همان شکلی گه تارهای یک گیتار کشیده شده و محکم اند، بین زمین و فضا امتداد پیدا میکند. یه آسانسور فضایی گاهی اسامی دیگری نظیر پل فضایی، بالابر فضایی، نربان فضایی، قلاب آسمان، برج مداری و آسانسور مداری نیز نسبت داده میشود.
دانش و فناوری کنونی به اندازهای نیست که بتوان به وسیله آن ابزارهای مهندسی قابل استفادهای ساخت که به اندازه کافی مقاوم و سبک باشند و بشود از آنها در ساخت آسانسور فضایی استفاده کرد. موضوعی که در ابتدا با آن روبهرو میشویم این است که مجموع جرم وسایل و ابزارهایی که قرار است این سازه را تشکیل بدهند به قدری زیاد است که باعث شکسته شدن کابل آسانسور میشود. در طرحهای خیالیای که اخیراً برای آسانسور فضایی مطرح شدهاست، استفاده از موادی که در آنها نانولوله کربنی به عنوان مادهای با قابلیت انعطاف بالا به کار رفته، مورد تاکید قرار گرفتهاست، چرا که مقاومت اندازهگیری شده نانولوله کربنی بسیار کوچک به اندازه کافی بالا بودهاست تا این موضوع را از لحاظ فرضی ممکن سازد
. فناوری امروزی تنها توانایی ساخت آسانسوری برای نقاطی از منظومه شمسی است که داری جاذبه گرانشی کمتری باشند، مانند مریخ
تلهکابین
تِلِهکابین گونهای آسانسور هوایی است که معمولاً برای جابجایی مردم یا کالا در مناطق کوهستانی استفاده میشود.
تلهکابین از یک حلقه طولانی کابل فولادی تشکیل شده که میان دو ایستگاه تنیده شده و دکلهایی در میان آن دو ایستگاه، کابل را در طی فاصله نگه میدارند. در فواصل مساوی کابینهایی به کابل وصل میشوند و کابل توسط موتوری برقی در یکی از ایستگاهها به حرکت در میآید.
تلهکابین در پیستهای اسکی کاربرد زیادی دارد. واژه تلهکابین از زبان فرانسوی به فارسی وارد شده است.
قطار کابلی
قطار کابلی(به انگلیسی: Funicular) یا قطار کوهنورد، قطاری است کابلی که از آن برای صعود به ارتفاع استفاده میشود. این قطار دارای دو واگن است که توسط طناب فولادی قوی بهمدیگر متصل هستند و با حرکت یکی به پائین دیگری بالا میرود.
انواع ریل و چرخ
واگنها بکمک چرخ دندهای که در بالای تپه قرار دارند و کابلها به دور آن میچرخند به حرکت در میآیند و سپس نیروی ثقل واگن را بطرف پائین میراند. درانواع اولیه که محدودیت جا نبود، از چهار ریل استفاده کرده اند و هر واگن در ریل خودش رفت و آمد میکند مانند قطار (پیتسبورگ) ولی با تفاوتی که در لبههای چرخها بوجود آمده و همچنین انحراف ریلها در وسط مسیر و ایجاد محل عبور مجزا، سیستم های سه ریلی و دوریلی نیز ساخته شده است.
تاریخچه
در سال ۱۵۱۵ اولین قطار کابلی در زالتسبورگ اتریش ساخته شده بود که دارای ریل چوبی بود و توسط نیروی انسان و یا بکمک حیوانات حرکت داده می شد. در قرن ۱۸ میلادی در بسیاری از کشورها قطارهای کابلی کار می کردند و در سال ۱۸۷۹ Carl Roman Abt در سوئیس اولین قطار کابلی دو ریلی را ابداع نمود. امروزه بیشتر از ۴۰ قطار کابلی در دنیا وجود دارد که بعضی از آنها درحقیقت آسانسورهای مایل هستند.
