درآمد سرانه
درآمد سرانه
برای محاسبه درآمد سرانه تولید ناخالص داخلی کشور را بر جمعیت تقسیم کرده عدد به دست آمده درآمد سرانه کشور است.
برای محاسبه درآمد سرانه دو فرمول وجود دارد. روش دوم که سازمانهای بینالمللی آمار خود را براساس آن محاسبه میکنند روش برابری قدرت خرید است.
هر دوی این آمارها قابل اتکاء هستند اما مفاهیم آنها قدری متفاوت است، معنی آمار براساس قدرت خرید این است که: چه مقدار درآمد به قیمت ایران قدرت خریدی به اندازه همان مقدار در دیگر کشورها دارد و در واقع هم همه کشورها قدرت درآمد را با قدرت خرید مقایسه میکنند. سازمان ملل، بانک جهانی و صندوق بینالمللی پول هر دو آمار را با هم ارائه میدهند.
بر همین اساس درآمد سرانه ایران مطابق آمار منتشر شده تا سال ۲۰۰۵ میلادی حدود ۲ هزار و ۶۰۰ دلار است که به دلیل بالابودن جمعیت ایران، رشد درآمد سرانه ایران نسبت به رشد کل اقتصاد کمتر است و شاید در حد ۸/۳ درصد رشد سرانه باشد.
روش دیگری که سازمانهای بینالمللی آمار خود را براساس آن محاسبه میکنند روش قدرت برابری خرید است که مطابق آمار تا سال ۲۰۰۵ تولید ناخالص داخلی ایران ۸ هزار و ۵۰ دلار است که با رشد ۸/۳ درصد سرانه در حال افزایش است.
هر دوی این آمارها قابل اتکاء هستند اما مفاهیم آنها قدری متفاوت است، معنی آمار براساس قدرت خرید این است که ۲هزار و ۶۰۰ دلار درآمد به قیمت ایران قدرت خریدی به اندازه ۸ هزارو ۵۰ دلار در نیویورک دارد و در واقع همه کشورها قدرت درآمد را با قدرت خرید مقایسه میکنند.
سازمان ملل، بانک جهانی و صندوق بینالمللی پول هر دو آمار را با هم ارائه میدهند که بر اساس این آمارها در بین کشورهای دنیا، در حال حاضر ایران از لحاظ قدرت برابری خرید، بیستمین کشور در دنیا است.
پسانداز
پس انداز ذخیره دارایی (پول، غذا و ...) را برای زمان احتیاج میگویند.
اهمیت
صرفه جویی و پس انداز کردن جزء برنامههای اقتصادی خانوادههای خوشبخت است. پس انداز پول میتواند روزی به سرمایهگذاری آن منجر شود. از طرف دیگر، همچنین افراد سالخورده به میزان زیادی از پس اندازها و اندوختههای خود برای گذران بقیه سالهای زندگی شان استفاده میکنند. همچنین عامل کم شدن میزان تمایل افراد به پس انداز در کشورهای دارای جمعیت سالخورده منجر به بروز نگرانیهایی نیز میشود.
حقوق (دستمزد)
حقوق، (به انگلیسی: Salary)، در مدیریت منابع انسانی به جبران خدمتی و پرداختهایی گفته میشود که به گونه پرداخت مالی و دورهای (در ایران معمولاً ماهانه) و در ازای کار کارمندان به آنها پرداخت میشود.
بازده سرمایهگذاری
در امور مالی، میزان بازده (ROR) یا بازگشت سرمایه (ROI)، نسبت پول به دست آمده در سرمایه گذاری به مقدار سرمایه اولیه است. مقدار پول به دست آمده ممکن است مربوط به بهره، سود یا درآمد خالص باشد. بازگشت سرمایه (ROI) معمولاً به صورت درصد بیان می شود.
سود خالص
سود خالص، (به انگلیسی: Net income) یا درآمد خالص، در تجارت و کسبوکار به آورده یا سود یک نهاد، در طول یک دوره حسابداری اطلاق میگردد، که از طریق کسر نمودن هزینههای عملیاتی و مالیات از درآمد آن نهاد، محاسبه شده باشد.
به بیان سادهتر، اگر هزینههای عملیاتی و مالیات یک شرکت را در طول یک دوره زمانی مشخص؛ مثلا یک سال مالی، از درآمدهای آن شرکت کسر نماییم، عدد بدست آمده، نشانگر سود خالص آن شرکت میباشد.
مثبت یا منفی بودن این عدد، نسبت مستقیم با عملکرد شرکت مورد نظر دارد. همچنین مثبت بودن سود خالص، به افزایش ارزش سهام و در نهایت افزایش حقوق صاحبان سهام میانجامد.
در حوزه ارائه صورتهای مالی، بنیاد استانداردهای گزارشگری مالی بینالمللی سود خالص را مترادف با سود و زیان، تعریف میکند.
سود خالص در حسابداری یک مفهوم کاملا مجزا از سود میباشد. سود خالص همچنین میتواند از مجموع درآمدهای غیرعملیاتی و درآمدهای عملیاتی یک شرکت، سپس کم کردن مالیات، محاسبه شود.
تجارت
تجارت یا دادوستد (به انگلیسی: Trade)، انتقال مالکیت کالا و خدمات از یک شخص یا نهاد به دیگری به ازای دریافت چیزی از خریدار است. به طور کلی هرگونه عملی (قابل سنجش و اندازه گیری مادی) را که اشخاص در مقابل کالا یا خدمتی، کالا یا خدمتی را واگذار نموده و هر دو طرف به هنگام این عمل راضی باشند تجارت گفته میشود. تجارت به دو قسمت تجارت داخلی و تجارت خارجی تقسیم میشود. در عرف معمول به تبادل کالاها یا خدمات تجارت اطلاق میشود و برای بهتر معامله کردن در زمان لازم و محدود نیاز به اطلاعات و مدیریت کردن اطلاعات جهت رسیدن به هدف است. تجارت سازوکاری است که هستهٔ سرمایهداری را تشکیل میدهد.
سابقه تجارت
ماقبل تاریخ:
منشأ تجارت با شروع ارتباطات در زمان ماقبل تاریخ شروع شدهاست. بازرگانی مرکز اصلی مردم ماقبل تاریخ است، که کالا و خدمات را از یکدیگر قبل از نوآوری مدرن و ایجاد ارز مبادله میکردند. پیتر واتسون سابقه تجارت را از حدود ۱۵۰٫۰۰۰ سال پیش می داند.
تاریخ کهن:
اعتقاد بر این است از اولین تجارتهایی که در سراسر تاریخبشر ثبت شده، شواهدِ تبادل ابسیدین و سنگ چخماق در عصر حجر است.
ابسیدین:
اولین استفاده از ابسیدین در شرق نزدیک مربوط به پارینه سنگی زیرین و میانی است. بوسانکوات یکی از محققان است که تجارت سنگ را، در حفاری در سال ۱۹۰۱ کشف کردهاست. تجارت اولین بار در جنوب غرب آسیا آغاز شد. گمان میشود که از ابسیدین به عنوان یک ماده برای ظروف و یا ابزار برش استفاده میشد، هر چند از مواد دیگر به آسانی قابل تهیه تر بود، در عوض، کاربران ابسیدین متعلق به طبقه ثروتمند در نظر گرفته شدهاند زیر مجموعهای از قبیله که از آن برای وظایفشان استفاده میکردند وبعنوان " مرد ثروتمند سنگ چخماق " نامیده میشدند. تجارت در این ماده در اروپا در دوران نوسنگی در مدیترانه بود. در حدود ۱۲،۰۰۰ سال قبل از میلاد شبکهای از آناتولی بعنوان منبع درجه اول برای تجارت با شرق مدیترانه، ایران و مصر وجود داشت با توجه به مطالعه زارین در سال ۱۹۹۰.
بعد از معامله:
مواد مورد استفاده برای ایجاد جواهرات در مصر از سال ۳۰۰۰ قبل از میلاد معامله میشد. مسیرهای دور تجارت برای اولین بار در ۳ هزار سال قبل از میلاد ظاهر شد، زمانی که سومریها در بین النهرین با تمدن هاراپان از دره سند معامله میکردند. فنیقیها، معامله گران دریا اشاره شدهاند، در سراسر دریای مدیترانه، و تا بریتانیا در شمال با منابع قلع برای تولید برنز سفر میکردند. برای این منظور آنها مستعمرات یونانی تجارت به نام مرکز فروش را تاسیس کردند. از آغاز تمدن یونانی تا سقوط امپراطوری روم در قرن ۵، تجارت ادویه ارزشمند به اروپا از شرق دور، تجارت پر سود، از جمله چین و هند است. امپراتوری روم به رشد و افزایش تجارت اجازه داد. امپراطوری روم، شبکه با ثبات و امن حمل و نقل را فعال کرد کالاهای تجاری بدون ترس از دزدی دریایی حمل و نقل میکردند. سقوط امپراطوری روم و قرون وسطی بی ثباتی برای اروپای غربی و فروپاشی شبکههای تجاری در جهان غرب را به ارمغان آورد. تجارت با این حال ادامه یافت: و در میان پادشاهی آفریقا، شرق میانه، هند، چین و جنوب شرق آسیا شکوفا شد. تجارت برخی در غرب رخ داد. به عنوان مثال، رادانیستهای قرون وسطی و یا گروهی (به معنای دقیق کلمه به تاریخ از دست رفته) از بازرگانان یهودی که بین مسیحیان اروپا و مسلمانان خاور نزدیک داد و ستد میکردند.
قرون وسطی:
در طول قرون وسطی، آسیای مرکزی، مرکز اقتصادی جهان بود. سغدیان شرق و غرب را در مسیر تجارت تحت سلطه داشتند که به عنوان جاده ابریشم پس از قرن ۴ تا قرن ۸ میلادی، با سویاب و تالاس در میان مراکز اصلی خود در شمال شناخته شدهاند. آنها بازرگانان کاروان اصلی آسیای مرکزی بودند. از قرن ۸ تا ۱۱، وایکینگها و وارانجیانها در اسکاندیناوی سفرهای تجاری میکردند. وایکینگها به اروپای غربی سفر میکردند، در حالی که وارانجیانها به روسیه میرفتند. هانسیتیک اتحاد تجاری شهرستانهایی است که انحصار تجارت را در بیشتر شمال اروپا و منطقه بالتیک، بین قرن ۱۳ و ۱۷ در اختیار داشتند.
تاریخچه کشف:
واسکو دا گاما پیشگام تجارت ادویه اروپا بود در سال ۱۴۹۸ او بعد از سفر در اطراف دماغه امید نیک در نوک جنوبی قاره آفریقا به کالیکات رسید. پیش از این، جریان ادویه از هند به اروپا توسط قدرتهای اسلامی، به ویژه مصر کنترل میشد. تجارت ادویه از اهمیت اقتصادی زیادی برخوردار بود و محرک تاریخچه کشف در اروپا بود. ادویه جات ترشی جات و برخی از کالاهای که با ارزش ترین بودند، از جهان شرق به اروپا منتقل میشدند و گاهی اوقات رقیب طلا میشدند در قرن شانزده، هفده استان مرکز تجارت آزاد، با هیچ کنترل ارز، و دفاع از حرکت آزاد کالا بود. تجارت در هند شرقی توسط پرتغال در قرن ۱۶، هلند در قرن ۱۷، و بریتانیا در قرن ۱۸ تحت سلطه بود. امپراتوری اسپانیا روابط تجاری به طور منظم در سراسر اقیانوس اطلس و اقیانوس آرام را توسعه داده بود. آدام اسمیت در سال ۱۷۷۶، با چاپ مقاله تحقیق در ماهیت و علل ثروت ملل، این سیاست موازنه بازرگانی کشور را مورد انتقاد قرار داد. و استدلال کرد که ملتها میتوانند از تخصص اقتصادی فقط به عنوان شرکتهای زیادی بهره مند شوند. از آنجا که تقسیم کار به اندازه بازار محدود میشد، او گفت که کشورها با دسترسی به بازارهای بزرگتر قادر به تقسیم کار موثر تر و در نتیجه سازنده تر خواهند بود.اسمیت گفت: که او کنترل واردات و صادرات را در نظر گرفته که به تجارت ملتها به عنوان یک کل به نفع صنایع خاص آسیب می رساند. در سال ۱۷۹۹، کمپانی هند شرق هلندی، که قبلاً بزرگترین شرکت جهان بود تا حدی به دلیل افزایش تجارت آزاد رقابتی، ورشکسته شد.
تاریخچه خرد:
در سال ۱۸۱۷، دیوید ریکاردو، جیمز میل و رابرت تورنز نشان دادند که بهره مندی از تجارت آزاد صنعتی ضعیف و قوی، در نظریه مزیت نسبی معروف است. در اصول اقتصاد سیاسی و مالیات نظریه ریکاردو هنوز هم عجیب در نظر گرفته شده و در اقتصادهای پیشرفته کاربرد دارد. هنگامی که یک تولید کننده کالا را تولید و آن را به یک کشور ناکارآمد میفرستد که قادر به تولید موثر تر آن نیست، به نفع هر دو کشور است. تعالی تجارت آزاد در درجه اول بر مزیت ملی در اواسط قرن ۱۹ است. که محاسبه شده بود که آیا هر کشور خاص برای بازکردن مرزهای خود به واردات از آن بهره مند میشود؟ جان استوارت میل، نشان داد که یک کشور با قدرت قیمت گذاری انحصاری در بازار بینالمللی میتواند از نظر تجارت از طریق حفظ تعرفهها و پاسخ به این روابط متقابل در سیاست تجاری ممکن است. ریکاردو و دیگران قبلاً پیشنهاد دادند. این به عنوان مدرک علیه دکترین جهانی تجارت آزاد ارائه شدهاست، که اعتقاد بر این بود که بیشتر مازاد اقتصادی تجارت به یک کشور، به جای سیاستهای کاملاً رایگان تجارت است. این سناریو در عرض چند سال در صنعت توسعه یافته توسط ترویج این نظریه که دولت "وظیفه" حمایت از صنایع جوان را دارد، هر چند تنها برای یک زمان برای آنها به منظور توسعه ظرفیت کامل بود. این سیاست در بسیاری از کشورها باعث به صنعتی کردن و از رقابت خارج کردن صادرکنندگان انگلیسی شد. میلتون فریدمن بعد ادامه داد: این اندیشه، نشان از آن دارد که شرایط چند تعرفهای به نفع کشور میزبان است، اما هرگز برای جهان بزرگ نیست.