پله برقی
پله برقی گونهای نقاله جابجایی است که برای جابجا کردن افراد بهکار میرود. پله برقی از پلههای بههمپیوستهای تشکیل شده که به حالت افقی میمانند و برای بالا و پایین بردن افراد استفاده میشود.
پله برقی یک چرخه تکرارشونده از پلههای در گردش است، که در آن پلههای بازگشتی در زیر پلههای بالایی پنهان شدهاند. وزن پلههای پنهان با وزن پلههای آشکار موازنه و برابری میکند، بنابراین موتور پله برقی بایستی تنها وزن افراد روی پله برقی را (که در حال بالا یا پایین رفتن هستند) تحمل کند.
پله های برقی از نظر کاربردی به ۳دسته semi out door -indoor- out door تقسیم میگردد که به ترتیب در محیط آزاد(بیرون از ساختمان) ، محیط بسته(داخل ساختمان) و نیمه بسته(پل های عابر پیاده) استفاده می گردند.پله های مکانهای عمومی به صورت heavy duty طراحی می گردد که همان پله های معمولی تقویت شده میباشند که برای کار در شرایط دشوار طراحی می گردند. پله های برقی معمولا در دو زاویه ۳۰و ۳۵ درجه طراحی میگردند البته در مکانهای مسطح ۰ تا ۱۲ درجه هم تولید میگردد که به آنها راهروی متحرک یا auto walk می گویند. مزایای زیادی برای پلههای برقی میتوان برشمرد. با وجود اشغال فضایی تقریبا همسان با پلکان معمولی، یک پله برقی میتواند شمار زیادی از افراد را جابجا کند. در صورت رعایت قانون باز گذاشتن سمت چپ برای راهروندگان در پله برقی، این پلهها میتوانند جابجایی بسیار سریع افراد را میسر کنند. قیمت پله های برقی نسبت به ارتفاع کف تا کف جابجایی تعیین می گردد.
آمارها نشان میدهد که در ایالات متحده آمریکا در سال ۲۰۰۴ تعداد ۳۰ هزار پله برقی وجود داشت و در آن کشور هر ساله ۹۰ میلیارد جابجایی افراد بر روی این پلهها انجام میگیرد.
درون پله برقی
پله های برقی دارای موتور الکتریکی می باشند که نسبت با ارتفاع بالابری ۴.۵-۸-۱۱ کیلووات یا حتی بالاتر طراحی می گردند.پله های پله برقی که به استپ معروف هستند دارای دو چرخ در دو طرف می باشند که روی زنجیری به نام استپ چین قرار مگیرند.استپ چین به دور شفت اصلی قرار میگیرد و شفت توسط زنجیرموتور به موتور متصل می گردد.پله های برقی دارای میکروسوییچ های امنیتی می باشند که از صدمه زدن دستگاه به خودش یا مسافر جلو گیری میکند.اکثر پله های برقی دارای سیستم ترمز مغناطیسی می باشند.
نصب پله برقی
از نکات جالب در مورد پله برقی می توان به نحوه نصب آن اشاره کرد. پله های برقی میبایست به گونه ای طراحی گردد که بر روی تیر های اصلی سازه قرار گیرد و تنها با نیروی وزن و بدون استفاده از جوشکاری یا پیچ و پرچ بر روی نشیمن گاه قرار می گیرند.برای پله های برقی با ارتفاع بالای ۶متر پایه میانی نیز طراحی میگردد.پله های برقی نسبت به ارتفاع کف تا کف و نیز شرایط محیطی پروژه به تکه های متعدد تقسیم میگردد و به محل پروژه ارسال و توسط نیروی متخصص نصب و منتاژ می گردد. پله برقی نیز مانند سایر دستگاههای مکانیکی نیاز به سرویس و نگهداری ماهیانه دارند که این امر میبایست توسط متخصصین انجام گردد.