قرن بیستم:
رکود بزرگ اقتصادی از سال ۱۹۲۹ تا اواخر ۱۹۳۰ وجود داشت. در طی این مدت، افت بزرگ در تجارت و سایر شاخصهای اقتصادی دیده شد. عدم وجود تجارت آزاد توسط بسیاری به عنوان یک عامل اصلی رکود در نظر گرفته شد. فقط در طول جنگ جهانی دوم رکود اقتصادی در ایالات متحده به پایان رسید. همچنین در طول جنگ، در سال ۱۹۴۴، ۴۴ کشور توافقنامه برتون وودز را، برای جلوگیری از موانع تجاری ملی امضا کردند، برای جلوگیری از رکود. که راه اندازی قوانین و نهادها برای تنظیم اقتصاد سیاسی بینالملل بود: صندوق بینالمللی پول و بانک بینالمللی بازسازی و توسعه را ادامه دادند (که بعدها به بانک جهانی و بانک تسویه بینالمللی تقسیم شدهاست). این سازمانها در سال ۱۹۴۶ عملیاتی شدند پس از آنکه کشورها به اندازه کافی این توافقنامه را به تصویب رساندند. در سال ۱۹۴۷، ۲۳ کشور با توافقنامه عمومی تعرفه و تجارت برای ترویج تجارت آزاد موافقت کردند.
تجارت آزاد:
تجارت آزاد بیشتر، در اواخر قرن ۲۰ و اوایل ۲۰۰۰وجود داشت. اتحادیه اروپا در ۱۹۹۲ موانع تجارت داخلی در کالا و کار را برداشت. 1 ژانویه، ۱۹۹۴ موافقتنامه تجارت آزاد آمریکای شمالی (NAFTA) تصویب شد. سال ۱۹۹۴ موافقتنامه GATT در مراکش سازمان تجارت جهانی را ایجاد کرد. در ۱ ژانویه ۱۹۹۵ سازمان تجارت جهانی برای تسهیل تجارت آزاد، توسط حکم متقابل مورد علاقه ملتها و تجارت میان تمام امضاء کنندگان ایجاد شد. EC اتحادیه اروپا، که اتحادیه اقتصادی (EMU) در سال ۲۰۰۲ بود، از طریق معرفی یورو، و ایجاد این یک بازار واقعی بین ۱۳ کشور عضو، از تاریخ ۱ ژانویه، ۲۰۰۷ تشکیل شد. سال ۲۰۰۵، توافقنامه تجارت آزاد آمریکای مرکزی، شامل ایالات متحده و جمهوری دومینیکن به امضاء رسید.
حمایت گرایی:
حمایت گرایی سیاستهای محدود کننده و منع تجارت بین کشورها و در تضاد با سیاستهای تجارت آزاد است. این سیاست اغلب به صورت تعرفهها و سهمیهٔ محدود کننده انجام میشود. سیاستهای حمایت گرایی به ویژه در ۱۹۳۰، بین رکود اقتصادی و شروع جنگ جهانی دوم رایج بود.
دین:
آموزههای مسلمانان آنها را تشویق به تجارت (و محکوم کردن ربا) مینماید. تجارت در جامعه مزایایی دارد اما غنی را غنی تر و فقیر را فقیر تر میسازد. آموزههای یهودی مسیحی معامله گران را برای جلوگیری از افزایش تقلب تشویق میکند.
توسعه پول:
اولین نمونه از پول، اشیاء با ارزش بود. این پول کالا نامیده میشد و شامل هر کالای به طور معمول در دسترس است که ارزش ذاتی دارد، نمونههای تاریخی آن عبارتند از: خوک، صدفهای نادر، دندان نهنگ، و (اغلب) گاو. در قرون وسطی در بابل، نان به عنوان شکل اولیه پول مورد استفاده قرار گرفت. در مکزیک دانههای کاکائو پول بودند. نرخ ارز به عنوان پول استاندارد برای تسهیل مبادله گسترده تر کالاها و خدمات معرفی شده بود. این اولین مرحله از ارز است، که در آن فلزات با ارزش ذخیره شده، و نمادها به نمایندگی از کالاها مورد استفاده قرار گرفت، تشکیل اساس تجارت از ۱۵۰۰ سال پیش بود. نمونههایی از سکهها از اولین جوامع در مقیاس بزرگ، اگر چه در ابتدا اینها توده بی نام و نشان از فلزات گرانبها بودند. اسپارت باستان برای دلسرد کردن شهروندان خود از درگیر شدن در تجارت خارجی سکه از آهن ضرب کرد.
روند کنونی
دور دوحه:
دور دوحه مذاکرات سازمان تجارت جهانی با هدف کاهش موانع تجارت در سراسر جهان، با تمرکز بر تجارت عادلانه تر برای کشورهای در حال توسعهاست. مذاکرات برای از بین بردن شکاف بین غنی کشورهای توسعه یافته، به نمایندگی از G20، و کشورهای عمده در حال توسعه صورت گرفتهاست. یارانههای کشاورزی مهم ترین مسئلهاست که بر اساس سخت ترین مذاکرهها توافق شدهاست. در مقابل، توافق زیادی در تسهیل تجارت و ظرفیت سازی وجود دارد. دور دوحه در دوحه، قطر، آغاز شد و مذاکرات پس از آن در: کانکون، مکزیک، ژنو، سوئیس و پاریس، فرانسه و هنگ کنگ ادامه یافت.
چین:
از حدود ۱۹۷۸، دولت جمهوری خلق چین (PRC) آزمایش در اصلاحات اقتصادی را آغاز کرد. در مقایسه با سبک قبلی اقتصاد برنامه ریزی متمرکز شوروی، اقدامات جدید به تدریج محدودیتهای اعمال شده بر روی کشاورزی، توزیع کشاورزی و چند سال بعد، شرکتهای شهری و کاری را دربرداشت. رویکرد بازار محور ناکارآمدی و تحریک سرمایه گذاریهای خصوصی، به ویژه کشاورزان را کاهش میدهد، که منجر به افزایش بهره وری و خروجی میگردد. یکی از ویژگیها استقرار چهار (بعد از پنج) در مناطق ویژه اقتصادی واقع در امتداد سواحل جنوب شرقی بود. اصلاحات نشان داد که موفقیت چشمگیری در افزایش خروجی، تنوع، کیفیت، قیمت و تقاضا است. در شرایط واقعی، اقتصاد در اندازه بین ۱۹۷۸ و ۱۹۸۶، دو برابر شد و دوباره در سال ۱۹۹۴ دو برابر شد، و دوباره در سال ۲۰۰۳انجام شد. به صورت واقعی سرانه، دو برابر از پایه ۱۹۷۸، در سال ۱۹۸۷، ۱۹۹۶ و ۲۰۰۶ صورت گرفت. سال ۲۰۰۸، اقتصاد ۱۶٫۷ برابر اندازه آن در سال ۱۹۷۸ بود، و ۱۲٫۱ برابر سطح قبلی سرانه بود. پیشرفت تجارت بینالمللی حتی با سرعت بیشتری به طور متوسط هر ۴٫۵ سال، دو برابر شدهاست. مجموع تجارت دو طرفه در ژانویه سال ۱۹۹۸ که از سطح تجارت تمام سال ۱۹۷۸ و سه ماهه اول سال ۲۰۰۹، بیش از سطح تجارت تمام سال ۱۹۹۸ بود. در سال ۲۰۰۸، تجارت دو جانبه چین بالغ بر ۲،۵۶ تریلیون دلار آمریکا است. در سال 1991 PRC به گروه انجمن همکاریهای اقتصادی آسیا و اقیانوس آرام، پیوست. در سال ۲۰۰۱، نیز به سازمان تجارت جهانی پیوست.
تجارت بینالمللی:
تجارت بینالمللی، تبادل کالا و خدمات در سراسر مرزهای ملی است. در اغلب کشورها، نشان دهنده بخش مهمی از تولید ناخالص داخلی است. در حالی که تجارت بینالمللی در سراسر تاریخ (جاده ابریشم، جاده کهربا) حاضر بودهاست، اهمیت اقتصادی، اجتماعی، سیاسی آن در قرنهای اخیر، عمدتاً به دلیل صنعتی شدن، حمل و نقل پیشرفته، جهانی شدن، شرکتهای چند ملیتی، و صادرات افزایش یافتهاست. در واقع، احتمالاً سبب رشد روزافزون تجارت بینالمللی است که معمولاً منظور از اصطلاح "جهانی شدن" است. شواهد تجربی برای موفقیت در تجارت را می توان در تضاد بین کشورهایی مانند کره جنوبی، که سیاست صنعتی صادرات گرا، و هند، که سیاست بسته تر دارد در طول تاریخ مشاهده نمود (گرچه هند بازکردن اقتصاد خود را از سال ۲۰۰۵آغاز کردهاست،). کره جنوبی به مراتب بهتر از معیارهای اقتصادی هند بیش از پنجاه سال گذشته انجام میدهد، اگر چه موفقیت آن نیز با نهادهای دولتی موثر است.
مصوبات تجاری:
تحریم تجارت علیه یک کشور خاص است که گاهی به آن به منظور مجازات آن کشور برای برخی از اقدامها تحمیل شدهاست. تحریم، یک شکل شدید از انزوای تحمیل شده، و محاصره تجارت یک کشور دیگر است. به عنوان مثال، ایالات متحده تحریم علیه کوبا را برای بیش از ۴۰ سال داشتهاست.
موانع تجاری:
اگر چه معمولاً محدودیتهای تجاری در میان کشورها وجود دارد، تجارت بینالمللی معمولاً توسط سهمیه و محدودیتهای دولتی تنظیم و اغلب توسط تعرفه مشمول مالیات است. تعرفه معمولاً بر واردات است، اما گاهی اوقات کشورها ممکن است تعرفه یا یارانههای صادراتی را تحمیل کنند. همه این موانع تجاری نامیده میشوند. اگر دولت موانع تجاری را حذف کند، یکی از شرایط تجارت آزاد وجود دارد. دولتی که سیاستهای حمایت از تولیدات داخلی را پیاده میکند ایجاد کننده موانع تجاری است.
کسب منصفانه:
جنبش تجارت عادلانه، همچنین به عنوان جنبش عدالت تجارت شناخته شده و به ترویج استفاده از نیروی کار، استانداردهای زیست محیطی و اجتماعی برای تولید کالاها، به ویژه کسانی که از جهان سوم و جهانی دوم و جهان اول هستند، چنین عقایدی این بحث را برانگیخت که آیا تجارت باید به عنوان حقوق بشر تدوین شود. واردات از شرکتی که به طور داوطلبانه استانداردهای تجارت منصفانه را رعایت و یا دولتها که آنها را از طریق ترکیبی از اشتغال و قانون تجارت اجرا میکنند. سیاستهای تجارت منصفانه به طور گستردهای متفاوت است، اعم از ممنوعیت مشترک کالاهای ساخته شده با استفاده از نیروی کار بردهها با حداقل دستمزد، مانند آنهایی که در ۱۹۸۰ قهوه تولید میکردند. سازمانهای غیر دولتی نیز نقش مهمی را در ترویج استانداردهای تجارت عادلانه با خدمت به عنوان ناظران مستقل برای انطباق با الزامات تجارت عادلانه بازی میکنند.
سود سرمایهای
سود سرمایهای، (به انگلیسی: Capital Gain) سودی است که در اثر فروش یک قلم دارایی مانند برگه سهام، اوراق قرضه یا املاک و مستغلات، به قیمتی بالاتر از قیمت خرید به دست میآید. این سود میتواند بلندمدت یا کوتاهمدت باشد.
مدیریت درآمد
مدیریت درآمد به تولید حداکثر درآمد یا سود از تعداد خاصی از یک نو کالا با در نظر گرفتن رفتار مشتریان گفته میشود. کاربرد این تکنیک بیشتر در کالاهای فاسد شدنی و یا با تاریخ مصرف میباشد. این تکنیک در فروش بلیت هواپیما و یا مدیریت اتاقهای هتلها کاربرد فراوان دارد. به عنوان مثال صندلیهای یک هواپیما بعد از پرواز بی ارزش میباشد و مسولیت مدیر درآمد تلاش برای فروش بلیت قبل از پرواز است. این تلاش شامل کنترل قیمت برای هر صندلیها و یا رزرو کردن تعدادی بلیت برای مسافرانی است که دقیقی قبل از پرواز درخواست بلیت میکنند.
چالش مربوط به این تکنیک فروش تعداد درست کالا در قیمت مناسب به مشتری مناسب میباشد. این تکنیک به نوعی تبعیض قیمت نیز میباشد. چهار مسأله اصلی مدیریت درآمد یعنی پیش بینی، رزرو مضاعف، کنترل موجودی صندلیها و قیمتگذاری است.
نرخ بازده
نرخ بازده از محاسبه درصد نسبت "سود پس از کسر استهلاک" به "میانگین سرمایه به کار رفته" به دست میآید. نرخ بازده، یکی از نسبتهای مالی برای سنجش کارایی بنگاههای اقتصادی یا طرحهای سرمایهگذاری است.
راههای گوناگونی برای محاسبه این نرخ وجود دارد. برای نمونه میتوان برای متغیر "سود" آن را پیش یا پس از کاستن مالیات از سود به دست آورد. برای مثال در یک مورد میتوان "سود" پس از کسر "مالیات" و بدون کسر "استهلاک" و هزینه "بهره" را به شمار آورد، و یا برای متغیر "سرمایه به کار رفته" نیز ممکن است "سهام ممتاز" یا "اوراق قرضه" از آن کم شوند که در این صورت بازده به دست آمده تنها به سرمایه سهام عادی تعلق خواهد داشت.
نقدهایی نیز بر کاربرد نرخ بازده ساده در تحلیلهای گوناگون سرمایهگذاری وارد شده است، چرا که در این روش زمانبندی خروجیها و ورودیهای سرمایه آشکار نیست و نیز ارزش زمانی پول به کار گرفته نمیشود. تحلیلگران برای ارزیابی طرحهای سرمایهگذاری، نرخ بازده ساده را معیار کارآمدی نمیدانند و به جای آن بر "نرخ بازده داخلی" طرحهای سرمایهگذاری تاکید دارند.
درآمد قابل تصرف
درآمد قابل تصرف، (به انگلیسی: Disposable Income) درآمدی است، که فرد میتواند، به مصرف و پسانداز، تخصیص دهد و مقدار آن، از طریق کسر نمودن درآمد شخصی، از مالیات بر درآمد، بدست میآید.
در حوزه کلان، درآمد قابل تصرف؛ با اضافه کردن تمام انتقالات جاری دریافتنی، بجز انتقالات اجتماعی غیرنقدی و کسر کردن تمام انتقالات جاری پرداختنی، بجز انتقالات اجتماعی غیرنقدی، به درآمد اولیه یک واحد تجاری، یا بخش نهادی، بدست میآید. درآمد قابل تصرف، قلم تراز کننده حساب توزیع ثانویه درآمد است.
ثروت
ثروت از مفاهیم عامی است که در حوزههای موضوعی مختلف استفاده میشود. بطور خاص ثروت، از مفاهیم اقتصاد ی است که به فراخور نوع نگاه و جایگاه مورد استفاده قرار گرفته، تعاریف متفاوتی از آن شدهاست. ثروت را میتوان شاخص تعیین جایگاه اقتصادی هر فرد دانست که کیفیت و کمیت آن در تقسیم بندی طبقات اقتصادی تعیین کنندهاست «دستهای از ظرفیتهای تولیدی است که مورد بهره برداری قرار میگیرند» این تعریف آدام اسمیت نظریه پرداز اقتصاد بازار از این مفهوم است.«مجموعهٔ گنجها و ذخایر طلا و گوهر و تاج و تخت» تعریفی قدیمی و ساده از این مفهوم است. در پی انقلاب صنعتی، اجزایی چون «تولید» و «ارزش افزوده » نقشی اساسی در معنای این مفهوم پیدا کردهاند.
تعریف ثروت
به طوركلي ثروت (Wealth) ،به کلیه مواد و اشیایی اطلاق می شود که نيازهاي بشر را رفع می نمایند. این ثروتها یا طبیعی هستند و مستقیم یا غیر مستقیم مورد استفاده واقع می شوند و یا تولید می گردند ؛ یعنی به دست بشر، تغییر شکل یافته، مورد استفاده قرار می گیرند. در اقتصاد، مفهوم دیگری به نام «دارایی (Assets)هم وجود دارد. دارایی به دو دسته «واقعی» و «غیر واقعی» تقسیم می شود. داراییهای واقعی، عبارت اند از: ماشین آلات، زمینها و ساختمانهای تحت مالکیت شرکتها و همچنین شامل کالاهای مصرفی با دوام، مانند: ماشین لباسشویی، دستگاههای صوتی - تصویری و خانه های مسکونی که در مالکیت خانوارها قرار دارند. این داراییها دارای بازدهی اند و با یکدیگر تفاوت دارند. خانه های شخصی افراد در واقع، نوعی بازدهی برای صاحبان آنها هستند و در آنها زندگی می کنند و هیچ گونه اجاره ای نمی پردازند. همین طور، صاحبان دستگاههای صوتی - تصویری بدون پرداخت اجاره از آنها بهره می برند. داراییهایی از این دست را دارایی واقعی می نامند. در بعضی از کشورهای صنعتی ارزش دارایی واقعی هر فرد، حدود سی هزار دلار است. نوع دیگر دارایی «دارایی مالی» است که شامل پول، سهام ،اوراق قرضه و یا اوراق مشارکت می شود. همچنين نوع ديگري از دارايي تحت عنوان سرمايه انساني نيز وجود دارد كه ناشي از جمعيت انساني در اقتصاد مي باشد. مجموع داراییهای واقعی ،مالی و انساني را «ثروت» می گويند كه هريك ازاين دارايي ها ايجاد كننده مطلوبيت هستند. ازآنجايي كه هر يك از اجزاي تشكيل دهنده ثروت،درجه مطلوبيت و رضايت متفاوتي را داراست لازم است بازدهي هريك ازآنها تبيين شود:
بازدهی اجزای ثروت
بازدهي به معناي افزايش ارزش يا قيمت در طول زمان مي باشد.البته به تشابه ميتوان بازدهي منفي را هم براي ثروت در نظر گرفت كه به معناي كاهش ارزش داراييها در طول زمان است .
بازدهي داراييهاي مالي:
پول:
پول به عنوان يكي از اصلي ترين اجزاي دارايي هاي مالي فرد،داراي بازده حقيقي منفي است زيرا با وجود تورم،عموما ارزش پول باگذشت زمان رو به كاهش دارد.اما از آنجايي كه موجب تسهيل مبادلات روزمره مي شودودارنده آن مطلوبيتي از اين امر مي برد پس پول داراي بازده ذهني مثبت ميباشد.
اوراق قرضه:
يك درآمد ثابت و دائمي كه به دارنده آن تعلق مي گيرد.اين بازدهي تا زمان انقضاء مدت اوراق و بازپرداخت اصل آن همه ساله دريافت ميشود.
سهام:
افراد با خريد سهام شركت ها در سود و زيان آنها شريك مي شوند.علاوه بر آن از تغيير قيمت سهام در بازار بورس نيز سود يا زيان كسب مي كنند.
بازدهي داراييهاي واقعي:
بازدهي اين نوع از داراييها همان خدمات ناشي از آنهاست كه نصيب صاحبان آن داراييها ميشود.
بازدهي ثروت انساني:
شامل كسب مهارت،دانش و تجربيات افراد در طول زندگي است .چنانچه نسبت ثروت انساني به ثروت فيزيكي(دارايي هاي مالي و واقعي)بيشتر باشد بازدهي آن مثبت و در غير اينصورت منفي خواهد بود.
البته مسلم است كه مسائل فوق هنگاميكه در چارچوب نظام اقتصادي جوامع قرار بگيرد دستخوش تغييرات و تعديل هايي خواهد شد.
تولید ثروت
با توجه به تعريف ارائه شده از ثروت،هرعملي كه منجر به افزايش انواع مختلف دارايي و افزايش سطح رضايت آدمي شود به توليد ثروت مي انجامد.البته اين عمل الزامات و ابزاري دارد كه در سه گروه كلي جاي ميگيرد:
-مواهب طبيعي مانند زمين،و كليه اشياومواد موجود در طبيعت كه خداوند آنها را خلق نموده و انسان با تغيير و تحول در آن اقدام به رفع نيازهاي خود و افزودن بر ثروت هاي طبيعي مي نمايد.
-كار انسان و بهره بردن از قواي فكري و فيزيكي كه منجر به توليد ثروت هاي واقعي و انساني مي گردد.
-سرمايه که ميتوان آن را ثروتي دانست كه براي توليد ثروت جديد مورد استفاده قرار ميگيرد.به عبارت ديگر منظور از سرمايه ابزارهاي متعددي كه در انجام كار از آنها استفاده مي شود كه انواع مختلفي از قبيل ساختمان ها،ماشين آلات ،خط لوله ها، برج ها و دكل ها را در بر ميگيرد.
البته نظر نظام ها و مكاتب مختلف اقتصادي در رابطه با منشاء ثروت متفاوت است وهريك بربعضي از اين عوامل تاكيد بيشتري دارند. براي مثال در نظام سرمایه داری اعتقاد بر اين است كه مهم ترين عامل مولد ثروت سرمايه است و انباشت ثروت براي افزودن بر موجودي سرمايه را توصيه مي كند. در مقابل سوسياليست ها با ديدگاه كاملا منتقدانه بيان داشته اند كه منشاءثروت نيروي كار و قواي انساني است و مناسبات سرمايه داري را بر ضد مصالح عمومي افراد جامعه مي دانند. اقتصاد دانان مسلمان نيز سعي كرده اند با توجه به آموزه هاي اقتصادي دين مبين اسلام يك شيوه اصلاح و تعديل شده را بيان كنند كه عبارت است از :دادن سهم مشخص و مؤثر به هريك از اين سه جزء به منظور افزايش ثروت موجود در جامعه.
توزیع ثروت
قطعا فهم اين موضوع كه ثروت در اختيار چه كسي است و باآن چه ميكند بسيار مهم است .چرا كه بنا به گفته گابريل زید نویسنده مكزيكي «ثروت در معناي اخص آن انباشت امكانات است» پس نحوه تمركز ثروت تاثير به سزايي درشكل گيري مناسبات اقتصادي جوامع خواهد داشت. مطابق اصول نظام سرمايه داري مالكيت ثروت در انحصار دارنده آن است.در واقع انواع مختلف دارايي ها حتي مواهب طبيعي مانند جنگل ها و معادن قابليت خصوصي شدن دارندمگر اينكه ضرورت اجتماعي ايجاب كند كه دولت ها اين حق را محدود نمايند.برعكس در اقتصاد سوسياليستي انواع ثروت ها حتي لوازم و دارايي هاي شخصي افراد در تملك دولت است و الگوي مالكيت عمومي است هرچند در مواردي خاص بخشي از آن به خود افراد واگذار مي شود.در نظام اقتصادي اسلام هر سه نوع مالكيت وجود دارد. بخشي از مشتركات عامه مانند معادن،درختان، زمين هاي باير و... توسط دولت اداره مي شود اما درآمدش متعلق به همه مردم است.در واقع مالكيت دولتي است اما منافعش عمومي است.همچنين دارايي ها فرد و ثروتي كه ناشي از كار و تلاش و يا حتي از ارث خانوادگي وي باشددر تملك انحصاري خود اوست و هيچ كس حق بهره برداري از آنها را نداردپس مسلم است كه مالكيت خصوصي در اسلام مطرح و معتبر است.
مصرف ثروت
قاعدتاً همه ثروت ها به مصرف مي رسند.اما طريقه و نتايج مصرف درموقعيت هاي مختلف، متفاوت است. مصارف ثروت به اعتبار نتيجه و اثر به چند گروه تقسيم مي شوند:
-مصارف توليدي و صنعتي:
در بعضي موارد، پس از استفاده از ثروت معادل آن ياحتي مازاد برآن ثروت جديدي توليد مي شود.به عبارت ديگر نه تنها هزينه ناشي از مصرف ثروت جبران ميشود بلكه نفعي نيز حاصل مي شود.اين نوع مصرف ثروت را مصرف توليدي مي نامند. براي مثال كشاورزان،كارگران معادن، تجار و صاحبان صنايع هرچند دائماًسرمايه ها و عوامل توليدي فراوان را به كار برده و مصرف مي نمايند اما به طور مستمر به توليد كالاها و خدمات مبادرت دارند و در واقع ثروت بيشتر وبا مطلوبيت بالاتر ايجاد ميكنند.بنابراين مصارف صنعتي و توليدي نه تنها ضرري به حيات نظام اقتصادي وارد نمي كند بلكه لازمه متمول شدن جامعه است و براي ايجاد و نگاه داري و تبديل و تكميل آلات و ادوات و ساختن ابزار لازم براي رفع نيازهاي بشر لازم و ضروري مي باشد.
-مصارف غير توليدي:
منظور از اين نوع مصارف،اين نيست كه الزاما ناپسند و مضر هستند بلكه اثري كه دارند قابل توجه است.زيرا ثروت را به مصرف مي رسانند و برطرف مي كنند بدون اينكه فوراًثروت جديد يا حتي معادل را جايگزين نمايد.مصارف روزانه و مايحتاج عمومي مردم از اين قبيل است. نوع خاصي از اين مصارف كه اقتصاد را دچار مشكل مي كندكنز و انباشته كردن ثروت و به ويژه پول است.برخي از افراد به جاي اينكه ثروت شان را در چرخه توليد و صنعت وارد كنند تا هم به رشد اقتصادي منجر شود و هم سود حاصل از سرمايه شان را كسب كنند،ترجيح مي دهند كه مستقيما باقرض دادن و سپس بهره گرفتن به كسب ثروت اقدام كنند صرف نظر از اينكه پول و سرمايه شان در چه راهي مصروف گشته است.هرچند اين روش از ريسك و خطر كم تري برخوردار است اما از اين روي كه منجر به ركود و عقب افتادگي صنايع ميشود و در بلند مدت اقتصاد را با كمبود منابع توليدي مواجه مي سازد مصرف مضر و بي فايده تلقي مي گردد.
برای محاسبه درآمد سرانه تولید ناخالص داخلی کشور را بر جمعیت تقسیم کرده عدد به دست آمده درآمد سرانه کشور است.
برای محاسبه درآمد سرانه دو فرمول وجود دارد. روش دوم که سازمانهای بینالمللی آمار خود را براساس آن محاسبه میکنند روش برابری قدرت خرید است.
هر دوی این آمارها قابل اتکاء هستند اما مفاهیم آنها قدری متفاوت است، معنی آمار براساس قدرت خرید این است که: چه مقدار درآمد به قیمت ایران قدرت خریدی به اندازه همان مقدار در دیگر کشورها دارد و در واقع هم همه کشورها قدرت درآمد را با قدرت خرید مقایسه میکنند. سازمان ملل، بانک جهانی و صندوق بینالمللی پول هر دو آمار را با هم ارائه میدهند.
بر همین اساس درآمد سرانه ایران مطابق آمار منتشر شده تا سال ۲۰۰۵ میلادی حدود ۲ هزار و ۶۰۰ دلار است که به دلیل بالابودن جمعیت ایران، رشد درآمد سرانه ایران نسبت به رشد کل اقتصاد کمتر است و شاید در حد ۸/۳ درصد رشد سرانه باشد.
روش دیگری که سازمانهای بینالمللی آمار خود را براساس آن محاسبه میکنند روش قدرت برابری خرید است که مطابق آمار تا سال ۲۰۰۵ تولید ناخالص داخلی ایران ۸ هزار و ۵۰ دلار است که با رشد ۸/۳ درصد سرانه در حال افزایش است.
هر دوی این آمارها قابل اتکاء هستند اما مفاهیم آنها قدری متفاوت است، معنی آمار براساس قدرت خرید این است که ۲هزار و ۶۰۰ دلار درآمد به قیمت ایران قدرت خریدی به اندازه ۸ هزارو ۵۰ دلار در نیویورک دارد و در واقع همه کشورها قدرت درآمد را با قدرت خرید مقایسه میکنند.
سازمان ملل، بانک جهانی و صندوق بینالمللی پول هر دو آمار را با هم ارائه میدهند که بر اساس این آمارها در بین کشورهای دنیا، در حال حاضر ایران از لحاظ قدرت برابری خرید، بیستمین کشور در دنیا است.
پسانداز
پس انداز ذخیره دارایی (پول، غذا و ...) را برای زمان احتیاج میگویند.
اهمیت
صرفه جویی و پس انداز کردن جزء برنامههای اقتصادی خانوادههای خوشبخت است. پس انداز پول میتواند روزی به سرمایهگذاری آن منجر شود. از طرف دیگر، همچنین افراد سالخورده به میزان زیادی از پس اندازها و اندوختههای خود برای گذران بقیه سالهای زندگی شان استفاده میکنند. همچنین عامل کم شدن میزان تمایل افراد به پس انداز در کشورهای دارای جمعیت سالخورده منجر به بروز نگرانیهایی نیز میشود.
حقوق (دستمزد)
حقوق، (به انگلیسی: Salary)، در مدیریت منابع انسانی به جبران خدمتی و پرداختهایی گفته میشود که به گونه پرداخت مالی و دورهای (در ایران معمولاً ماهانه) و در ازای کار کارمندان به آنها پرداخت میشود.
بازده سرمایهگذاری
در امور مالی، میزان بازده (ROR) یا بازگشت سرمایه (ROI)، نسبت پول به دست آمده در سرمایه گذاری به مقدار سرمایه اولیه است. مقدار پول به دست آمده ممکن است مربوط به بهره، سود یا درآمد خالص باشد. بازگشت سرمایه (ROI) معمولاً به صورت درصد بیان می شود.