پیشینه
نخستین پله برقی توسط جس وبلیورنو در سال ۱۸۸۱ میلادی در ایالات متحده آمریکا ساختهشد و از آن برای انتقال دیرکهای چوبی و میلههای فلزی به درون کشتیها استفاده میشد. نام پله برقی برای نخستین بار در سال ۱۹۰۰ میلادی برای پلکان متحرکی به کار رفت که در نمایشگاهی در شهر پاریس به نمایش گذاشته شده بود. بیشینهٔ ارتفاع پلههای برقی امروز ۱۸ متر است.
جرثقیل
جرثقیل به زبان پارسی ( گرانبر ) وسیلهاست که بار رادر راستای قائم با ترکیب شش جهت حرکتی کنترل پایا جا به جا میکند
حالات
جرثقیل دارای انواع مختلف در گروههای ذیل میباشد:
جرثقیلهای موبایل (ماشینی) که بروی زمین به دو صورت ثابت (نصب جک) وکارگاهی(متحرک با بار) میباشند
جرثقیلهای سقفی که در سالنهای صنعتی وتولیدی ویا سایر خطوط(انبار-تعمیرو...)در ارتفاع بر روری خطوط باربر کناری قبل نصب میباشد. به دو صورت جرثقیل سقفی تک پل ودو پل معروف میباشند.
جرثقیل دروازهای: این نوع جرثقیلها به دو صورت دروازهای ونیم دروازهای قابل استفاده هستند.
جرثقیل بازویی: جرثقیلهای بازویی به دو صورت بازویی(دیواری) ویا ستونی بازویی قابل استفاده در صنایع میباشند
جرثقیلهای آویز: این جرثقیلها درسالنها ومکانها ی با محدودیت ارتفاع وخطوط مونتاژسری (خودرو سازی و...) در ظرفیت تا ۵ تن قابل استفاده میباشند
جرثقیلهای خاص: این گروه جرثقیلها با ترکیبی از گروههای قبلی قابل استفاده میباشند که در موارد استفاده خاص مانند پشته کردن و...
ماشین کابلی
ماشین کابلی به نوعی وسیله نقلیه اطلاق میشود که به کابل متصل بوده که در یک حلقه بسته در حال چرخش است. از ماشین کابلی برای انتقال کالا و انسان از نقطهای به نقطه دیگر استفاده میشود. تله کابین نمونهای از ماشین کابلی است و نمونههای مدرن ان در شهرها و فرودگاهها برای انتقال مسافران استفاده میشود. هزینه این نوع ماشینهای کابلی به مراتب بسیار پایینتر از مترو بوده و دارای همان کارایی است اما معمولا در مسیرهای کوتاه حد اکثر چند کیلومتری قابل جایگزین است.
تلهسییژ
تلهسییژ نوعی وسیله جابهجایی یا بالابر است که معمولاً در پیستهای اسکی و برخی پارکهای منطقهای به کار میرود. این بالابر از یک حلقه کابل فولادی پیوسته بین دو ایستگاه تشکیل شده که مجموعهای از صندلیها را جابهجا میکند و معمولاً تعدادی دکل میانی کابل را نگه میدارند.
وسیلههای جابهجایی مشابه تلهاسکی و تلهکابین هستند که تفاوتهایی با تلهسییژ دارند.
بالابر پله (stairlift) یا صندلی بالابر پله را میتوان به نوعی در گروه آسانسورها طبقهبندی کرد. صندلی متحرک وسیلهای است که دارای یک صندلی تاشو یک موتور گیربکس کوچک و یک ریل است که همگی اینها در کنار هم ابزاری را میسازند که جهت جابجایی افراد ناتوان در ساختمانهای عموما دوبلکس کاربرد دارد.
آسانسور فضایی
آسانسور فضایی وسیلهای خیالی است که برای انتقال ماده از سطح یک جرم آسمانی به فضا طراحی شدهاست. برای این وسیله طرحهای بسیاری تصور شده که همه آنها شامل مسافرت به فضا از طریق حرکت در امتداد ساختاری ثابت بهجای استفاده از موشکهای فضایی است. طرح کلی این وسیله غالباً به سازهای مربوط میشود که از روی سطح زمین – در نزدیکی یا روی استوا – تا مدار پیرامون زمین و فضای بیوزنی امتداد داشته باشد.
ایدهٔ آسانسور فضایی نخستین بار توسط کنستانتین تسیولکوفسکی در سال ۱۸۹۵ مطرح شد
،
زمانی که او صحبت از ماشینی تخیلی به اسم «برج تسوکوفسکی» کرد که از سطح زمین تا مدار زمین امتداد داشت. ایدههایی که اخیراً درباره این طرح مطرح میشود بیشتر بر وجود سازهای دارای قابلیت انبساط (برای نمونه یک ریسمان دارای قابلیت انعطاف) تاکید میشود که از مدار زمین تا سطح آن کشیده شده باشد. این سازه، به همان شکلی گه تارهای یک گیتار کشیده شده و محکم اند، بین زمین و فضا امتداد پیدا میکند. یه آسانسور فضایی گاهی اسامی دیگری نظیر پل فضایی، بالابر فضایی، نربان فضایی، قلاب آسمان، برج مداری و آسانسور مداری نیز نسبت داده میشود.
دانش و فناوری کنونی به اندازهای نیست که بتوان به وسیله آن ابزارهای مهندسی قابل استفادهای ساخت که به اندازه کافی مقاوم و سبک باشند و بشود از آنها در ساخت آسانسور فضایی استفاده کرد. موضوعی که در ابتدا با آن روبهرو میشویم این است که مجموع جرم وسایل و ابزارهایی که قرار است این سازه را تشکیل بدهند به قدری زیاد است که باعث شکسته شدن کابل آسانسور میشود. در طرحهای خیالیای که اخیراً برای آسانسور فضایی مطرح شدهاست، استفاده از موادی که در آنها نانولوله کربنی به عنوان مادهای با قابلیت انعطاف بالا به کار رفته، مورد تاکید قرار گرفتهاست، چرا که مقاومت اندازهگیری شده نانولوله کربنی بسیار کوچک به اندازه کافی بالا بودهاست تا این موضوع را از لحاظ فرضی ممکن سازد
. فناوری امروزی تنها توانایی ساخت آسانسوری برای نقاطی از منظومه شمسی است که داری جاذبه گرانشی کمتری باشند، مانند مریخ
تلهکابین
تِلِهکابین گونهای آسانسور هوایی است که معمولاً برای جابجایی مردم یا کالا در مناطق کوهستانی استفاده میشود.
تلهکابین از یک حلقه طولانی کابل فولادی تشکیل شده که میان دو ایستگاه تنیده شده و دکلهایی در میان آن دو ایستگاه، کابل را در طی فاصله نگه میدارند. در فواصل مساوی کابینهایی به کابل وصل میشوند و کابل توسط موتوری برقی در یکی از ایستگاهها به حرکت در میآید.
تلهکابین در پیستهای اسکی کاربرد زیادی دارد. واژه تلهکابین از زبان فرانسوی به فارسی وارد شده است.
قطار کابلی
قطار کابلی(به انگلیسی: Funicular) یا قطار کوهنورد، قطاری است کابلی که از آن برای صعود به ارتفاع استفاده میشود. این قطار دارای دو واگن است که توسط طناب فولادی قوی بهمدیگر متصل هستند و با حرکت یکی به پائین دیگری بالا میرود.
انواع ریل و چرخ
واگنها بکمک چرخ دندهای که در بالای تپه قرار دارند و کابلها به دور آن میچرخند به حرکت در میآیند و سپس نیروی ثقل واگن را بطرف پائین میراند. درانواع اولیه که محدودیت جا نبود، از چهار ریل استفاده کرده اند و هر واگن در ریل خودش رفت و آمد میکند مانند قطار (پیتسبورگ) ولی با تفاوتی که در لبههای چرخها بوجود آمده و همچنین انحراف ریلها در وسط مسیر و ایجاد محل عبور مجزا، سیستم های سه ریلی و دوریلی نیز ساخته شده است.