سود خالص
سود خالص، (به انگلیسی: Net income) یا درآمد خالص، در تجارت و کسبوکار به آورده یا سود یک نهاد، در طول یک دوره حسابداری اطلاق میگردد، که از طریق کسر نمودن هزینههای عملیاتی و مالیات از درآمد آن نهاد، محاسبه شده باشد.
به بیان سادهتر، اگر هزینههای عملیاتی و مالیات یک شرکت را در طول یک دوره زمانی مشخص؛ مثلا یک سال مالی، از درآمدهای آن شرکت کسر نماییم، عدد بدست آمده، نشانگر سود خالص آن شرکت میباشد.
مثبت یا منفی بودن این عدد، نسبت مستقیم با عملکرد شرکت مورد نظر دارد. همچنین مثبت بودن سود خالص، به افزایش ارزش سهام و در نهایت افزایش حقوق صاحبان سهام میانجامد.
در حوزه ارائه صورتهای مالی، بنیاد استانداردهای گزارشگری مالی بینالمللی سود خالص را مترادف با سود و زیان، تعریف میکند.
سود خالص در حسابداری یک مفهوم کاملا مجزا از سود میباشد. سود خالص همچنین میتواند از مجموع درآمدهای غیرعملیاتی و درآمدهای عملیاتی یک شرکت، سپس کم کردن مالیات، محاسبه شود.
تجارت
تجارت یا دادوستد (به انگلیسی: Trade)، انتقال مالکیت کالا و خدمات از یک شخص یا نهاد به دیگری به ازای دریافت چیزی از خریدار است. به طور کلی هرگونه عملی (قابل سنجش و اندازه گیری مادی) را که اشخاص در مقابل کالا یا خدمتی، کالا یا خدمتی را واگذار نموده و هر دو طرف به هنگام این عمل راضی باشند تجارت گفته میشود. تجارت به دو قسمت تجارت داخلی و تجارت خارجی تقسیم میشود. در عرف معمول به تبادل کالاها یا خدمات تجارت اطلاق میشود و برای بهتر معامله کردن در زمان لازم و محدود نیاز به اطلاعات و مدیریت کردن اطلاعات جهت رسیدن به هدف است. تجارت سازوکاری است که هستهٔ سرمایهداری را تشکیل میدهد.
سابقه تجارت
ماقبل تاریخ:
منشأ تجارت با شروع ارتباطات در زمان ماقبل تاریخ شروع شدهاست. بازرگانی مرکز اصلی مردم ماقبل تاریخ است، که کالا و خدمات را از یکدیگر قبل از نوآوری مدرن و ایجاد ارز مبادله میکردند. پیتر واتسون سابقه تجارت را از حدود ۱۵۰٫۰۰۰ سال پیش می داند.
تاریخ کهن:
اعتقاد بر این است از اولین تجارتهایی که در سراسر تاریخبشر ثبت شده، شواهدِ تبادل ابسیدین و سنگ چخماق در عصر حجر است.
ابسیدین:
اولین استفاده از ابسیدین در شرق نزدیک مربوط به پارینه سنگی زیرین و میانی است. بوسانکوات یکی از محققان است که تجارت سنگ را، در حفاری در سال ۱۹۰۱ کشف کردهاست. تجارت اولین بار در جنوب غرب آسیا آغاز شد. گمان میشود که از ابسیدین به عنوان یک ماده برای ظروف و یا ابزار برش استفاده میشد، هر چند از مواد دیگر به آسانی قابل تهیه تر بود، در عوض، کاربران ابسیدین متعلق به طبقه ثروتمند در نظر گرفته شدهاند زیر مجموعهای از قبیله که از آن برای وظایفشان استفاده میکردند وبعنوان " مرد ثروتمند سنگ چخماق " نامیده میشدند. تجارت در این ماده در اروپا در دوران نوسنگی در مدیترانه بود. در حدود ۱۲،۰۰۰ سال قبل از میلاد شبکهای از آناتولی بعنوان منبع درجه اول برای تجارت با شرق مدیترانه، ایران و مصر وجود داشت با توجه به مطالعه زارین در سال ۱۹۹۰.
بعد از معامله:
مواد مورد استفاده برای ایجاد جواهرات در مصر از سال ۳۰۰۰ قبل از میلاد معامله میشد. مسیرهای دور تجارت برای اولین بار در ۳ هزار سال قبل از میلاد ظاهر شد، زمانی که سومریها در بین النهرین با تمدن هاراپان از دره سند معامله میکردند. فنیقیها، معامله گران دریا اشاره شدهاند، در سراسر دریای مدیترانه، و تا بریتانیا در شمال با منابع قلع برای تولید برنز سفر میکردند. برای این منظور آنها مستعمرات یونانی تجارت به نام مرکز فروش را تاسیس کردند. از آغاز تمدن یونانی تا سقوط امپراطوری روم در قرن ۵، تجارت ادویه ارزشمند به اروپا از شرق دور، تجارت پر سود، از جمله چین و هند است. امپراتوری روم به رشد و افزایش تجارت اجازه داد. امپراطوری روم، شبکه با ثبات و امن حمل و نقل را فعال کرد کالاهای تجاری بدون ترس از دزدی دریایی حمل و نقل میکردند. سقوط امپراطوری روم و قرون وسطی بی ثباتی برای اروپای غربی و فروپاشی شبکههای تجاری در جهان غرب را به ارمغان آورد. تجارت با این حال ادامه یافت: و در میان پادشاهی آفریقا، شرق میانه، هند، چین و جنوب شرق آسیا شکوفا شد. تجارت برخی در غرب رخ داد. به عنوان مثال، رادانیستهای قرون وسطی و یا گروهی (به معنای دقیق کلمه به تاریخ از دست رفته) از بازرگانان یهودی که بین مسیحیان اروپا و مسلمانان خاور نزدیک داد و ستد میکردند.
قرون وسطی:
در طول قرون وسطی، آسیای مرکزی، مرکز اقتصادی جهان بود. سغدیان شرق و غرب را در مسیر تجارت تحت سلطه داشتند که به عنوان جاده ابریشم پس از قرن ۴ تا قرن ۸ میلادی، با سویاب و تالاس در میان مراکز اصلی خود در شمال شناخته شدهاند. آنها بازرگانان کاروان اصلی آسیای مرکزی بودند. از قرن ۸ تا ۱۱، وایکینگها و وارانجیانها در اسکاندیناوی سفرهای تجاری میکردند. وایکینگها به اروپای غربی سفر میکردند، در حالی که وارانجیانها به روسیه میرفتند. هانسیتیک اتحاد تجاری شهرستانهایی است که انحصار تجارت را در بیشتر شمال اروپا و منطقه بالتیک، بین قرن ۱۳ و ۱۷ در اختیار داشتند.
تاریخچه کشف:
واسکو دا گاما پیشگام تجارت ادویه اروپا بود در سال ۱۴۹۸ او بعد از سفر در اطراف دماغه امید نیک در نوک جنوبی قاره آفریقا به کالیکات رسید. پیش از این، جریان ادویه از هند به اروپا توسط قدرتهای اسلامی، به ویژه مصر کنترل میشد. تجارت ادویه از اهمیت اقتصادی زیادی برخوردار بود و محرک تاریخچه کشف در اروپا بود. ادویه جات ترشی جات و برخی از کالاهای که با ارزش ترین بودند، از جهان شرق به اروپا منتقل میشدند و گاهی اوقات رقیب طلا میشدند در قرن شانزده، هفده استان مرکز تجارت آزاد، با هیچ کنترل ارز، و دفاع از حرکت آزاد کالا بود. تجارت در هند شرقی توسط پرتغال در قرن ۱۶، هلند در قرن ۱۷، و بریتانیا در قرن ۱۸ تحت سلطه بود. امپراتوری اسپانیا روابط تجاری به طور منظم در سراسر اقیانوس اطلس و اقیانوس آرام را توسعه داده بود. آدام اسمیت در سال ۱۷۷۶، با چاپ مقاله تحقیق در ماهیت و علل ثروت ملل، این سیاست موازنه بازرگانی کشور را مورد انتقاد قرار داد. و استدلال کرد که ملتها میتوانند از تخصص اقتصادی فقط به عنوان شرکتهای زیادی بهره مند شوند. از آنجا که تقسیم کار به اندازه بازار محدود میشد، او گفت که کشورها با دسترسی به بازارهای بزرگتر قادر به تقسیم کار موثر تر و در نتیجه سازنده تر خواهند بود.اسمیت گفت: که او کنترل واردات و صادرات را در نظر گرفته که به تجارت ملتها به عنوان یک کل به نفع صنایع خاص آسیب می رساند. در سال ۱۷۹۹، کمپانی هند شرق هلندی، که قبلاً بزرگترین شرکت جهان بود تا حدی به دلیل افزایش تجارت آزاد رقابتی، ورشکسته شد.
تاریخچه خرد:
در سال ۱۸۱۷، دیوید ریکاردو، جیمز میل و رابرت تورنز نشان دادند که بهره مندی از تجارت آزاد صنعتی ضعیف و قوی، در نظریه مزیت نسبی معروف است. در اصول اقتصاد سیاسی و مالیات نظریه ریکاردو هنوز هم عجیب در نظر گرفته شده و در اقتصادهای پیشرفته کاربرد دارد. هنگامی که یک تولید کننده کالا را تولید و آن را به یک کشور ناکارآمد میفرستد که قادر به تولید موثر تر آن نیست، به نفع هر دو کشور است. تعالی تجارت آزاد در درجه اول بر مزیت ملی در اواسط قرن ۱۹ است. که محاسبه شده بود که آیا هر کشور خاص برای بازکردن مرزهای خود به واردات از آن بهره مند میشود؟ جان استوارت میل، نشان داد که یک کشور با قدرت قیمت گذاری انحصاری در بازار بینالمللی میتواند از نظر تجارت از طریق حفظ تعرفهها و پاسخ به این روابط متقابل در سیاست تجاری ممکن است. ریکاردو و دیگران قبلاً پیشنهاد دادند. این به عنوان مدرک علیه دکترین جهانی تجارت آزاد ارائه شدهاست، که اعتقاد بر این بود که بیشتر مازاد اقتصادی تجارت به یک کشور، به جای سیاستهای کاملاً رایگان تجارت است. این سناریو در عرض چند سال در صنعت توسعه یافته توسط ترویج این نظریه که دولت "وظیفه" حمایت از صنایع جوان را دارد، هر چند تنها برای یک زمان برای آنها به منظور توسعه ظرفیت کامل بود. این سیاست در بسیاری از کشورها باعث به صنعتی کردن و از رقابت خارج کردن صادرکنندگان انگلیسی شد. میلتون فریدمن بعد ادامه داد: این اندیشه، نشان از آن دارد که شرایط چند تعرفهای به نفع کشور میزبان است، اما هرگز برای جهان بزرگ نیست.
قرن بیستم:
رکود بزرگ اقتصادی از سال ۱۹۲۹ تا اواخر ۱۹۳۰ وجود داشت. در طی این مدت، افت بزرگ در تجارت و سایر شاخصهای اقتصادی دیده شد. عدم وجود تجارت آزاد توسط بسیاری به عنوان یک عامل اصلی رکود در نظر گرفته شد. فقط در طول جنگ جهانی دوم رکود اقتصادی در ایالات متحده به پایان رسید. همچنین در طول جنگ، در سال ۱۹۴۴، ۴۴ کشور توافقنامه برتون وودز را، برای جلوگیری از موانع تجاری ملی امضا کردند، برای جلوگیری از رکود. که راه اندازی قوانین و نهادها برای تنظیم اقتصاد سیاسی بینالملل بود: صندوق بینالمللی پول و بانک بینالمللی بازسازی و توسعه را ادامه دادند (که بعدها به بانک جهانی و بانک تسویه بینالمللی تقسیم شدهاست). این سازمانها در سال ۱۹۴۶ عملیاتی شدند پس از آنکه کشورها به اندازه کافی این توافقنامه را به تصویب رساندند. در سال ۱۹۴۷، ۲۳ کشور با توافقنامه عمومی تعرفه و تجارت برای ترویج تجارت آزاد موافقت کردند.
تجارت آزاد:
تجارت آزاد بیشتر، در اواخر قرن ۲۰ و اوایل ۲۰۰۰وجود داشت. اتحادیه اروپا در ۱۹۹۲ موانع تجارت داخلی در کالا و کار را برداشت. 1 ژانویه، ۱۹۹۴ موافقتنامه تجارت آزاد آمریکای شمالی (NAFTA) تصویب شد. سال ۱۹۹۴ موافقتنامه GATT در مراکش سازمان تجارت جهانی را ایجاد کرد. در ۱ ژانویه ۱۹۹۵ سازمان تجارت جهانی برای تسهیل تجارت آزاد، توسط حکم متقابل مورد علاقه ملتها و تجارت میان تمام امضاء کنندگان ایجاد شد. EC اتحادیه اروپا، که اتحادیه اقتصادی (EMU) در سال ۲۰۰۲ بود، از طریق معرفی یورو، و ایجاد این یک بازار واقعی بین ۱۳ کشور عضو، از تاریخ ۱ ژانویه، ۲۰۰۷ تشکیل شد. سال ۲۰۰۵، توافقنامه تجارت آزاد آمریکای مرکزی، شامل ایالات متحده و جمهوری دومینیکن به امضاء رسید.
حمایت گرایی:
حمایت گرایی سیاستهای محدود کننده و منع تجارت بین کشورها و در تضاد با سیاستهای تجارت آزاد است. این سیاست اغلب به صورت تعرفهها و سهمیهٔ محدود کننده انجام میشود. سیاستهای حمایت گرایی به ویژه در ۱۹۳۰، بین رکود اقتصادی و شروع جنگ جهانی دوم رایج بود.
دین:
آموزههای مسلمانان آنها را تشویق به تجارت (و محکوم کردن ربا) مینماید. تجارت در جامعه مزایایی دارد اما غنی را غنی تر و فقیر را فقیر تر میسازد. آموزههای یهودی مسیحی معامله گران را برای جلوگیری از افزایش تقلب تشویق میکند.
توسعه پول:
اولین نمونه از پول، اشیاء با ارزش بود. این پول کالا نامیده میشد و شامل هر کالای به طور معمول در دسترس است که ارزش ذاتی دارد، نمونههای تاریخی آن عبارتند از: خوک، صدفهای نادر، دندان نهنگ، و (اغلب) گاو. در قرون وسطی در بابل، نان به عنوان شکل اولیه پول مورد استفاده قرار گرفت. در مکزیک دانههای کاکائو پول بودند. نرخ ارز به عنوان پول استاندارد برای تسهیل مبادله گسترده تر کالاها و خدمات معرفی شده بود. این اولین مرحله از ارز است، که در آن فلزات با ارزش ذخیره شده، و نمادها به نمایندگی از کالاها مورد استفاده قرار گرفت، تشکیل اساس تجارت از ۱۵۰۰ سال پیش بود. نمونههایی از سکهها از اولین جوامع در مقیاس بزرگ، اگر چه در ابتدا اینها توده بی نام و نشان از فلزات گرانبها بودند. اسپارت باستان برای دلسرد کردن شهروندان خود از درگیر شدن در تجارت خارجی سکه از آهن ضرب کرد.