تاریخچه
در سال ۱۵۱۵ اولین قطار کابلی در زالتسبورگ اتریش ساخته شده بود که دارای ریل چوبی بود و توسط نیروی انسان و یا بکمک حیوانات حرکت داده می شد. در قرن ۱۸ میلادی در بسیاری از کشورها قطارهای کابلی کار می کردند و در سال ۱۸۷۹ Carl Roman Abt در سوئیس اولین قطار کابلی دو ریلی را ابداع نمود. امروزه بیشتر از ۴۰ قطار کابلی در دنیا وجود دارد که بعضی از آنها درحقیقت آسانسورهای مایل هستند.
پله برقی
پله برقی گونهای نقاله جابجایی است که برای جابجا کردن افراد بهکار میرود. پله برقی از پلههای بههمپیوستهای تشکیل شده که به حالت افقی میمانند و برای بالا و پایین بردن افراد استفاده میشود.
پله برقی یک چرخه تکرارشونده از پلههای در گردش است، که در آن پلههای بازگشتی در زیر پلههای بالایی پنهان شدهاند. وزن پلههای پنهان با وزن پلههای آشکار موازنه و برابری میکند، بنابراین موتور پله برقی بایستی تنها وزن افراد روی پله برقی را (که در حال بالا یا پایین رفتن هستند) تحمل کند.
پله های برقی از نظر کاربردی به ۳دسته semi out door -indoor- out door تقسیم میگردد که به ترتیب در محیط آزاد(بیرون از ساختمان) ، محیط بسته(داخل ساختمان) و نیمه بسته(پل های عابر پیاده) استفاده می گردند.پله های مکانهای عمومی به صورت heavy duty طراحی می گردد که همان پله های معمولی تقویت شده میباشند که برای کار در شرایط دشوار طراحی می گردند. پله های برقی معمولا در دو زاویه ۳۰و ۳۵ درجه طراحی میگردند البته در مکانهای مسطح ۰ تا ۱۲ درجه هم تولید میگردد که به آنها راهروی متحرک یا auto walk می گویند. مزایای زیادی برای پلههای برقی میتوان برشمرد. با وجود اشغال فضایی تقریبا همسان با پلکان معمولی، یک پله برقی میتواند شمار زیادی از افراد را جابجا کند. در صورت رعایت قانون باز گذاشتن سمت چپ برای راهروندگان در پله برقی، این پلهها میتوانند جابجایی بسیار سریع افراد را میسر کنند. قیمت پله های برقی نسبت به ارتفاع کف تا کف جابجایی تعیین می گردد.
آمارها نشان میدهد که در ایالات متحده آمریکا در سال ۲۰۰۴ تعداد ۳۰ هزار پله برقی وجود داشت و در آن کشور هر ساله ۹۰ میلیارد جابجایی افراد بر روی این پلهها انجام میگیرد.
درون پله برقی
پله های برقی دارای موتور الکتریکی می باشند که نسبت با ارتفاع بالابری ۴.۵-۸-۱۱ کیلووات یا حتی بالاتر طراحی می گردند.پله های پله برقی که به استپ معروف هستند دارای دو چرخ در دو طرف می باشند که روی زنجیری به نام استپ چین قرار مگیرند.استپ چین به دور شفت اصلی قرار میگیرد و شفت توسط زنجیرموتور به موتور متصل می گردد.پله های برقی دارای میکروسوییچ های امنیتی می باشند که از صدمه زدن دستگاه به خودش یا مسافر جلو گیری میکند.اکثر پله های برقی دارای سیستم ترمز مغناطیسی می باشند.