روند کنونی
دور دوحه:
دور دوحه مذاکرات سازمان تجارت جهانی با هدف کاهش موانع تجارت در سراسر جهان، با تمرکز بر تجارت عادلانه تر برای کشورهای در حال توسعهاست. مذاکرات برای از بین بردن شکاف بین غنی کشورهای توسعه یافته، به نمایندگی از G20، و کشورهای عمده در حال توسعه صورت گرفتهاست. یارانههای کشاورزی مهم ترین مسئلهاست که بر اساس سخت ترین مذاکرهها توافق شدهاست. در مقابل، توافق زیادی در تسهیل تجارت و ظرفیت سازی وجود دارد. دور دوحه در دوحه، قطر، آغاز شد و مذاکرات پس از آن در: کانکون، مکزیک، ژنو، سوئیس و پاریس، فرانسه و هنگ کنگ ادامه یافت.
چین:
از حدود ۱۹۷۸، دولت جمهوری خلق چین (PRC) آزمایش در اصلاحات اقتصادی را آغاز کرد. در مقایسه با سبک قبلی اقتصاد برنامه ریزی متمرکز شوروی، اقدامات جدید به تدریج محدودیتهای اعمال شده بر روی کشاورزی، توزیع کشاورزی و چند سال بعد، شرکتهای شهری و کاری را دربرداشت. رویکرد بازار محور ناکارآمدی و تحریک سرمایه گذاریهای خصوصی، به ویژه کشاورزان را کاهش میدهد، که منجر به افزایش بهره وری و خروجی میگردد. یکی از ویژگیها استقرار چهار (بعد از پنج) در مناطق ویژه اقتصادی واقع در امتداد سواحل جنوب شرقی بود. اصلاحات نشان داد که موفقیت چشمگیری در افزایش خروجی، تنوع، کیفیت، قیمت و تقاضا است. در شرایط واقعی، اقتصاد در اندازه بین ۱۹۷۸ و ۱۹۸۶، دو برابر شد و دوباره در سال ۱۹۹۴ دو برابر شد، و دوباره در سال ۲۰۰۳انجام شد. به صورت واقعی سرانه، دو برابر از پایه ۱۹۷۸، در سال ۱۹۸۷، ۱۹۹۶ و ۲۰۰۶ صورت گرفت. سال ۲۰۰۸، اقتصاد ۱۶٫۷ برابر اندازه آن در سال ۱۹۷۸ بود، و ۱۲٫۱ برابر سطح قبلی سرانه بود. پیشرفت تجارت بینالمللی حتی با سرعت بیشتری به طور متوسط هر ۴٫۵ سال، دو برابر شدهاست. مجموع تجارت دو طرفه در ژانویه سال ۱۹۹۸ که از سطح تجارت تمام سال ۱۹۷۸ و سه ماهه اول سال ۲۰۰۹، بیش از سطح تجارت تمام سال ۱۹۹۸ بود. در سال ۲۰۰۸، تجارت دو جانبه چین بالغ بر ۲،۵۶ تریلیون دلار آمریکا است. در سال 1991 PRC به گروه انجمن همکاریهای اقتصادی آسیا و اقیانوس آرام، پیوست. در سال ۲۰۰۱، نیز به سازمان تجارت جهانی پیوست.
تجارت بینالمللی:
تجارت بینالمللی، تبادل کالا و خدمات در سراسر مرزهای ملی است. در اغلب کشورها، نشان دهنده بخش مهمی از تولید ناخالص داخلی است. در حالی که تجارت بینالمللی در سراسر تاریخ (جاده ابریشم، جاده کهربا) حاضر بودهاست، اهمیت اقتصادی، اجتماعی، سیاسی آن در قرنهای اخیر، عمدتاً به دلیل صنعتی شدن، حمل و نقل پیشرفته، جهانی شدن، شرکتهای چند ملیتی، و صادرات افزایش یافتهاست. در واقع، احتمالاً سبب رشد روزافزون تجارت بینالمللی است که معمولاً منظور از اصطلاح "جهانی شدن" است. شواهد تجربی برای موفقیت در تجارت را می توان در تضاد بین کشورهایی مانند کره جنوبی، که سیاست صنعتی صادرات گرا، و هند، که سیاست بسته تر دارد در طول تاریخ مشاهده نمود (گرچه هند بازکردن اقتصاد خود را از سال ۲۰۰۵آغاز کردهاست،). کره جنوبی به مراتب بهتر از معیارهای اقتصادی هند بیش از پنجاه سال گذشته انجام میدهد، اگر چه موفقیت آن نیز با نهادهای دولتی موثر است.
مصوبات تجاری:
تحریم تجارت علیه یک کشور خاص است که گاهی به آن به منظور مجازات آن کشور برای برخی از اقدامها تحمیل شدهاست. تحریم، یک شکل شدید از انزوای تحمیل شده، و محاصره تجارت یک کشور دیگر است. به عنوان مثال، ایالات متحده تحریم علیه کوبا را برای بیش از ۴۰ سال داشتهاست.
موانع تجاری:
اگر چه معمولاً محدودیتهای تجاری در میان کشورها وجود دارد، تجارت بینالمللی معمولاً توسط سهمیه و محدودیتهای دولتی تنظیم و اغلب توسط تعرفه مشمول مالیات است. تعرفه معمولاً بر واردات است، اما گاهی اوقات کشورها ممکن است تعرفه یا یارانههای صادراتی را تحمیل کنند. همه این موانع تجاری نامیده میشوند. اگر دولت موانع تجاری را حذف کند، یکی از شرایط تجارت آزاد وجود دارد. دولتی که سیاستهای حمایت از تولیدات داخلی را پیاده میکند ایجاد کننده موانع تجاری است.
کسب منصفانه:
جنبش تجارت عادلانه، همچنین به عنوان جنبش عدالت تجارت شناخته شده و به ترویج استفاده از نیروی کار، استانداردهای زیست محیطی و اجتماعی برای تولید کالاها، به ویژه کسانی که از جهان سوم و جهانی دوم و جهان اول هستند، چنین عقایدی این بحث را برانگیخت که آیا تجارت باید به عنوان حقوق بشر تدوین شود. واردات از شرکتی که به طور داوطلبانه استانداردهای تجارت منصفانه را رعایت و یا دولتها که آنها را از طریق ترکیبی از اشتغال و قانون تجارت اجرا میکنند. سیاستهای تجارت منصفانه به طور گستردهای متفاوت است، اعم از ممنوعیت مشترک کالاهای ساخته شده با استفاده از نیروی کار بردهها با حداقل دستمزد، مانند آنهایی که در ۱۹۸۰ قهوه تولید میکردند. سازمانهای غیر دولتی نیز نقش مهمی را در ترویج استانداردهای تجارت عادلانه با خدمت به عنوان ناظران مستقل برای انطباق با الزامات تجارت عادلانه بازی میکنند.
سود سرمایهای
سود سرمایهای، (به انگلیسی: Capital Gain) سودی است که در اثر فروش یک قلم دارایی مانند برگه سهام، اوراق قرضه یا املاک و مستغلات، به قیمتی بالاتر از قیمت خرید به دست میآید. این سود میتواند بلندمدت یا کوتاهمدت باشد.
مدیریت درآمد
مدیریت درآمد به تولید حداکثر درآمد یا سود از تعداد خاصی از یک نو کالا با در نظر گرفتن رفتار مشتریان گفته میشود. کاربرد این تکنیک بیشتر در کالاهای فاسد شدنی و یا با تاریخ مصرف میباشد. این تکنیک در فروش بلیت هواپیما و یا مدیریت اتاقهای هتلها کاربرد فراوان دارد. به عنوان مثال صندلیهای یک هواپیما بعد از پرواز بی ارزش میباشد و مسولیت مدیر درآمد تلاش برای فروش بلیت قبل از پرواز است. این تلاش شامل کنترل قیمت برای هر صندلیها و یا رزرو کردن تعدادی بلیت برای مسافرانی است که دقیقی قبل از پرواز درخواست بلیت میکنند.
چالش مربوط به این تکنیک فروش تعداد درست کالا در قیمت مناسب به مشتری مناسب میباشد. این تکنیک به نوعی تبعیض قیمت نیز میباشد. چهار مسأله اصلی مدیریت درآمد یعنی پیش بینی، رزرو مضاعف، کنترل موجودی صندلیها و قیمتگذاری است.
نرخ بازده
نرخ بازده از محاسبه درصد نسبت "سود پس از کسر استهلاک" به "میانگین سرمایه به کار رفته" به دست میآید. نرخ بازده، یکی از نسبتهای مالی برای سنجش کارایی بنگاههای اقتصادی یا طرحهای سرمایهگذاری است.
راههای گوناگونی برای محاسبه این نرخ وجود دارد. برای نمونه میتوان برای متغیر "سود" آن را پیش یا پس از کاستن مالیات از سود به دست آورد. برای مثال در یک مورد میتوان "سود" پس از کسر "مالیات" و بدون کسر "استهلاک" و هزینه "بهره" را به شمار آورد، و یا برای متغیر "سرمایه به کار رفته" نیز ممکن است "سهام ممتاز" یا "اوراق قرضه" از آن کم شوند که در این صورت بازده به دست آمده تنها به سرمایه سهام عادی تعلق خواهد داشت.
نقدهایی نیز بر کاربرد نرخ بازده ساده در تحلیلهای گوناگون سرمایهگذاری وارد شده است، چرا که در این روش زمانبندی خروجیها و ورودیهای سرمایه آشکار نیست و نیز ارزش زمانی پول به کار گرفته نمیشود. تحلیلگران برای ارزیابی طرحهای سرمایهگذاری، نرخ بازده ساده را معیار کارآمدی نمیدانند و به جای آن بر "نرخ بازده داخلی" طرحهای سرمایهگذاری تاکید دارند.
درآمد قابل تصرف
درآمد قابل تصرف، (به انگلیسی: Disposable Income) درآمدی است، که فرد میتواند، به مصرف و پسانداز، تخصیص دهد و مقدار آن، از طریق کسر نمودن درآمد شخصی، از مالیات بر درآمد، بدست میآید.
در حوزه کلان، درآمد قابل تصرف؛ با اضافه کردن تمام انتقالات جاری دریافتنی، بجز انتقالات اجتماعی غیرنقدی و کسر کردن تمام انتقالات جاری پرداختنی، بجز انتقالات اجتماعی غیرنقدی، به درآمد اولیه یک واحد تجاری، یا بخش نهادی، بدست میآید. درآمد قابل تصرف، قلم تراز کننده حساب توزیع ثانویه درآمد است.
ثروت
ثروت از مفاهیم عامی است که در حوزههای موضوعی مختلف استفاده میشود. بطور خاص ثروت، از مفاهیم اقتصاد ی است که به فراخور نوع نگاه و جایگاه مورد استفاده قرار گرفته، تعاریف متفاوتی از آن شدهاست. ثروت را میتوان شاخص تعیین جایگاه اقتصادی هر فرد دانست که کیفیت و کمیت آن در تقسیم بندی طبقات اقتصادی تعیین کنندهاست «دستهای از ظرفیتهای تولیدی است که مورد بهره برداری قرار میگیرند» این تعریف آدام اسمیت نظریه پرداز اقتصاد بازار از این مفهوم است.«مجموعهٔ گنجها و ذخایر طلا و گوهر و تاج و تخت» تعریفی قدیمی و ساده از این مفهوم است. در پی انقلاب صنعتی، اجزایی چون «تولید» و «ارزش افزوده » نقشی اساسی در معنای این مفهوم پیدا کردهاند.
تعریف ثروت
به طوركلي ثروت (Wealth) ،به کلیه مواد و اشیایی اطلاق می شود که نيازهاي بشر را رفع می نمایند. این ثروتها یا طبیعی هستند و مستقیم یا غیر مستقیم مورد استفاده واقع می شوند و یا تولید می گردند ؛ یعنی به دست بشر، تغییر شکل یافته، مورد استفاده قرار می گیرند. در اقتصاد، مفهوم دیگری به نام «دارایی (Assets)هم وجود دارد. دارایی به دو دسته «واقعی» و «غیر واقعی» تقسیم می شود. داراییهای واقعی، عبارت اند از: ماشین آلات، زمینها و ساختمانهای تحت مالکیت شرکتها و همچنین شامل کالاهای مصرفی با دوام، مانند: ماشین لباسشویی، دستگاههای صوتی - تصویری و خانه های مسکونی که در مالکیت خانوارها قرار دارند. این داراییها دارای بازدهی اند و با یکدیگر تفاوت دارند. خانه های شخصی افراد در واقع، نوعی بازدهی برای صاحبان آنها هستند و در آنها زندگی می کنند و هیچ گونه اجاره ای نمی پردازند. همین طور، صاحبان دستگاههای صوتی - تصویری بدون پرداخت اجاره از آنها بهره می برند. داراییهایی از این دست را دارایی واقعی می نامند. در بعضی از کشورهای صنعتی ارزش دارایی واقعی هر فرد، حدود سی هزار دلار است. نوع دیگر دارایی «دارایی مالی» است که شامل پول، سهام ،اوراق قرضه و یا اوراق مشارکت می شود. همچنين نوع ديگري از دارايي تحت عنوان سرمايه انساني نيز وجود دارد كه ناشي از جمعيت انساني در اقتصاد مي باشد. مجموع داراییهای واقعی ،مالی و انساني را «ثروت» می گويند كه هريك ازاين دارايي ها ايجاد كننده مطلوبيت هستند. ازآنجايي كه هر يك از اجزاي تشكيل دهنده ثروت،درجه مطلوبيت و رضايت متفاوتي را داراست لازم است بازدهي هريك ازآنها تبيين شود:
بازدهی اجزای ثروت
بازدهي به معناي افزايش ارزش يا قيمت در طول زمان مي باشد.البته به تشابه ميتوان بازدهي منفي را هم براي ثروت در نظر گرفت كه به معناي كاهش ارزش داراييها در طول زمان است .
بازدهي داراييهاي مالي:
پول:
پول به عنوان يكي از اصلي ترين اجزاي دارايي هاي مالي فرد،داراي بازده حقيقي منفي است زيرا با وجود تورم،عموما ارزش پول باگذشت زمان رو به كاهش دارد.اما از آنجايي كه موجب تسهيل مبادلات روزمره مي شودودارنده آن مطلوبيتي از اين امر مي برد پس پول داراي بازده ذهني مثبت ميباشد.