نصب پله برقی
از نکات جالب در مورد پله برقی می توان به نحوه نصب آن اشاره کرد. پله های برقی میبایست به گونه ای طراحی گردد که بر روی تیر های اصلی سازه قرار گیرد و تنها با نیروی وزن و بدون استفاده از جوشکاری یا پیچ و پرچ بر روی نشیمن گاه قرار می گیرند.برای پله های برقی با ارتفاع بالای ۶متر پایه میانی نیز طراحی میگردد.پله های برقی نسبت به ارتفاع کف تا کف و نیز شرایط محیطی پروژه به تکه های متعدد تقسیم میگردد و به محل پروژه ارسال و توسط نیروی متخصص نصب و منتاژ می گردد. پله برقی نیز مانند سایر دستگاههای مکانیکی نیاز به سرویس و نگهداری ماهیانه دارند که این امر میبایست توسط متخصصین انجام گردد.
پیشینه
نخستین پله برقی توسط جس وبلیورنو در سال ۱۸۸۱ میلادی در ایالات متحده آمریکا ساختهشد و از آن برای انتقال دیرکهای چوبی و میلههای فلزی به درون کشتیها استفاده میشد. نام پله برقی برای نخستین بار در سال ۱۹۰۰ میلادی برای پلکان متحرکی به کار رفت که در نمایشگاهی در شهر پاریس به نمایش گذاشته شده بود. بیشینهٔ ارتفاع پلههای برقی امروز ۱۸ متر است.
جرثقیل
جرثقیل به زبان پارسی ( گرانبر ) وسیلهاست که بار رادر راستای قائم با ترکیب شش جهت حرکتی کنترل پایا جا به جا میکند
حالات
جرثقیل دارای انواع مختلف در گروههای ذیل میباشد:
جرثقیلهای موبایل (ماشینی) که بروی زمین به دو صورت ثابت (نصب جک) وکارگاهی(متحرک با بار) میباشند
جرثقیلهای سقفی که در سالنهای صنعتی وتولیدی ویا سایر خطوط(انبار-تعمیرو...)در ارتفاع بر روری خطوط باربر کناری قبل نصب میباشد. به دو صورت جرثقیل سقفی تک پل ودو پل معروف میباشند.
جرثقیل دروازهای: این نوع جرثقیلها به دو صورت دروازهای ونیم دروازهای قابل استفاده هستند.
جرثقیل بازویی: جرثقیلهای بازویی به دو صورت بازویی(دیواری) ویا ستونی بازویی قابل استفاده در صنایع میباشند
جرثقیلهای آویز: این جرثقیلها درسالنها ومکانها ی با محدودیت ارتفاع وخطوط مونتاژسری (خودرو سازی و...) در ظرفیت تا ۵ تن قابل استفاده میباشند
جرثقیلهای خاص: این گروه جرثقیلها با ترکیبی از گروههای قبلی قابل استفاده میباشند که در موارد استفاده خاص مانند پشته کردن و...
ماشین کابلی
ماشین کابلی به نوعی وسیله نقلیه اطلاق میشود که به کابل متصل بوده که در یک حلقه بسته در حال چرخش است. از ماشین کابلی برای انتقال کالا و انسان از نقطهای به نقطه دیگر استفاده میشود. تله کابین نمونهای از ماشین کابلی است و نمونههای مدرن ان در شهرها و فرودگاهها برای انتقال مسافران استفاده میشود. هزینه این نوع ماشینهای کابلی به مراتب بسیار پایینتر از مترو بوده و دارای همان کارایی است اما معمولا در مسیرهای کوتاه حد اکثر چند کیلومتری قابل جایگزین است.
تلهسییژ
تلهسییژ نوعی وسیله جابهجایی یا بالابر است که معمولاً در پیستهای اسکی و برخی پارکهای منطقهای به کار میرود. این بالابر از یک حلقه کابل فولادی پیوسته بین دو ایستگاه تشکیل شده که مجموعهای از صندلیها را جابهجا میکند و معمولاً تعدادی دکل میانی کابل را نگه میدارند.
وسیلههای جابهجایی مشابه تلهاسکی و تلهکابین هستند که تفاوتهایی با تلهسییژ دارند.