اوراق قرضه:
يك درآمد ثابت و دائمي كه به دارنده آن تعلق مي گيرد.اين بازدهي تا زمان انقضاء مدت اوراق و بازپرداخت اصل آن همه ساله دريافت ميشود.
سهام:
افراد با خريد سهام شركت ها در سود و زيان آنها شريك مي شوند.علاوه بر آن از تغيير قيمت سهام در بازار بورس نيز سود يا زيان كسب مي كنند.
بازدهي داراييهاي واقعي:
بازدهي اين نوع از داراييها همان خدمات ناشي از آنهاست كه نصيب صاحبان آن داراييها ميشود.
بازدهي ثروت انساني:
شامل كسب مهارت،دانش و تجربيات افراد در طول زندگي است .چنانچه نسبت ثروت انساني به ثروت فيزيكي(دارايي هاي مالي و واقعي)بيشتر باشد بازدهي آن مثبت و در غير اينصورت منفي خواهد بود.
البته مسلم است كه مسائل فوق هنگاميكه در چارچوب نظام اقتصادي جوامع قرار بگيرد دستخوش تغييرات و تعديل هايي خواهد شد.
تولید ثروت
با توجه به تعريف ارائه شده از ثروت،هرعملي كه منجر به افزايش انواع مختلف دارايي و افزايش سطح رضايت آدمي شود به توليد ثروت مي انجامد.البته اين عمل الزامات و ابزاري دارد كه در سه گروه كلي جاي ميگيرد:
-مواهب طبيعي مانند زمين،و كليه اشياومواد موجود در طبيعت كه خداوند آنها را خلق نموده و انسان با تغيير و تحول در آن اقدام به رفع نيازهاي خود و افزودن بر ثروت هاي طبيعي مي نمايد.
-كار انسان و بهره بردن از قواي فكري و فيزيكي كه منجر به توليد ثروت هاي واقعي و انساني مي گردد.
-سرمايه که ميتوان آن را ثروتي دانست كه براي توليد ثروت جديد مورد استفاده قرار ميگيرد.به عبارت ديگر منظور از سرمايه ابزارهاي متعددي كه در انجام كار از آنها استفاده مي شود كه انواع مختلفي از قبيل ساختمان ها،ماشين آلات ،خط لوله ها، برج ها و دكل ها را در بر ميگيرد.
البته نظر نظام ها و مكاتب مختلف اقتصادي در رابطه با منشاء ثروت متفاوت است وهريك بربعضي از اين عوامل تاكيد بيشتري دارند. براي مثال در نظام سرمایه داری اعتقاد بر اين است كه مهم ترين عامل مولد ثروت سرمايه است و انباشت ثروت براي افزودن بر موجودي سرمايه را توصيه مي كند. در مقابل سوسياليست ها با ديدگاه كاملا منتقدانه بيان داشته اند كه منشاءثروت نيروي كار و قواي انساني است و مناسبات سرمايه داري را بر ضد مصالح عمومي افراد جامعه مي دانند. اقتصاد دانان مسلمان نيز سعي كرده اند با توجه به آموزه هاي اقتصادي دين مبين اسلام يك شيوه اصلاح و تعديل شده را بيان كنند كه عبارت است از :دادن سهم مشخص و مؤثر به هريك از اين سه جزء به منظور افزايش ثروت موجود در جامعه.
توزیع ثروت
قطعا فهم اين موضوع كه ثروت در اختيار چه كسي است و باآن چه ميكند بسيار مهم است .چرا كه بنا به گفته گابريل زید نویسنده مكزيكي «ثروت در معناي اخص آن انباشت امكانات است» پس نحوه تمركز ثروت تاثير به سزايي درشكل گيري مناسبات اقتصادي جوامع خواهد داشت. مطابق اصول نظام سرمايه داري مالكيت ثروت در انحصار دارنده آن است.در واقع انواع مختلف دارايي ها حتي مواهب طبيعي مانند جنگل ها و معادن قابليت خصوصي شدن دارندمگر اينكه ضرورت اجتماعي ايجاب كند كه دولت ها اين حق را محدود نمايند.برعكس در اقتصاد سوسياليستي انواع ثروت ها حتي لوازم و دارايي هاي شخصي افراد در تملك دولت است و الگوي مالكيت عمومي است هرچند در مواردي خاص بخشي از آن به خود افراد واگذار مي شود.در نظام اقتصادي اسلام هر سه نوع مالكيت وجود دارد. بخشي از مشتركات عامه مانند معادن،درختان، زمين هاي باير و... توسط دولت اداره مي شود اما درآمدش متعلق به همه مردم است.در واقع مالكيت دولتي است اما منافعش عمومي است.همچنين دارايي ها فرد و ثروتي كه ناشي از كار و تلاش و يا حتي از ارث خانوادگي وي باشددر تملك انحصاري خود اوست و هيچ كس حق بهره برداري از آنها را نداردپس مسلم است كه مالكيت خصوصي در اسلام مطرح و معتبر است.
مصرف ثروت
قاعدتاً همه ثروت ها به مصرف مي رسند.اما طريقه و نتايج مصرف درموقعيت هاي مختلف، متفاوت است. مصارف ثروت به اعتبار نتيجه و اثر به چند گروه تقسيم مي شوند:
-مصارف توليدي و صنعتي:
در بعضي موارد، پس از استفاده از ثروت معادل آن ياحتي مازاد برآن ثروت جديدي توليد مي شود.به عبارت ديگر نه تنها هزينه ناشي از مصرف ثروت جبران ميشود بلكه نفعي نيز حاصل مي شود.اين نوع مصرف ثروت را مصرف توليدي مي نامند. براي مثال كشاورزان،كارگران معادن، تجار و صاحبان صنايع هرچند دائماًسرمايه ها و عوامل توليدي فراوان را به كار برده و مصرف مي نمايند اما به طور مستمر به توليد كالاها و خدمات مبادرت دارند و در واقع ثروت بيشتر وبا مطلوبيت بالاتر ايجاد ميكنند.بنابراين مصارف صنعتي و توليدي نه تنها ضرري به حيات نظام اقتصادي وارد نمي كند بلكه لازمه متمول شدن جامعه است و براي ايجاد و نگاه داري و تبديل و تكميل آلات و ادوات و ساختن ابزار لازم براي رفع نيازهاي بشر لازم و ضروري مي باشد.
-مصارف غير توليدي:
منظور از اين نوع مصارف،اين نيست كه الزاما ناپسند و مضر هستند بلكه اثري كه دارند قابل توجه است.زيرا ثروت را به مصرف مي رسانند و برطرف مي كنند بدون اينكه فوراًثروت جديد يا حتي معادل را جايگزين نمايد.مصارف روزانه و مايحتاج عمومي مردم از اين قبيل است. نوع خاصي از اين مصارف كه اقتصاد را دچار مشكل مي كندكنز و انباشته كردن ثروت و به ويژه پول است.برخي از افراد به جاي اينكه ثروت شان را در چرخه توليد و صنعت وارد كنند تا هم به رشد اقتصادي منجر شود و هم سود حاصل از سرمايه شان را كسب كنند،ترجيح مي دهند كه مستقيما باقرض دادن و سپس بهره گرفتن به كسب ثروت اقدام كنند صرف نظر از اينكه پول و سرمايه شان در چه راهي مصروف گشته است.هرچند اين روش از ريسك و خطر كم تري برخوردار است اما از اين روي كه منجر به ركود و عقب افتادگي صنايع ميشود و در بلند مدت اقتصاد را با كمبود منابع توليدي مواجه مي سازد مصرف مضر و بي فايده تلقي مي گردد.
آسانسور
آسانسور یا بالابر (به فرانسوی: ascenseur)، اتاقک متحرکی است که به وسیلهٔ آن از طبقهای به طبقات بالا روند و یا از طبقهٔ بالا به پایین فرود آیند. به عبارت دیگر آسانسور تجهیزات حمل و نقل عمودی است که حرکت مردم و یا کالا بین طبقات را تسهیل میبخشد. آسانسور معمولاً به کمک موتور الکتریکی باعث حرکت عمودی کابین میشود.
پیشینه
از بررسی معماری ساختمانها در گذشته میتوان فهمید که در گذشته توان ساخت ساختمانهای بلند وچود داشتهاست ولی شاید دلیل اینکه چرا این کار چندان رواج نداشته، وجود پلههای بسیار بودهباشد. این مشکل همچنان پابرجا بود تا اینکه یک مکانیک آمریکایی به نام الیشا اوتیس ایمنی را در بالابر با به کارگیری چرخی ضامندار که در صورت پارهشدن طناب، اندکی پس از سقوط بالابر را متوقف میکرد، فراهم کرد. این اختراع که در سال ۱۸۵۴ در نمایشگاهی در نیویورک پردهبرداری شد، مقدمهای برای کاربرد گستردهٔ بالابر بود.ناصرالدین شاه در سفرنامه فرنگ خویش در تعریف و توصیف آسانسور میگوید: رفتیم به مریضخانه سنت توماس ... از مرتبههای زیر اسبابی دارند که ناخوش را روی تخت گذاشته از توی اطاق زیر میکشند به مرتبه بالا میبرند. بسیار تماشا داشت که ناخوش حرکت نکند.
در حال حاضر یکی از مشکلات ساختمانهای بزرگ کافی نبودن فضای در نظر گرفته شده برای آسانسور است. این امر یعنی پیشبینی و منظور نمودن فضای کافی با محاسبه تعداد ظرفیت و سرعت مناسب آسانسورها باتوجه به ارتفاع و جمعیت ساکن و کاربری ساختمان باید در ابتدای کار یعنی در زمان طراحی ساختمانها مد نظر قرار گیرد؛ وگرنه پس از اجرای ساختمان معمولاً افزایش فضای چاه آسانسور بسیار مشکل و در اکثر موارد غیر ممکن است.
آسانسور وسیلهای است الکترومکانیکی، در ابتدای اختراع آسانسور به شکل امروزی، بیشتر قطعات و لوازم آسانسورها مکانیکی و الکتریکی بود ولی با پیشرفت علوم در حوزه الکترونیک و نیمههادیها و همچنین ورود حوزه علوم هوش مصنوعی به صنعت این وسیله نیز تکامل یافت و به عنوان یک وسیله کاملاً کاربردی با حوزه سطح دسترسی کاملاً گسترده در بین جوامع شهری قرار گرفت. در طراحی آسانسور علومی همچون مکانیک، برق و الکترونیک، معماری و صنایع مورد استفادهاست. به همین علت هیچگاه یک متخصص به تنهایی قادر نخواهد بود که یک آسانسور را به تنهایی و با تکیه بر یکی از شاخههای علوم طراحی نماید. تا قبل از دهه ۱۹۹۰، عمده اموزشها در این صنعت بصورت اموزشهای محدود و استاد و شاگردی و صرفاً در کارخانههای بزرگ آسانسورسازی معمول بود. به همین سبب آموزش در این صنعت محدود و پنهان بود. برای اولین بار در سال ۱۹۹۵ میلادی اتحادیه آسانسور و پله برقی انگلستان (LEIA) با همکاری پروفسور یانوفسکی و پروفسور جینا بارنی اقدام به برگزاری دورههای آموزشی کوتاه مدت ماژولاری در انگلستان نمود که بیشتر مورد استفاده نصابان و متخصین این کشور بود. در ادامه این اتحادیه با همکاری دانشگاه نورث همپتون انگلستان دورههای دانشگاهی این رشته را در مقطع کاردانی و کارشناسی آغاز نمود. اولین دوره این مقاطع در سال ۱۹۹۸ در نورث همپتون انگلستان با هدایت جانات آدامز، برایان واتز، استفان کازمارسیزیک که از اعضای هیئت علمی دانشکده مهندسی مکانیک و علوم کاربردی بودند آغاز شد. از سال ۲۰۰۰ به بعد مقاطع کارشناسی ارشد و دکتری تخصصی تحت عنوان elevator and escalator engineering آغاز گشت.
انواع آسانسور
تمامی آسانسورها در داشتن خصوصیاتی مانند داشتن کابین، حرکت عمودی و توقف در سطوح مختلف با هم مشابه اند. اما از لحاظ نحوه اعمال نیروی محرکه به کابین متفاوت هستند که معمولاً به سه دسته آسانسورهای کششی، هیدرولیک و وینچی تقسیم می شوند(البته نوع فوق پیشرفته دیگری که مغناطیسی می باشد وجود دارد).
آسانسورهای کششی
نیروی محرکه در این نوع آسانسورها از یک موتورالکتریکی که معمولاً در بالای چاه آسانسور و در محلی به نام موتورخانه نصب گردیده، تامین می شود. بر روی فلکه این موتور تعدادی کابل فولادی (اصطلاحاً سیم بکسل) وجود دارد که از یک سمت به کابین آسانسور و از سمت دیگر به وزنههای آسانسور که درون قابی فلزی به نام قاب وزنه قرار دارند، متصل است. جنس این وزنه ها معمولاً از چدن یا بتن است. وزن این وزنه ها به اندازه وزن کابین به علاوه نصف ظرفیت کابین است. وزن هر نفر در محاسبات مربوط به آسانسور ۷۵ کیلوگرم است. دلیل قرار دادن وزنه در سیستم آسانسور کمک به بالا بردن آسانسور است در غیر اینصورت برای این کار باید موتورهای بسیار قوی با کیلووات بالا استفاده کرد. پس با این کار توان موتور مورد استفاده کاهش مییابد. طبیعی است که این وزنه در پایین آمدن آسانسور مزاحمت ایجاد میکند، اما چون هر جسم بدون دخالت به پایین سقوط میکند پس استفاده از وزنه مانعی بزرگی در حرکت آسانسور ایجاد نمیکند.
اساس کار این نوع آسانسورها بر اساس نیروی اصطکاک بین سیم بکسلها و فلکه موتور است. در داخل فریم وزنه به اندازه وزن کابین به اضافه نصف ظرفیت کابین وزنه وجود دارد. مثلاً اگر ظرفیت کابین ۹۰۰ کیلوگرم باشد(یعنی آسانسور نفربر ۱۲ نفره چون متوسط وزن هر نفر ۷۵ کیلو گرم است)باندازه ۴۵۰ کیلوگرم باضافه وزن کابین در کادر وزنه، وزنه وجود دارد. با کمک این وزنه، نیروی کشش لازم برای حرکت کابین کاهش می یابد چرا که در صورت رعایت کردن ظرفیت کابین، اختلاف وزن بین کادر وزنه و کابین تحت هر شرایطی از نصف ظرفیت کابین (در مثال قبل ۴۵۰ کیلوگرم) بیشتر نخواهد شد و در حرکت به سمت بالا یا پایین سیستم کشش آسانسور حداکثر برای جابه جایی جرمی به اندازه نصف ظرفیت کابین توان مصرف خواهد کرد.
آسانسورهای هیدرولیک
امروزه آسانسورهای هیدرولیکی نیز جای خود را در بین کاربران خانگی باز کردهاند. در اروپا بیش از 70 درصد از آسانسورهای زیر 5 طبقه هیدرولیک استفاده می شوند که از محاسن این نوع آسانسورها میتوان به نرمی حرکت در استارت اولیه ؛ خرابی و استهلاک بسیار کم ؛ سهولت در عیب یابی و تعمیر ؛ ایجاد آسانسورهای زیبا و شیشه ای به دلیل حذف کادر وزنه و سیم بکسل ؛ احتیاج به سازه سبک ؛ عدم نیاز به موتورخانه در پشت بام ؛ ایجاد آسانسورهای باربر و سنگین با تناژ بالا و زیبایی بام خانه و همچنین تراز شدن دقیق آن در طبقات اشاره نمود اما از محدودیتهای استفاده از این نوع آسانسورها میتوان به محدودیت در ارتفاع و کندی نسبی سرعت آنها و تنها قرارگیری در چاهک را اشاره کرد.( البته امروزه با استفاده از درایو و سیستم خنک کننده می توان به سرعت 1 متر به صورت معمول دست یافت. آسانسورهای هیدرولیک با پمپ فشار روغن و جک هیدرولیک کار میکنند.
در آسانسورهای هیدرولیک به خاطر اینکه کادر وزنه وجود ندارد و سیستم جک هیدرولیکی باید تمامی کابین و مسافران را جا به جا کند نیاز به موتورهای قوی تری هست. در این آسانسورها یک موتور سه فاز غوطه ور در روغن به همراه یک شیرالکتریکی مخصوص که اصطلاحاً پاور یونیت نامیده می شوند وظیفه تامین فشار روغن برای جک هیدرولیک را داراست. برای راه اندازی موتور به خاطر وجود موتورهای قوی تر در صورت استفاده از درایو یا سافت استارتر نیاز به هزینه بسیار بالاتری است پس لذا معمولاً برای شروع به کار موتور پمپ هیدرولیک از سیستم رایج ستاره - مثلث استفاده می شود. اما این موتور و فشار تنها در حرکت به سمت بالا مورد نیاز است و برای حرکت کابین به سمت پایین نیازی به روشن کردن موتور و مصرف توان نیست و تنها با بازکردن یک شیر و خالی کردن روغن جک کابین به آرامی به سمت پایین حرکت می کند. به عبارت دیگر یک سیستم هیدرولیک تنها در نیمی از مسافت حرکتی خود (تنها به سمت بالا) خود توان قابل ملاحظه ای مصرف می کند و در نیمه دیگر (تنها به سمت پایین) از نیروی گرانش استفاده می کند و این موضوع مصرف برق بالاتر آن نسبت به آسانسورهای دوسرعته را منتفی می کند.
آسانسورهای وینچی
نوعی آسانسور است كه با زنجیر یا طناب فولادی آویزان شده و نیروی رانش به طریقی به غیر از اصطكاك به آن وارد می شود. در این نوع آسانسورها قاب وزنه وجود ندارد.
نیروی محرکه
نیروی محرکه موتور آسانسورها سابقاً از موتورهای جریان مستقیم و توسط برق برق جریان مستقیم بود که برای این گونه موتورها از راه اندازهای گوناگونی همانند وارد - لئونارد استفاده می شد. با از دور خارج شدن موتورهای جریان مستقیم (DC) و معرفی موتورهای القایی سه فاز سالهاست که از موتورهای الکتریکی سه فاز القایی یا آسنکرون و اخیراً از موتورهای مغناطیس دائم (PM) و یا سنکرون استفاده می شود. در این موتورها از مکانیسم لنت ترمز استفاده می شود که با استفاده از نیروی اصطکاک مانع از حرکت ناخواسته موتور در حالت توقف می شود.
موتورهای القایی مورد استفاده در آسانسور به همراه گیربکس (جعبه دنده) و چرخ طیار به کار می روند. این موتورها در ابتدا دارای یک استاتور و تک سرعته بودند. این سیستم دارای اشکالاتی از جمله تکان شدید در هنگام کار بود. به خاطر همین تکان شدید بود که سرعت نهایی کابین در این موتورها کم بود. پس از مدتی موتورهای دوسرعته به بازار عرضه شدند. این موتورها دارای دو استاتور جدا گانه هستند که برای دو سرعت تند و کند به کار می روند. تعداد قطب استاتور دور کند معمولاً چهار برابر دور تند است که باعث می شود سرعت دور کند موتور یک چهارم دور تند باشد. در این نوع موتورها استارت کار موتور با دور تند است. دو عامل یعنی نیروی عکس العمل دنده ها در گیربکس و وجود چرخ طیار یا فلای ویل متصل به محور روتور موتور که دارای لختی دورانی است، مانع از تشدید تکان ها می شوند. برای توقف موتور با استفاده از یک مدار الکتریکی استاتور دور کند وارد مدار شده و دور تند از مدار خارج می شود. تغییر جهت حرکت نیز با جابه جایی دو فاز امکان پذیر است.
با معرفی سیستم های کنترل دور موتور القایی که متشکل از یک مبدل (یکسو ساز) و یک اینورتر هستند، استفاده از آنها در صنعت آسانسور به سرعت پیشرفت کرد. مزیت های این درایورها عبارتند از: نرمی حرکت و توقف، بهبود ضریب توان و کاهش بار رآکتیو شبکه برق، امکان استفاده از موتورهای تک استاتوره و حذف چرخ طیار یا فلایویل و در نتیجه کاهش برق مصرفی. این داریورها که انواع مخصوص استفاده در تابلو فرمان آسانسور آن نیز عرضه شده است، با تغییر فرکانس، نمودار حرکتی منظمی از شروع تا انتها و ایستادن آسانسور ایجاد میکند. در انواع پیشرفته تر این درایورها معمولاً امکان اتصال به یک تاکومتر یا انکودر نیز وجود دارد. این انکودر با اتصال به محور موتور امکان کنترل حلقه بسته را برای درایور فراهم می کند. وجود فیدبک برای یک سیستم کنترل بسیار حایز اهمیت است و باعث نرمی حرکت فوق العاده در آسانسور می شود.
در هنگام توقف آسانسور به علت بالا بودن اندازه حرکت(تکانه) کابین گاهی اوقات موتور به صورت ژنراتوری کار می کند و نیاز است که انرژی تولید شده توسط موتور در جایی تخلیه شود. در آسانسورهای دوسرعته و در سیستم های قدیمی این انرژی به شبکه برق برگشت داده می شد اما در درایور ها به علت وجود یکسوساز، این انرژی قابل برگشت نیست و باعث ازدیاد شدید ولتاژ بر روی بانک خازنی موجود در درایور شده و امکان آسیب زدن به آن وجود دارد. به همین منظور از یک مقاومت با توان بالا جهت تخلیه این انرژی استفاده می شود که به آن اصطلاحاً مقاومت ترمز گفته می شود.
اما با همه این ها موتورهای القایی با گیربکس معایبی نیز دارند. از جمله آنها پایین بودن بازده الکتریکی موتور (در حدود هشتاد درصد) و پایین بودن بازده مکانیکی گیربکس (در حدود 45 درصد) که موجب افزایش هزینه ها و استهلاک سیستم می شود. به همین خاطر موتورهای سنکرون با مغناطیس دائم کم کم در صنعت آسانسور پدیدار شدند که بازده نهایی آنها گاهی به 95 درصد هم می رسد. گشتاور بسیار بالاتر محور موتور باعث می شود که نیازی به استفاده از گیربکس در این موتورها نباشد.این موتورها دارای سیستم راه اندازی پیچیدهای هستند و لزوماً باید با استفاده از درایور و تاکومتر مورد استفاده قرار بگیرند.
تابلو فرمان آسانسور
آسانسورها در گذشته نه چندان دور بوسیله تابلوهای رلهای فرماندهی میشدند. فرمان از این تابلوها به موتورهای به اصطلاح دوسرعته میرسید. این موتورها بوسیله دو سیم پیچی که داشتند قادر بودند با دو سرعت حرکت تند و کند کنند. آسانسور با سرعت تند حرکت میکرد و برای ایستادن در سطح طبقات و کاهش تکان زمان ایستادن با تغییر به سرعت کند و طی مسیر کوتاهی با این سرعت میایستاد.
ایراد بزرگ این سیستم تکان در سه زمان در حرکت است. تکان در هنگام راه افتادن, تغییر سرعت به دور کند و ایستادن است. ایراد دیگر مصرف بالای برق و کاهش ضریب توان در این سیستم بدلیل اتصال مستقیم برق سهفاز به موتور جهت حرکت است. ضمناً ابعاد این تابلوها بسیار بزرگ و سیستم آن بسیار پیچیده بود و رفع خرابی آن به زمان و مهارت بسیاری نیاز داشت.
ایراد دیگر این سیستم متغیر بودن سطح کابین با طبقات با بارهای متفاوت است چون بدلیل عدم اطلاع موتور از وزن کابین (پر یا خالی بودن آن) همیشه نیروی یکسانی به موتور وارد میشود. ایراد دیگر این سیستم آسیب هایی است که در دراز مدت به موتور بدلیل اتصال ناگهانی ولتاژ وارد و باعث کاهش عمر مفید آن میشود. ضمناً این شوک در هنگام استارت آسانسور باعث نوسان ناگهانی ولتاژ میشود که نه تنها برای آسانسور بلکه برای سایر وسایل برقی مضر است. هر چند از این آسانسورها دیگر نصب نمیشود اما تعداد قابل توجهی از این آسانسورهای قدیمی در حال کارکردن هستند.
اما برای رفع اشکالات این تابلوهای رلهای بتدریج تابلوهای میکروپروسسوری وارد بازار شد. که در آن آیسیها و میکروها جایگزین رله ها شدند و با زبانهای مختلف برنامهنویسی برنامهریزی میشدند تا حجم تابلوها کوچکتر شود و تعمیرات و رفع خرابی آن توسط افراد متخصصتر اما با راحتی بیشتری انجام شود.
این نوع تابلو که به تابلوی دوسرعته معروف است تمام ایرادات تابلوهای رلهای را جز ابعاد بزرگ و پیچیدگی تابلو داراست. نصب این تابلو همچنان ادامه دارد با اینکه بدلیل تاثیرات مخرب بر ولتاژ و مصرف بالا در برخی شهرهای بزرگ در ایران ممنوع شدهاست. اما در ساختمانهایی که نیاز به پروانه پایان کار ندارند و یا در تعمیرات آسانسورهای قدیمی همچنان به دلیل قیمت پایین تر آن نسبت به تابلوهای جدید پیشنهاد میشود. با پیشرفت الکترونیک صنعتی و ارزانتر شدن اینورترها استفاده از آنها در تابلوهای فرمان آسانسور رایج شده است و کم کم جایگزین سیستمهای کنتاکتوری میشوند. کاهش تکان ها در هنگام تغییر سرعت و افزایش ضریب توان به دلیل اتصال با واسطه از طریق بانک خازنی اینورتر از مزایای تابلوهای فرمان اینورتری است که به تابلوهای درایودار شناخته می شوند. آسانسور کلمه ای فرانسوی میباشد.
آسانسور یا بالابر (به فرانسوی: ascenseur)، اتاقک متحرکی است که به وسیلهٔ آن از طبقهای به طبقات بالا روند و یا از طبقهٔ بالا به پایین فرود آیند. به عبارت دیگر آسانسور تجهیزات حمل و نقل عمودی است که حرکت مردم و یا کالا بین طبقات را تسهیل میبخشد. آسانسور معمولاً به کمک موتور الکتریکی باعث حرکت عمودی کابین میشود.
پیشینه
از بررسی معماری ساختمانها در گذشته میتوان فهمید که در گذشته توان ساخت ساختمانهای بلند وچود داشتهاست ولی شاید دلیل اینکه چرا این کار چندان رواج نداشته، وجود پلههای بسیار بودهباشد. این مشکل همچنان پابرجا بود تا اینکه یک مکانیک آمریکایی به نام الیشا اوتیس ایمنی را در بالابر با به کارگیری چرخی ضامندار که در صورت پارهشدن طناب، اندکی پس از سقوط بالابر را متوقف میکرد، فراهم کرد. این اختراع که در سال ۱۸۵۴ در نمایشگاهی در نیویورک پردهبرداری شد، مقدمهای برای کاربرد گستردهٔ بالابر بود.ناصرالدین شاه در سفرنامه فرنگ خویش در تعریف و توصیف آسانسور میگوید: رفتیم به مریضخانه سنت توماس ... از مرتبههای زیر اسبابی دارند که ناخوش را روی تخت گذاشته از توی اطاق زیر میکشند به مرتبه بالا میبرند. بسیار تماشا داشت که ناخوش حرکت نکند.
در حال حاضر یکی از مشکلات ساختمانهای بزرگ کافی نبودن فضای در نظر گرفته شده برای آسانسور است. این امر یعنی پیشبینی و منظور نمودن فضای کافی با محاسبه تعداد ظرفیت و سرعت مناسب آسانسورها باتوجه به ارتفاع و جمعیت ساکن و کاربری ساختمان باید در ابتدای کار یعنی در زمان طراحی ساختمانها مد نظر قرار گیرد؛ وگرنه پس از اجرای ساختمان معمولاً افزایش فضای چاه آسانسور بسیار مشکل و در اکثر موارد غیر ممکن است.
آسانسور وسیلهای است الکترومکانیکی، در ابتدای اختراع آسانسور به شکل امروزی، بیشتر قطعات و لوازم آسانسورها مکانیکی و الکتریکی بود ولی با پیشرفت علوم در حوزه الکترونیک و نیمههادیها و همچنین ورود حوزه علوم هوش مصنوعی به صنعت این وسیله نیز تکامل یافت و به عنوان یک وسیله کاملاً کاربردی با حوزه سطح دسترسی کاملاً گسترده در بین جوامع شهری قرار گرفت. در طراحی آسانسور علومی همچون مکانیک، برق و الکترونیک، معماری و صنایع مورد استفادهاست. به همین علت هیچگاه یک متخصص به تنهایی قادر نخواهد بود که یک آسانسور را به تنهایی و با تکیه بر یکی از شاخههای علوم طراحی نماید. تا قبل از دهه ۱۹۹۰، عمده اموزشها در این صنعت بصورت اموزشهای محدود و استاد و شاگردی و صرفاً در کارخانههای بزرگ آسانسورسازی معمول بود. به همین سبب آموزش در این صنعت محدود و پنهان بود. برای اولین بار در سال ۱۹۹۵ میلادی اتحادیه آسانسور و پله برقی انگلستان (LEIA) با همکاری پروفسور یانوفسکی و پروفسور جینا بارنی اقدام به برگزاری دورههای آموزشی کوتاه مدت ماژولاری در انگلستان نمود که بیشتر مورد استفاده نصابان و متخصین این کشور بود. در ادامه این اتحادیه با همکاری دانشگاه نورث همپتون انگلستان دورههای دانشگاهی این رشته را در مقطع کاردانی و کارشناسی آغاز نمود. اولین دوره این مقاطع در سال ۱۹۹۸ در نورث همپتون انگلستان با هدایت جانات آدامز، برایان واتز، استفان کازمارسیزیک که از اعضای هیئت علمی دانشکده مهندسی مکانیک و علوم کاربردی بودند آغاز شد. از سال ۲۰۰۰ به بعد مقاطع کارشناسی ارشد و دکتری تخصصی تحت عنوان elevator and escalator engineering آغاز گشت.
انواع آسانسور
تمامی آسانسورها در داشتن خصوصیاتی مانند داشتن کابین، حرکت عمودی و توقف در سطوح مختلف با هم مشابه اند. اما از لحاظ نحوه اعمال نیروی محرکه به کابین متفاوت هستند که معمولاً به سه دسته آسانسورهای کششی، هیدرولیک و وینچی تقسیم می شوند(البته نوع فوق پیشرفته دیگری که مغناطیسی می باشد وجود دارد).
آسانسورهای کششی
نیروی محرکه در این نوع آسانسورها از یک موتورالکتریکی که معمولاً در بالای چاه آسانسور و در محلی به نام موتورخانه نصب گردیده، تامین می شود. بر روی فلکه این موتور تعدادی کابل فولادی (اصطلاحاً سیم بکسل) وجود دارد که از یک سمت به کابین آسانسور و از سمت دیگر به وزنههای آسانسور که درون قابی فلزی به نام قاب وزنه قرار دارند، متصل است. جنس این وزنه ها معمولاً از چدن یا بتن است. وزن این وزنه ها به اندازه وزن کابین به علاوه نصف ظرفیت کابین است. وزن هر نفر در محاسبات مربوط به آسانسور ۷۵ کیلوگرم است. دلیل قرار دادن وزنه در سیستم آسانسور کمک به بالا بردن آسانسور است در غیر اینصورت برای این کار باید موتورهای بسیار قوی با کیلووات بالا استفاده کرد. پس با این کار توان موتور مورد استفاده کاهش مییابد. طبیعی است که این وزنه در پایین آمدن آسانسور مزاحمت ایجاد میکند، اما چون هر جسم بدون دخالت به پایین سقوط میکند پس استفاده از وزنه مانعی بزرگی در حرکت آسانسور ایجاد نمیکند.
اساس کار این نوع آسانسورها بر اساس نیروی اصطکاک بین سیم بکسلها و فلکه موتور است. در داخل فریم وزنه به اندازه وزن کابین به اضافه نصف ظرفیت کابین وزنه وجود دارد. مثلاً اگر ظرفیت کابین ۹۰۰ کیلوگرم باشد(یعنی آسانسور نفربر ۱۲ نفره چون متوسط وزن هر نفر ۷۵ کیلو گرم است)باندازه ۴۵۰ کیلوگرم باضافه وزن کابین در کادر وزنه، وزنه وجود دارد. با کمک این وزنه، نیروی کشش لازم برای حرکت کابین کاهش می یابد چرا که در صورت رعایت کردن ظرفیت کابین، اختلاف وزن بین کادر وزنه و کابین تحت هر شرایطی از نصف ظرفیت کابین (در مثال قبل ۴۵۰ کیلوگرم) بیشتر نخواهد شد و در حرکت به سمت بالا یا پایین سیستم کشش آسانسور حداکثر برای جابه جایی جرمی به اندازه نصف ظرفیت کابین توان مصرف خواهد کرد.
آسانسورهای هیدرولیک
امروزه آسانسورهای هیدرولیکی نیز جای خود را در بین کاربران خانگی باز کردهاند. در اروپا بیش از 70 درصد از آسانسورهای زیر 5 طبقه هیدرولیک استفاده می شوند که از محاسن این نوع آسانسورها میتوان به نرمی حرکت در استارت اولیه ؛ خرابی و استهلاک بسیار کم ؛ سهولت در عیب یابی و تعمیر ؛ ایجاد آسانسورهای زیبا و شیشه ای به دلیل حذف کادر وزنه و سیم بکسل ؛ احتیاج به سازه سبک ؛ عدم نیاز به موتورخانه در پشت بام ؛ ایجاد آسانسورهای باربر و سنگین با تناژ بالا و زیبایی بام خانه و همچنین تراز شدن دقیق آن در طبقات اشاره نمود اما از محدودیتهای استفاده از این نوع آسانسورها میتوان به محدودیت در ارتفاع و کندی نسبی سرعت آنها و تنها قرارگیری در چاهک را اشاره کرد.( البته امروزه با استفاده از درایو و سیستم خنک کننده می توان به سرعت 1 متر به صورت معمول دست یافت. آسانسورهای هیدرولیک با پمپ فشار روغن و جک هیدرولیک کار میکنند.
در آسانسورهای هیدرولیک به خاطر اینکه کادر وزنه وجود ندارد و سیستم جک هیدرولیکی باید تمامی کابین و مسافران را جا به جا کند نیاز به موتورهای قوی تری هست. در این آسانسورها یک موتور سه فاز غوطه ور در روغن به همراه یک شیرالکتریکی مخصوص که اصطلاحاً پاور یونیت نامیده می شوند وظیفه تامین فشار روغن برای جک هیدرولیک را داراست. برای راه اندازی موتور به خاطر وجود موتورهای قوی تر در صورت استفاده از درایو یا سافت استارتر نیاز به هزینه بسیار بالاتری است پس لذا معمولاً برای شروع به کار موتور پمپ هیدرولیک از سیستم رایج ستاره - مثلث استفاده می شود. اما این موتور و فشار تنها در حرکت به سمت بالا مورد نیاز است و برای حرکت کابین به سمت پایین نیازی به روشن کردن موتور و مصرف توان نیست و تنها با بازکردن یک شیر و خالی کردن روغن جک کابین به آرامی به سمت پایین حرکت می کند. به عبارت دیگر یک سیستم هیدرولیک تنها در نیمی از مسافت حرکتی خود (تنها به سمت بالا) خود توان قابل ملاحظه ای مصرف می کند و در نیمه دیگر (تنها به سمت پایین) از نیروی گرانش استفاده می کند و این موضوع مصرف برق بالاتر آن نسبت به آسانسورهای دوسرعته را منتفی می کند.
آسانسورهای وینچی
نوعی آسانسور است كه با زنجیر یا طناب فولادی آویزان شده و نیروی رانش به طریقی به غیر از اصطكاك به آن وارد می شود. در این نوع آسانسورها قاب وزنه وجود ندارد.
نیروی محرکه
نیروی محرکه موتور آسانسورها سابقاً از موتورهای جریان مستقیم و توسط برق برق جریان مستقیم بود که برای این گونه موتورها از راه اندازهای گوناگونی همانند وارد - لئونارد استفاده می شد. با از دور خارج شدن موتورهای جریان مستقیم (DC) و معرفی موتورهای القایی سه فاز سالهاست که از موتورهای الکتریکی سه فاز القایی یا آسنکرون و اخیراً از موتورهای مغناطیس دائم (PM) و یا سنکرون استفاده می شود. در این موتورها از مکانیسم لنت ترمز استفاده می شود که با استفاده از نیروی اصطکاک مانع از حرکت ناخواسته موتور در حالت توقف می شود.
موتورهای القایی مورد استفاده در آسانسور به همراه گیربکس (جعبه دنده) و چرخ طیار به کار می روند. این موتورها در ابتدا دارای یک استاتور و تک سرعته بودند. این سیستم دارای اشکالاتی از جمله تکان شدید در هنگام کار بود. به خاطر همین تکان شدید بود که سرعت نهایی کابین در این موتورها کم بود. پس از مدتی موتورهای دوسرعته به بازار عرضه شدند. این موتورها دارای دو استاتور جدا گانه هستند که برای دو سرعت تند و کند به کار می روند. تعداد قطب استاتور دور کند معمولاً چهار برابر دور تند است که باعث می شود سرعت دور کند موتور یک چهارم دور تند باشد. در این نوع موتورها استارت کار موتور با دور تند است. دو عامل یعنی نیروی عکس العمل دنده ها در گیربکس و وجود چرخ طیار یا فلای ویل متصل به محور روتور موتور که دارای لختی دورانی است، مانع از تشدید تکان ها می شوند. برای توقف موتور با استفاده از یک مدار الکتریکی استاتور دور کند وارد مدار شده و دور تند از مدار خارج می شود. تغییر جهت حرکت نیز با جابه جایی دو فاز امکان پذیر است.
با معرفی سیستم های کنترل دور موتور القایی که متشکل از یک مبدل (یکسو ساز) و یک اینورتر هستند، استفاده از آنها در صنعت آسانسور به سرعت پیشرفت کرد. مزیت های این درایورها عبارتند از: نرمی حرکت و توقف، بهبود ضریب توان و کاهش بار رآکتیو شبکه برق، امکان استفاده از موتورهای تک استاتوره و حذف چرخ طیار یا فلایویل و در نتیجه کاهش برق مصرفی. این داریورها که انواع مخصوص استفاده در تابلو فرمان آسانسور آن نیز عرضه شده است، با تغییر فرکانس، نمودار حرکتی منظمی از شروع تا انتها و ایستادن آسانسور ایجاد میکند. در انواع پیشرفته تر این درایورها معمولاً امکان اتصال به یک تاکومتر یا انکودر نیز وجود دارد. این انکودر با اتصال به محور موتور امکان کنترل حلقه بسته را برای درایور فراهم می کند. وجود فیدبک برای یک سیستم کنترل بسیار حایز اهمیت است و باعث نرمی حرکت فوق العاده در آسانسور می شود.
در هنگام توقف آسانسور به علت بالا بودن اندازه حرکت(تکانه) کابین گاهی اوقات موتور به صورت ژنراتوری کار می کند و نیاز است که انرژی تولید شده توسط موتور در جایی تخلیه شود. در آسانسورهای دوسرعته و در سیستم های قدیمی این انرژی به شبکه برق برگشت داده می شد اما در درایور ها به علت وجود یکسوساز، این انرژی قابل برگشت نیست و باعث ازدیاد شدید ولتاژ بر روی بانک خازنی موجود در درایور شده و امکان آسیب زدن به آن وجود دارد. به همین منظور از یک مقاومت با توان بالا جهت تخلیه این انرژی استفاده می شود که به آن اصطلاحاً مقاومت ترمز گفته می شود.
اما با همه این ها موتورهای القایی با گیربکس معایبی نیز دارند. از جمله آنها پایین بودن بازده الکتریکی موتور (در حدود هشتاد درصد) و پایین بودن بازده مکانیکی گیربکس (در حدود 45 درصد) که موجب افزایش هزینه ها و استهلاک سیستم می شود. به همین خاطر موتورهای سنکرون با مغناطیس دائم کم کم در صنعت آسانسور پدیدار شدند که بازده نهایی آنها گاهی به 95 درصد هم می رسد. گشتاور بسیار بالاتر محور موتور باعث می شود که نیازی به استفاده از گیربکس در این موتورها نباشد.این موتورها دارای سیستم راه اندازی پیچیدهای هستند و لزوماً باید با استفاده از درایور و تاکومتر مورد استفاده قرار بگیرند.
تابلو فرمان آسانسور
آسانسورها در گذشته نه چندان دور بوسیله تابلوهای رلهای فرماندهی میشدند. فرمان از این تابلوها به موتورهای به اصطلاح دوسرعته میرسید. این موتورها بوسیله دو سیم پیچی که داشتند قادر بودند با دو سرعت حرکت تند و کند کنند. آسانسور با سرعت تند حرکت میکرد و برای ایستادن در سطح طبقات و کاهش تکان زمان ایستادن با تغییر به سرعت کند و طی مسیر کوتاهی با این سرعت میایستاد.
ایراد بزرگ این سیستم تکان در سه زمان در حرکت است. تکان در هنگام راه افتادن, تغییر سرعت به دور کند و ایستادن است. ایراد دیگر مصرف بالای برق و کاهش ضریب توان در این سیستم بدلیل اتصال مستقیم برق سهفاز به موتور جهت حرکت است. ضمناً ابعاد این تابلوها بسیار بزرگ و سیستم آن بسیار پیچیده بود و رفع خرابی آن به زمان و مهارت بسیاری نیاز داشت.
ایراد دیگر این سیستم متغیر بودن سطح کابین با طبقات با بارهای متفاوت است چون بدلیل عدم اطلاع موتور از وزن کابین (پر یا خالی بودن آن) همیشه نیروی یکسانی به موتور وارد میشود. ایراد دیگر این سیستم آسیب هایی است که در دراز مدت به موتور بدلیل اتصال ناگهانی ولتاژ وارد و باعث کاهش عمر مفید آن میشود. ضمناً این شوک در هنگام استارت آسانسور باعث نوسان ناگهانی ولتاژ میشود که نه تنها برای آسانسور بلکه برای سایر وسایل برقی مضر است. هر چند از این آسانسورها دیگر نصب نمیشود اما تعداد قابل توجهی از این آسانسورهای قدیمی در حال کارکردن هستند.
اما برای رفع اشکالات این تابلوهای رلهای بتدریج تابلوهای میکروپروسسوری وارد بازار شد. که در آن آیسیها و میکروها جایگزین رله ها شدند و با زبانهای مختلف برنامهنویسی برنامهریزی میشدند تا حجم تابلوها کوچکتر شود و تعمیرات و رفع خرابی آن توسط افراد متخصصتر اما با راحتی بیشتری انجام شود.
این نوع تابلو که به تابلوی دوسرعته معروف است تمام ایرادات تابلوهای رلهای را جز ابعاد بزرگ و پیچیدگی تابلو داراست. نصب این تابلو همچنان ادامه دارد با اینکه بدلیل تاثیرات مخرب بر ولتاژ و مصرف بالا در برخی شهرهای بزرگ در ایران ممنوع شدهاست. اما در ساختمانهایی که نیاز به پروانه پایان کار ندارند و یا در تعمیرات آسانسورهای قدیمی همچنان به دلیل قیمت پایین تر آن نسبت به تابلوهای جدید پیشنهاد میشود. با پیشرفت الکترونیک صنعتی و ارزانتر شدن اینورترها استفاده از آنها در تابلوهای فرمان آسانسور رایج شده است و کم کم جایگزین سیستمهای کنتاکتوری میشوند. کاهش تکان ها در هنگام تغییر سرعت و افزایش ضریب توان به دلیل اتصال با واسطه از طریق بانک خازنی اینورتر از مزایای تابلوهای فرمان اینورتری است که به تابلوهای درایودار شناخته می شوند. آسانسور کلمه ای فرانسوی میباشد.
ساعت : 9:41 am | نویسنده : admin
|
مطلب بعدی